دومین اثر سینمایی گلستانه، درباره جوانی شهرستانی است با بازی امیرحسین آرمان که بعد از حضور در تهران مورد کلاهبرداری قرار گرفته است و همین امر شرایطی را فراهم میآورد برای اتفاقاتی جدید.
نازنین ِ مهدی گلستانه، فرزند دود و اشک و احتیاج است. جایی که شهرستانی بودن یک نوع جرم حساب میشود. آدمهای گلستانه در راستایی حرکت میکنند که حتما باید یک اتفاق خلق شود و این عجله در تمام سکانسها مشهود است. اینکه کالای چینی میآید، منصور بیکارمیشود، تلفن میزند و سرکله نازنین در سکانس بعدی پیدا میشود. اینکه این همه هیاهو در گرو تلفنهای نازنین و منصور در دو سمت متشابه خواهد بود، خودش داستانی دیگر است. شخصیتی مثل جهان که همه چیز دارد؛ چیزی شبیه به رضا رویگری در بوتیک، ولی سادهتر. اتفاقات در فیلم گلستانه آنقدر ساده رخ میدهد که تو به دنیای اطرافت شک میکنی. شخصیت عموی منصور که فقط آمده تا یک سیلی بزند و ۱۵ میلیون از دست بدهد. پدر نازنین که یکدفعه غیرتش جوش میآید و آنقدر میکشد که تمام شود؛ درست مثل بغض ساده نازنین، و بیننده را با خود میبرد به دهه ۷۰ تا به یاد فیلم آواز تهران کامران قدکچیان لحظهای تامل میکنی. اینکه پژمان بازغی و بیژن امکانیان هر دو ناراحتی قلبی دارند، تا افتادن شیر از دست سامی. دکتر فیلم گلستانه گرفتار زمان شده است، درست در بین گذشته دور در زمان حال. به هر حال نازنین فیلم گلستانه، آنقدر اشک ریخت تا عشق منصور را پشت درهای بیمارستان فراموش کند؛ جایی که هیچ اتفاق ناتمامی نمیماند. در فیلم گلستانه، آدمها بزرگ میشوند؛ منصور، سامی، نازنین، حتی نادر! نازنین قصه سادهای است که بیننده را اذیت نمیکند و تمام آنچه را که باید بداند و نداند برایش تعریف میکند.
نازنین ِ مهدی گلستانه، فرزند دود و اشک و احتیاج است. جایی که شهرستانی بودن یک نوع جرم حساب میشود. آدمهای گلستانه در راستایی حرکت میکنند که حتما باید یک اتفاق خلق شود و این عجله در تمام سکانسها مشهود است. اینکه کالای چینی میآید، منصور بیکارمیشود، تلفن میزند و سرکله نازنین در سکانس بعدی پیدا میشود. اینکه این همه هیاهو در گرو تلفنهای نازنین و منصور در دو سمت متشابه خواهد بود، خودش داستانی دیگر است. شخصیتی مثل جهان که همه چیز دارد؛ چیزی شبیه به رضا رویگری در بوتیک، ولی سادهتر. اتفاقات در فیلم گلستانه آنقدر ساده رخ میدهد که تو به دنیای اطرافت شک میکنی. شخصیت عموی منصور که فقط آمده تا یک سیلی بزند و ۱۵ میلیون از دست بدهد. پدر نازنین که یکدفعه غیرتش جوش میآید و آنقدر میکشد که تمام شود؛ درست مثل بغض ساده نازنین، و بیننده را با خود میبرد به دهه ۷۰ تا به یاد فیلم آواز تهران کامران قدکچیان لحظهای تامل میکنی. اینکه پژمان بازغی و بیژن امکانیان هر دو ناراحتی قلبی دارند، تا افتادن شیر از دست سامی. دکتر فیلم گلستانه گرفتار زمان شده است، درست در بین گذشته دور در زمان حال. به هر حال نازنین فیلم گلستانه، آنقدر اشک ریخت تا عشق منصور را پشت درهای بیمارستان فراموش کند؛ جایی که هیچ اتفاق ناتمامی نمیماند. در فیلم گلستانه، آدمها بزرگ میشوند؛ منصور، سامی، نازنین، حتی نادر! نازنین قصه سادهای است که بیننده را اذیت نمیکند و تمام آنچه را که باید بداند و نداند برایش تعریف میکند.
امیر عباس تورج فرد