آشفتگیهای سیما و منظر شهری این روزها به یک معضل تبدیل شده، بلند مرتبه سازیها، آسمان را از ما گرفته است؛ اما اگر با دیده اغماض این رشد بیرویه را با تمام کاستیهایش خاصیت کلانشهرها بدانیم، میرسیم به نماهایی که برخی خطرساز و برخی غریبه با هویت و تاریخ شهر مینودری است.
تشویش در نماهای شهری
علی نصیری، معمار و فعال حوزه شهری، سیما و منظر شهری را تافتهای جدا بافته با سنتها و ارزشهای شهر تاریخی قزوین میداند و در این باره به «فروردین امروز» میگوید: سنت و حفظ هویت شهر معقولهای است که درباره آن در سامان دهی سیما و منظر شهری بسیار بحث و گفت و گو میشود؛ اما در به کارگیری و اجرایی شدن آن کم لطفی میشود.
او ادامه میدهد: هر شهر بسته به سبک و اقلیم خود، دارای شاخصههای مشخصی است که بیگانه شدن و دوری از این شاخصه، معضلی به نام پراکندگی و تشویش نماها و سیمای شهری را به ارمغان میآورد.
او در ادامه صحبتهای خود به معماری کشورهایی همچون هلند اشاره میکند و میگوید: کشورهای موفق اروپایی در سیما و منظر شهری همچون سایر علوم تخصصی،دارای هماهنگی و ضوابط واحد هستند که متاسفانه این ضوابط در خصوص نماهای شهری در کشور و شهر قزوین کمتر دیده میشود.
نصیری ادامه میدهد: متاسفانه در سیما و منظر شهری در تولید فرم،محتوا،چیدمان مبلمان شهری و همچنین رنگ دچار بیسلیقگی و دوری از دنیای هنر اصیل شدهایم. برای مثال استفاده از گرانیت در نماهای شهری بیآنکه معماران و مسئولان و کارفرمایان را به این سوال وا دارد که آیا استفاده از این نوع مصالح در نماهای شهری کاربردی در اقلیم دارد یا خیر در شهر ترویج یافت؛ درحالی که این نوع مصالح دارای اشعه رادیو اکتیو است.
او در ادامه صحبتهای خود به زلزلههای اخیر اشاره و تصریح میکند: نبود ضوابط و مقررات در خصوص نماهای شهری سبب مشکلات فراوانی برای شهرها میشود. همه ما میدانیم قزوین شهری سوار بر گسل است که درصورت فعال شدن بسیار حادثه ساز است. متاسفانه با شناخت این معضل در شهر علاوه بر توسعه شهر به سمت گسل در منطقه پونک،از نماهای سنگین و غیر ایرانی همچون نمای رومی استفادههای بسیاری شدهاست.
این کارشناس میگوید: لباسی که بر تن شهر کردهایم، لباس ایرانی و سازگار با تاریخ و هویت شهر نیست. برای سامان دهی سیما و منظر شهری باید به تجارب گذشتگان نگاه کنیم و خلاقیتهایمان براساس داشتههای پیشنیان باشد تا بین شهروندان و فضاهای شهری رابطه ملموسی برقرار شود که در این صورت شهری انسان محور خواهیم داشت.
منع نمای غیر بومی در دستور کار
اما محسن اسماعیلی، مدیر شهرسازی و معماری اداره کل راه و شهرسازی در این باره به «فروردین امروز» میگوید: استفاده از نمادهای معماری رومی در راستای تقویت جایگاه هویت معماری ممنوع شدهاست و اداره کل راه و شهرسازی با تهیه دستورالعمل اجرایی نما و منظر شهری قزوین، استعلامهایی از شورای فنی استان، کمیته نظارت عالیه، مدیریت فنی و اجرایی ادراه کل راه و شهرسازی، سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و سازمان نظام مهندسی ساختمان گرفتهاست.
