افزایش حضور بانوان در شوراهای شهر و روستا در دورههای مختلف
نگاهی به آمار ورود بانوان به عرصهی شوراها در کشور از اولین دورهی برگزاری انتخابات شوراهای شهر و روستا نشان میدهد که تعداد نامزدهای زن هر دوره به نسبت به قبل افزایش داشته و هر دوره، زنان بیشتری به شوراها راه پیدا کردهاند. دورهی اول از میان ۷۲۷۶ نفر کاندید زن، تعداد ۱۳۷۵ نفر وارد شوراهای شهر و روستا شدند. در دوره ی دوم با توجه به اینکه میزان کاندیداتوری زنان کاهش یافت و به رقم ۵۸۶۷ نفر رسید؛ اما زنان بیشتری با ۲۳۳۶ نفر توانستند در شوراها حضور یابند. این رقم در دوره ی سوم به ۷۱۲۹ نفر کاندید رسید؛ اما میزان موفقیت ورود زنان به شورا به ۱۴۱۰ نفرکاهش یافت. در سال چهارم و حال حاضر فعالیت شوراها باافزایش دو برابری کاندیداتوری زنان، ۱۲۰۹۶ نفر کاندید شدند که در مقایسه با ادوار پیش، به طرز چشمگیری ۶۰۹۶ نفر زن توانستند وارد شوراهای شهر و روستا شوند؛ از این رو حضور زنان از دورهی اول تا دورهی چهارم ۴٫۴ برابر شده که نشان دهندهی رشد نسبی از حضور زنان در عرصههای عمومی و قدرت است؛ البته باید توجه داشت، گرچه افزایش میزان حضور و کاندیداتوری بانوان در انتخابات نویدبخش راهی روشن است؛ اما کافی نبوده و رسیدن به توسعهی پایدار مقدور نمیشود، مگر آنکه به همه ی افراد جامعه فرصت مشارکت برابر در تمام فرآیند جامعه داده شود. این موضوع به ویژه برای زنان به دلیل نقش و تاثیری که مشارکت آنها در فرایند توسعهی همه جانبه ایجاد میکند، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
اهمیت حضور بانوان در شوراهای شهر و روستا
طبق اصول قانون اساسی، هیچ محدودیتی برای مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان وجود ندارد و زنان میتوانند با کسب صلاحیتهای لازم، وارد عرصههای قدرت شوند؛ چراکه سطح برنامهریزی، سیاستگذاری، مدیریتی و اجرا، به هیچ عنوان جنسیتی نیست و هرکس اعم از زن و مرد میتواند برنامه ریزی کرده و اهداف کلان را تعریف کند و بر اجرای قوانین نظارت داشتهباشد. در این میان انتخابات شوراهای شهر و روستا، مقدمهای بسیار خوب برای حضور زنان است که باید آن را فرصتی مغتنم شمرد. رفتارهای جامعهی ما نیز نشان میدهد که شهروندان پذیرای گفتمان سازی هستند و از این جهت میتوان با راهبردهای جریان ساز ایجاد فرصت برابر کرد. اهمیت حضور زنان در پارلمانهای شهری از این روبوده که شهر برای کل شهروندان است و در برنامهریزیهای شهری نباید نیمی از جمعیت را نادیده گرفت. این مهم تا زمانی که بانوان در مسند قانونگذاری و تصمیمگیری قرار نگیرند، به درستی محقق نمیشود.
وضعیت شورای شهر قزوین به لحاظ حضور کمی و کیفی بانوان
نگاهی اجمالی به چهار دوره شورای شهر قزوین، بیانگر این موضوع است که در هر دوره به طور تقریبی یک سوم شورا را بانوان تشکیل دادهاند که از این تعداد، شاهد حضور تقریبا ثابت نمایندگان فعلی شورا هستیم. این موضوع از چندین جهت قابل تامل است؛ از زوایهی مثبت، تداوم حضور نمایندگان زن شورا نشان میدهد که توانستهاند باور و اعتماد عمومی را برای کسب رای در دورههای مختلف به عنوان یک زن و سپس نمایندهی منتخب جلب کنند. از سوی دیگر این تدوام حضور به آنها فرصت میدهد تا برنامههای اجرایی و نظارتی خود را با کسب آگاهی و تجربه انباشته شده در طی دورههای مختلف پیگیری کنند. با این زوایه دید، ما شاهد حضور کمیِ پررنگ زنان در شورای شهر هستیم؛ اما آیا این حضور مستمر و انباشته منشا تغییری در وضعیت شهروندان زن بودهاست؟ آیا آنان تواستند به راستی و درستی حق زنان از شهر را به جا آورند؟ و سوال اساسیتر آنکه آیا نمایندگان زن آمدهاند تا نمایندهی بانوان شهر خود باشند؟
