دیپلماسی جذاب شهری
یکی از سووالهای بیجواب این روزهای مردم و فعالان سیاسی و اجتماعی این است که چرا این قهرمانان ملی، میتوانند در رشته تخصصی خود در عرصه ملی و بینالمللی تاثیرگذار باشند و کشور برای رسیدن آنان به این جایگاه هزینه بسیاری متحمل شده است، ورزش را رها میکنند و به مدیریت شهری میپردازند. شاید بتوان به این موضوع از دو منظر نگاه کرد: یکی اینکه این افراد متخصصینی هستند که کمبودهای ورزشی شهر را حس کردهاند و با برنامه و ایده برای برداشتن گامهای موثر در این حوزه وارد کارزار انتخابات شدهاند؛ اما با بررسی اجمالی بر عملکرد این افراد خواهیم دید که سرانه فضاهای ورزشی، جایگاه ورزش و ورزشکاران در شهر، برنامهها و طرحهای حوزه فرهنگ و… پس از ورود این افراد تغییر چندانی نداشته و بیشتر نطقها و نظرات این ورزشکاران در حوزه موضوعهای روتین شهری است.
از منظر دیگر میتوان به این موضوع اندیشید که چه کمبودها و یا نواقصی در حوزه ورزش مانند فدراسیونها، وزارت ورزش و جوانان، همچنین سازوکارهای حمایتی از ورزشکاران وجود دارد که این سرمایههای ملی به جای حضور و فعالیت در جایگاه اصلی خود، به فعالیتهای شهری میپردازند و اساسا شورای شهر، چه مزیتی نسبت به حوزه ورزش دارد که این قهرمانان را به حضور در این نهاد ترغیب میکند.
با نگاهی به اخبار و نطقهای ورزشکاران در شورای شهر تهران درمییابیم که برخی از آنان در یک سال گذشته، حتی صحبتی در شورا نداشتند و اخبار برخی به کمتر از انگشتان یک دست میرسد. عباس جدیدی در گفتوگو با انتخاب درمورد عملکرد ورزشیهای شورای چهارم تهران میگوید: «این افراد تا آمدند بفهمند مثل سواری بودند که پایشان از روی زین در رفتهبود و اسب به هر جا میخواست میتاخت.»
آواری که بر سر همه فرو ریخت
شاید یکی از تلخترین حوادث شهر تهران در سال جاری، ماجرای فروریختن ساختمان پلاسکو و درگذشت آتشنشانان و کسبه آن بود که خسارات مالی جبران ناپذیری داشت و چند هزار کارگر را خانهنشین کرد؛ اما مهمتر از خسارات مالی و جانی، آوار بیاعتمادی بود که بر سر شهرداری و شورای شهر فروریخت.
گفته میشد که شهرداری در تخصیص بودجه تعیین شده برای تجهیز سازمان آتش نشانی اهمال کرده و نیازهای اساسی آنان برآورد نشده است. همچنین نظارت ضعیف و عملکرد غیرقابل قبول در هشدار و اقدام به موقع برای جلوگیری از چنین حوادثی که از وظایف شهرداری است، این فاجعه را رقم زد. از طرفی یکی از اعضای شورای شهر تهران از وجود هزار ساختمان با شرایط پلاسکو در سطح شهر تهران خبر داد که انتظار وقوع مجدد این حادثه را بیش از پیش کرد.
شاید اگر شورای شهر تهران اعضای متخصص، آگاه به مسائل شهری و دغدغهمند داشت، این حادثه رخ نمیداد یا حداقل حادثه با این ابعاد از خسارات جانی و مالی نبود. حادثه پلاسکو و حوادث اینچنینی مانند نشستهای مکرر زمین در شهر تهران که در سال جاری رخ داد، زنگ خطری است برای شهروندان و سیاستگذاران انتخابات که تبعات انتخاب خود را بدانند و مسئولیت رای و انتخاب و گزینههای مورد حمایتشان را برعهده بگیرند.
حادثه پلاسکو، بیشتر ازآنکه به بحثهای تخصصی و آگاهی و حساسیت شورا و شهرداری منجر شود، عرصه بازیهای رسانهای برای حضور کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری شد و جایی که شورا باید نقش ناظر عملکرد شهرداری را عمل کند، به اهرم تبلیغاتی آن تبدیل شد و سعی در پاکسازی عملکرد و چهره شهردار داشت.
پنجمین انتخاب
با توجه به پایین بودن مشارکت مردم در انتخابات شورای شهر، حضور افراد چهره و ستارهها، شاید بیشتر به دلیل رای آن دسته از افرادی است که بدون درنظر گرفتن مصالح شهری و براساس تصمیمی آنی دست به چنین انتخابهایی میزنند واین مساله بیش از پیش، اهمیت مشارکت آگاهانه مردم را در سرنوشت خود نشان میدهد.
حال در آستانه پنجمین دوره از انتخابات شورای شهر و روستا قرار داریم. امروز نقش فعالان سیاسی و اجتماعی و همچنین سیاستگذاران و تئوریسینهای عرصه انتخابات به خوبی احساس میشود. این افراد باید جامعه را نسبت به تبعات دوری از صندوقهای رای و انتخابهای هیجانی آگاه کنند تا ترکیب شورای شهر برآیند واقعی آرای جامعه شهری و روستایی و مطابق با نیازهای آن باشد. شاید در این بین وظیفه سیاستگذارانی که لیستهای انتخاباتی را تهیه می کنند، بیشتر و مسئولیتشان سنگین تر باشد.
مریم میرحسینی