مدیر شهرسازی و معماری اداره راه و شهرسازی با اشاره بر اینکه گزارشهای رسیده از دستگاههای ارزیابی پس از جمع بندی در جلسه کمیته سیما و منظر شهری مطرح شدهاست، میافزاید: موضوعات ارائه شده از منظر معماری و شهرسازی، فرهنگی واجتماعی، زیست محیطی، سازهای و دیگر زوایای مرتبط مورد بحث و بررسی قرار گرفته و با جمع بندی نظر اعضای کمیته سیما و منظر شهری، ممنوعیت استفاده از مفاهیم معماری رومی مثل سنتوری و گنبد و تاکید بر استفاده هدایت شده از سرستون، مجسمه و قوس منطبق بر معماری ایرانی اسلامی مصوب شد.
اسماعیلی با تاکید بر موضوع رعایت ایمنی و اجرای دستورالعمل سازهای بیان میکند: باتوجه به ابلاغ سازمان برنامه و بودجه کشور در سال ۹۵ و لزوم اجرای دستورالعملهای ایمنی در خصوص نماهای ساختمانی و توجه به زلزله اخیر کرمانشاه و خسارات جانی و مالی ریزش الحاقات نمای ساختمانها، اجرای صحیح جزییات و استفاده از مصالح استاندارد، اعمال محدودیت در نماهای سنگی، حذف مفاهیم معماری روم و ممنوعیت استفاده از آن، ممنوعیت کاربرد سنگ در طبقات بالای چهارم مسکونی تصویب و مراتب برای تصویب نهایی به کمیسیون ماده پنج ارجاع شد.
رابطه متقابل افسردگی و نماهای شهری
هرچند مدیر راه و شهرسازی، تنها از نماهای شهری، به نمای رومی اکتفا کرد؛ اما مریم محمدی، روان شناس،آشفتگی سیما و منظر شهری را عامل بخشی از افسردگی شهروندان قزوینی میداند و در این باره به «فروردین امروز» می گوید: شهر کنونی دارای یک روزمرگی و اغتشاشات سیمای روانی است. شهر و شهروند باید یک رابطه مملوسی داشتهباشند. ارتباط بین شهر و شهروندان احساس تعلق و عِرق ملی به وجود میآورد و همین امر سبب میشود تا مدیریت شهری با حساسیت بیشتری نسبت به امور شهر تصمیم گیری کند؛ چرا که در آن صورت مدیریت شهری میداند در قبال تمام خدماتی که به شهر ارائه میدهد باید پاسخگوی شهروندان باشد.
او ادامه میدهد: متاسفانه در دهههای اخیر شهر قزوین از معانی همچون شهر تاریخی،شهر با اصالت،شهر سنتی و شهر با هویت دور گشته است و نمونه بارز آن ساخت و سازها و بلند مرتبه سازیهای بیرویه و نامتقارن با یک شهر انسان محور است.
محمدی در ادامه صحبتهای خود به محیطهای سرد و غیر پویای شهری اشاره میکند و تصریح میکند: محیط شهری امروزی،یک محیط غیر پویا و مرده است. طبق آمار و پرسشنامههایی که از شهروندان تهیه کردهایم، درصد زیادی از شهروندان با قدم زدن در خیابانهای شهر به هنگام اختلالات مقطعی و روانی، نه تنها احساس آرامش نمیکنند؛ بلکه اختلالات آنها نیز بیشتر میشود.
این مدرس دانشگاه در ادامه بیان میکند: معضلات اجتماعی رابطه متقابلی با فضاهای شهری دارند، اگردستگاههای مدیریت شهری درصدد آن هستند که معضلات اجتماعی کاهش یابد، به معماری و خدمات رسانی و سامان دهی سیما و منظر شهری باید توجه داشتهباشند. برای مثال اگر خیابان آبشار دارای معضلات اجتماعی است باید سیما و منظر شهری آن سبب تحول در فرهنگ آن منطقه شود.
مطلوبیت منظر شهری در ابعاد مختلف و هماهنگی آن با ویژگیهای فرهنگی،اجتماعی و طبیعی شهر، با تاثیرگذاری بر روحیات و رفتارهای شهروندان، زمینههای ایجاد آرامش روحی و نزدیک شدن به شهر مطلوب را فراهم میآورد و دیگر شهروندان با حسرت به یاد این شعر شفیعی کدکنی نمیافتند: «شهر خاموش من! آن روح بهارانت کو؟»
تشویش در نماهای شهری
علی نصیری، معمار و فعال حوزه شهری، سیما و منظر شهری را تافتهای جدا بافته با سنتها و ارزشهای شهر تاریخی قزوین میداند و در این باره به «فروردین امروز» میگوید: سنت و حفظ هویت شهر معقولهای است که درباره آن در سامان دهی سیما و منظر شهری بسیار بحث و گفت و گو میشود؛ اما در به کارگیری و اجرایی شدن آن کم لطفی میشود.
او ادامه میدهد: هر شهر بسته به سبک و اقلیم خود، دارای شاخصههای مشخصی است که بیگانه شدن و دوری از این شاخصه، معضلی به نام پراکندگی و تشویش نماها و سیمای شهری را به ارمغان میآورد.
او در ادامه صحبتهای خود به معماری کشورهایی همچون هلند اشاره میکند و میگوید: کشورهای موفق اروپایی در سیما و منظر شهری همچون سایر علوم تخصصی،دارای هماهنگی و ضوابط واحد هستند که متاسفانه این ضوابط در خصوص نماهای شهری در کشور و شهر قزوین کمتر دیده میشود.
نصیری ادامه میدهد: متاسفانه در سیما و منظر شهری در تولید فرم،محتوا،چیدمان مبلمان شهری و همچنین رنگ دچار بیسلیقگی و دوری از دنیای هنر اصیل شدهایم. برای مثال استفاده از گرانیت در نماهای شهری بیآنکه معماران و مسئولان و کارفرمایان را به این سوال وا دارد که آیا استفاده از این نوع مصالح در نماهای شهری کاربردی در اقلیم دارد یا خیر در شهر ترویج یافت؛ درحالی که این نوع مصالح دارای اشعه رادیو اکتیو است.
او در ادامه صحبتهای خود به زلزلههای اخیر اشاره و تصریح میکند: نبود ضوابط و مقررات در خصوص نماهای شهری سبب مشکلات فراوانی برای شهرها میشود. همه ما میدانیم قزوین شهری سوار بر گسل است که درصورت فعال شدن بسیار حادثه ساز است. متاسفانه با شناخت این معضل در شهر علاوه بر توسعه شهر به سمت گسل در منطقه پونک،از نماهای سنگین و غیر ایرانی همچون نمای رومی استفادههای بسیاری شدهاست.
این کارشناس میگوید: لباسی که بر تن شهر کردهایم، لباس ایرانی و سازگار با تاریخ و هویت شهر نیست. برای سامان دهی سیما و منظر شهری باید به تجارب گذشتگان نگاه کنیم و خلاقیتهایمان براساس داشتههای پیشنیان باشد تا بین شهروندان و فضاهای شهری رابطه ملموسی برقرار شود که در این صورت شهری انسان محور خواهیم داشت.
منع نمای غیر بومی در دستور کار
اما محسن اسماعیلی، مدیر شهرسازی و معماری اداره کل راه و شهرسازی در این باره به «فروردین امروز» میگوید: استفاده از نمادهای معماری رومی در راستای تقویت جایگاه هویت معماری ممنوع شدهاست و اداره کل راه و شهرسازی با تهیه دستورالعمل اجرایی نما و منظر شهری قزوین، استعلامهایی از شورای فنی استان، کمیته نظارت عالیه، مدیریت فنی و اجرایی ادراه کل راه و شهرسازی، سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و سازمان نظام مهندسی ساختمان گرفتهاست.
مدیر شهرسازی و معماری اداره راه و شهرسازی با اشاره بر اینکه گزارشهای رسیده از دستگاههای ارزیابی پس از جمع بندی در جلسه کمیته سیما و منظر شهری مطرح شدهاست، میافزاید: موضوعات ارائه شده از منظر معماری و شهرسازی، فرهنگی واجتماعی، زیست محیطی، سازهای و دیگر زوایای مرتبط مورد بحث و بررسی قرار گرفته و با جمع بندی نظر اعضای کمیته سیما و منظر شهری، ممنوعیت استفاده از مفاهیم معماری رومی مثل سنتوری و گنبد و تاکید بر استفاده هدایت شده از سرستون، مجسمه و قوس منطبق بر معماری ایرانی اسلامی مصوب شد.