نگاهی به عملکرد شورا در زمینهی بهبود وضعیت بانوان در شهر نشان میدهد که سهم زنان قزوین از شهر به پارک بانوان به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای شورای شهر خلاصه شدهاست. شاید این نگاه در برآورد عملکرد نمایندگان حداقلی به نظر برسد؛ اما نگاهی به معضلات زنان از جمله فقر، بیکاری، بدسرپرستی، ورزش و سلامت به عنوان مهترین آسیبهای پیش روی زنان که از قضا در صدر برنامههای انتخاباتی بانوان نمایندگان بوده و به طور قطع در انتخابات پیش رو نیز خواهد بود، نشان میدهد که علیرغم برداشتن گامهایی به سوی بهبود وضعیت زنان در حوزههای مختلف، اما این تغییر وضعیت به نسبت تدوام حضور بانوان نماینده، تغییر چشمگیری نداشتهاست؛ از این رو ضروری است تا زمینههای حضور زنان در عرصههای عمومی شهر به لحاظ کیفی به یک موضوع مهم تبدیل شود و در صدر مطالبات زنان از نمایندهی همجنس خود باشد؛ چراکه آنان بهتر از هر نمایندهی مردی میتوانند مشکلات حضور و امنیت زنان در شهر را درک کنند. از سوی دیگر لازم است تلاشهایی در جهت افزایش امنیت در فضاهای شهری از طریق زنانه شدن فضا، معماری و مبلمان شهری ایجاد میشود تا زمینههای مشارکت و حضور اجتماعی زنان در عرصهی عمومی و شهر تسهیل شود و در بلندمدت به کاهش آسیبهای اجتماعی و افزایش فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی بیانجامد؛ بنابراین انتظار میرود اعضایِ شورایِ شهری که جامعهی زنان را نمایندگی میکنند و با شعارهای زنانه وارد این عرصه میشوند، گامهای بلندی در هموار کردن مسیر زنان به سوی پیشرفت و شکوفایی در شهر بردارند.
در پایان، فارغ از نگاه جنسیتی به ترکیب شورای شهر در دوره ی بعد، لازم به یادآوری است که اعضای شورای شهر به عنوان نمایندگان مردم در عرصه تصمیمگیرى و تقویت نظامهاى مردمسالارى به میدان آمدهاند و وظیفهای جز، انتقال خواست و نظر مردم در عرصه تصمیمگیرى و برنامهریزیهای شهرى و کلان ندارند؛ بنابراین به عنوان نهادى که بر راى مردم استوار هستند، باید از طریق عملکردشان زمینه را برای مشارکت مردم از پایینترین سطح جامعه، ترویج فرهنگ شورایی و افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی به وجود آورند. در غیر این صورت با از بین رفتن شکوفایی، عدالت، تعلق و یکپارچگی شهری راه به سمت ناپایداری شهری باز میشود.
نگاهی به آمار ورود بانوان به عرصهی شوراها در کشور از اولین دورهی برگزاری انتخابات شوراهای شهر و روستا نشان میدهد که تعداد نامزدهای زن هر دوره به نسبت به قبل افزایش داشته و هر دوره، زنان بیشتری به شوراها راه پیدا کردهاند. دورهی اول از میان ۷۲۷۶ نفر کاندید زن، تعداد ۱۳۷۵ نفر وارد شوراهای شهر و روستا شدند. در دوره ی دوم با توجه به اینکه میزان کاندیداتوری زنان کاهش یافت و به رقم ۵۸۶۷ نفر رسید؛ اما زنان بیشتری با ۲۳۳۶ نفر توانستند در شوراها حضور یابند. این رقم در دوره ی سوم به ۷۱۲۹ نفر کاندید رسید؛ اما میزان موفقیت ورود زنان به شورا به ۱۴۱۰ نفرکاهش یافت. در سال چهارم و حال حاضر فعالیت شوراها باافزایش دو برابری کاندیداتوری زنان، ۱۲۰۹۶ نفر کاندید شدند که در مقایسه با ادوار پیش، به طرز چشمگیری ۶۰۹۶ نفر زن توانستند وارد شوراهای شهر و روستا شوند؛ از این رو حضور زنان از دورهی اول تا دورهی چهارم ۴٫۴ برابر شده که نشان دهندهی رشد نسبی از حضور زنان در عرصههای عمومی و قدرت است؛ البته باید توجه داشت، گرچه افزایش میزان حضور و کاندیداتوری بانوان در انتخابات نویدبخش راهی روشن است؛ اما کافی نبوده و رسیدن به توسعهی پایدار مقدور نمیشود، مگر آنکه به همه ی افراد جامعه فرصت مشارکت برابر در تمام فرآیند جامعه داده شود. این موضوع به ویژه برای زنان به دلیل نقش و تاثیری که مشارکت آنها در فرایند توسعهی همه جانبه ایجاد میکند، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
اهمیت حضور بانوان در شوراهای شهر و روستا
طبق اصول قانون اساسی، هیچ محدودیتی برای مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان وجود ندارد و زنان میتوانند با کسب صلاحیتهای لازم، وارد عرصههای قدرت شوند؛ چراکه سطح برنامهریزی، سیاستگذاری، مدیریتی و اجرا، به هیچ عنوان جنسیتی نیست و هرکس اعم از زن و مرد میتواند برنامه ریزی کرده و اهداف کلان را تعریف کند و بر اجرای قوانین نظارت داشتهباشد. در این میان انتخابات شوراهای شهر و روستا، مقدمهای بسیار خوب برای حضور زنان است که باید آن را فرصتی مغتنم شمرد. رفتارهای جامعهی ما نیز نشان میدهد که شهروندان پذیرای گفتمان سازی هستند و از این جهت میتوان با راهبردهای جریان ساز ایجاد فرصت برابر کرد. اهمیت حضور زنان در پارلمانهای شهری از این روبوده که شهر برای کل شهروندان است و در برنامهریزیهای شهری نباید نیمی از جمعیت را نادیده گرفت. این مهم تا زمانی که بانوان در مسند قانونگذاری و تصمیمگیری قرار نگیرند، به درستی محقق نمیشود.
