سرانجام اما و اگرهایی که نزدیک به سه ماه سرنوشت استانداری قزوین را در ابهام فرو برده بود، به پایان رسید.
براساس آخرین خبرها مرتضی روزبه به عنوان هفتمین استاندار قزوین در جلسه آینده هیات دولت معرفی می شود .
تندی قرمز چشمت را پر میکند، با اسبهایشان بر دلت میتازند. سبز پوشان، شمشیر به دست و تشنه لب ایستادهاند. بارها و بارها به این صحرا آمدهای و تمام حکایت را میدانی، اما عاشقی که بخوانند و بشنوی، بتازند و ببینی! تعزیه در جان و دلمان ریشه دوانده، مهم نیست، آغازش به کدام صفحه روزگار این سرزمین برمیگردد، مهم این است که بعد از گذر این همه سال، همچنان زنده است و نفس میکشد. هر چند این روزها، انگارکمی مریض احوال به نظر میرسد، اما هست.
پیرمرد از اینکه فرصت پیدا کرده بود تا به دیدن خواهرانش برود، احساس خوبی داشت. فکر میکرد برای هر سه نفرشان گُل بگیرد تا به یکدیگر حسودی نکنند و دلخوری خاصی پیش نیاید.
تو قاب میشوی و مینشینی بر دیوار و من میخواهم هیاهوی دنیا را ببینم خارج از قابی که تو اسیرش شدهای.
این سنجاق سینه، اثری است مربوط به دوره قاجاریه که هم اینک در مجموعه خاندان شیخ الاسلامی قزوینی نگهداری میشود. این سنجاق سینه، به خانم به افسرالملوک شیخ الاسلامی، دختر بانو نیمتاج (تاج السادات) شیخ الاسلامی و میرزا مفید شیخ الاسلام (دیباج) و همسر میرسید علی خان شیخ الاسلامی تعلق داشته است.
«نازنین» فیلمی اجتماعی است به کارگردانی مهدی گلستانه. در این فیلم که به نویسندگی جواد ستودهنیا و مدیر فیلمبرداری احمد احمدی تولید شده است، پژمان بازغی، سحر قریشی، مجید صالحی، آتیلا پسیانی و امیرحسین آرمان ایفای نقش کردهاند.
چه رازهای کهربایی که از گنجشکان با منستخاکستری اند و از دور به سیاهی میزنندآبی میپرندقرمز میگریندسبز میخوانندو با زرد نا تنی اندجز از زلال نمینوشند و هرگز هیچ فضلهای از آنهادر گنبدها و بیرقهای سبز نیست سید رضا علوی
آورده اند؛ به وقت سحر، شیخ به حمام شد و آنگاه که پای به خزینه نهاد، مجنونی بدید که مکرر خویش به آب میافکند و به وقت بیرون شدن، ندا میداد: «جستم تو را، لیک نیافتم تو را» ... . شیخ از این رفتار در عجب شد و مرد را خطاب داد: «چه میجویی در خزینه که اینگونه هراسان، نمییابی؟» مرد سر بگرداند و گفت: «خویش را ... خویشتن گمشدهام را»... شیخ در آن حال که از آب بیرون میشد، نجواکنان گفت: «عُمری است در آفتاب، خویشتن ِ خویش را نیافته ام، تو اینک در ظلمت ِ خزینه در جستجوی خویشی!» حسن سلیمانی
رمان «کلنل» تاکنون بخت چاپ در کشور نویسندهاش را پیدا نکرده است. شاید هم بهتر است بگویم؛ علاقهمندان ادبیات داستانی، تا امروز بخت مطالعه رمان کلنل را پیدا نکردهاند؛