اسماعیلی با تاکید بر موضوع رعایت ایمنی و اجرای دستورالعمل سازهای بیان میکند: باتوجه به ابلاغ سازمان برنامه و بودجه کشور در سال ۹۵ و لزوم اجرای دستورالعملهای ایمنی در خصوص نماهای ساختمانی و توجه به زلزله اخیر کرمانشاه و خسارات جانی و مالی ریزش الحاقات نمای ساختمانها، اجرای صحیح جزییات و استفاده از مصالح استاندارد، اعمال محدودیت در نماهای سنگی، حذف مفاهیم معماری روم و ممنوعیت استفاده از آن، ممنوعیت کاربرد سنگ در طبقات بالای چهارم مسکونی تصویب و مراتب برای تصویب نهایی به کمیسیون ماده پنج ارجاع شد.
رابطه متقابل افسردگی و نماهای شهری
هرچند مدیر راه و شهرسازی، تنها از نماهای شهری، به نمای رومی اکتفا کرد؛ اما مریم محمدی، روان شناس،آشفتگی سیما و منظر شهری را عامل بخشی از افسردگی شهروندان قزوینی میداند و در این باره به «فروردین امروز» می گوید: شهر کنونی دارای یک روزمرگی و اغتشاشات سیمای روانی است. شهر و شهروند باید یک رابطه مملوسی داشتهباشند. ارتباط بین شهر و شهروندان احساس تعلق و عِرق ملی به وجود میآورد و همین امر سبب میشود تا مدیریت شهری با حساسیت بیشتری نسبت به امور شهر تصمیم گیری کند؛ چرا که در آن صورت مدیریت شهری میداند در قبال تمام خدماتی که به شهر ارائه میدهد باید پاسخگوی شهروندان باشد.
او ادامه میدهد: متاسفانه در دهههای اخیر شهر قزوین از معانی همچون شهر تاریخی،شهر با اصالت،شهر سنتی و شهر با هویت دور گشته است و نمونه بارز آن ساخت و سازها و بلند مرتبه سازیهای بیرویه و نامتقارن با یک شهر انسان محور است.
محمدی در ادامه صحبتهای خود به محیطهای سرد و غیر پویای شهری اشاره میکند و تصریح میکند: محیط شهری امروزی،یک محیط غیر پویا و مرده است. طبق آمار و پرسشنامههایی که از شهروندان تهیه کردهایم، درصد زیادی از شهروندان با قدم زدن در خیابانهای شهر به هنگام اختلالات مقطعی و روانی، نه تنها احساس آرامش نمیکنند؛ بلکه اختلالات آنها نیز بیشتر میشود.
این مدرس دانشگاه در ادامه بیان میکند: معضلات اجتماعی رابطه متقابلی با فضاهای شهری دارند، اگردستگاههای مدیریت شهری درصدد آن هستند که معضلات اجتماعی کاهش یابد، به معماری و خدمات رسانی و سامان دهی سیما و منظر شهری باید توجه داشتهباشند. برای مثال اگر خیابان آبشار دارای معضلات اجتماعی است باید سیما و منظر شهری آن سبب تحول در فرهنگ آن منطقه شود.
مطلوبیت منظر شهری در ابعاد مختلف و هماهنگی آن با ویژگیهای فرهنگی،اجتماعی و طبیعی شهر، با تاثیرگذاری بر روحیات و رفتارهای شهروندان، زمینههای ایجاد آرامش روحی و نزدیک شدن به شهر مطلوب را فراهم میآورد و دیگر شهروندان با حسرت به یاد این شعر شفیعی کدکنی نمیافتند: «شهر خاموش من! آن روح بهارانت کو؟»
فریبا قاسمی