وضعیت شورای شهر قزوین به لحاظ حضور کمی و کیفی بانوان
نگاهی اجمالی به چهار دوره شورای شهر قزوین، بیانگر این موضوع است که در هر دوره به طور تقریبی یک سوم شورا را بانوان تشکیل دادهاند که از این تعداد، شاهد حضور تقریبا ثابت نمایندگان فعلی شورا هستیم. این موضوع از چندین جهت قابل تامل است؛ از زوایهی مثبت، تداوم حضور نمایندگان زن شورا نشان میدهد که توانستهاند باور و اعتماد عمومی را برای کسب رای در دورههای مختلف به عنوان یک زن و سپس نمایندهی منتخب جلب کنند. از سوی دیگر این تدوام حضور به آنها فرصت میدهد تا برنامههای اجرایی و نظارتی خود را با کسب آگاهی و تجربه انباشته شده در طی دورههای مختلف پیگیری کنند. با این زوایه دید، ما شاهد حضور کمیِ پررنگ زنان در شورای شهر هستیم؛ اما آیا این حضور مستمر و انباشته منشا تغییری در وضعیت شهروندان زن بودهاست؟ آیا آنان تواستند به راستی و درستی حق زنان از شهر را به جا آورند؟ و سوال اساسیتر آنکه آیا نمایندگان زن آمدهاند تا نمایندهی بانوان شهر خود باشند؟
نگاهی به عملکرد شورا در زمینهی بهبود وضعیت بانوان در شهر نشان میدهد که سهم زنان قزوین از شهر به پارک بانوان به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای شورای شهر خلاصه شدهاست. شاید این نگاه در برآورد عملکرد نمایندگان حداقلی به نظر برسد؛ اما نگاهی به معضلات زنان از جمله فقر، بیکاری، بدسرپرستی، ورزش و سلامت به عنوان مهترین آسیبهای پیش روی زنان که از قضا در صدر برنامههای انتخاباتی بانوان نمایندگان بوده و به طور قطع در انتخابات پیش رو نیز خواهد بود، نشان میدهد که علیرغم برداشتن گامهایی به سوی بهبود وضعیت زنان در حوزههای مختلف، اما این تغییر وضعیت به نسبت تدوام حضور بانوان نماینده، تغییر چشمگیری نداشتهاست؛ از این رو ضروری است تا زمینههای حضور زنان در عرصههای عمومی شهر به لحاظ کیفی به یک موضوع مهم تبدیل شود و در صدر مطالبات زنان از نمایندهی همجنس خود باشد؛ چراکه آنان بهتر از هر نمایندهی مردی میتوانند مشکلات حضور و امنیت زنان در شهر را درک کنند. از سوی دیگر لازم است تلاشهایی در جهت افزایش امنیت در فضاهای شهری از طریق زنانه شدن فضا، معماری و مبلمان شهری ایجاد میشود تا زمینههای مشارکت و حضور اجتماعی زنان در عرصهی عمومی و شهر تسهیل شود و در بلندمدت به کاهش آسیبهای اجتماعی و افزایش فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی بیانجامد؛ بنابراین انتظار میرود اعضایِ شورایِ شهری که جامعهی زنان را نمایندگی میکنند و با شعارهای زنانه وارد این عرصه میشوند، گامهای بلندی در هموار کردن مسیر زنان به سوی پیشرفت و شکوفایی در شهر بردارند.
در پایان، فارغ از نگاه جنسیتی به ترکیب شورای شهر در دوره ی بعد، لازم به یادآوری است که اعضای شورای شهر به عنوان نمایندگان مردم در عرصه تصمیمگیرى و تقویت نظامهاى مردمسالارى به میدان آمدهاند و وظیفهای جز، انتقال خواست و نظر مردم در عرصه تصمیمگیرى و برنامهریزیهای شهرى و کلان ندارند؛ بنابراین به عنوان نهادى که بر راى مردم استوار هستند، باید از طریق عملکردشان زمینه را برای مشارکت مردم از پایینترین سطح جامعه، ترویج فرهنگ شورایی و افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی به وجود آورند. در غیر این صورت با از بین رفتن شکوفایی، عدالت، تعلق و یکپارچگی شهری راه به سمت ناپایداری شهری باز میشود.
الهام نظری
کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی