شاید در آن زمان، تصور روشنی از حکومت مردم بر مردم نبود؛ اما پس از انقلاب، سازوکارهایی از سوی تئوریسینهای سیاسی مطرح شد که یکی از آنها ایجاد شوراهای اسلامی شهر و روستا بود. «سیدمحمدحسین پرویننیا» عضوهیات علمی دانشگاه بینالملل امام خمینی(ره) ومعاون عمرانی استاندار دردولت اصلاحات معتقد است که شوراهای شهر و روستا تا حدودی توانسته مشارکت بخش محدودی از مردم در امر مدیریت کلان را فراهم کند؛ اما یکی از مواردی که جای خالی آن در شورا احساس میشود، ایجاد ساز و کاری برای جلب مشارکت گسترده مردمی در انجام امور اجرایی و مدیریتی شهر و کشور است.
هدف از تشکیل شوراهای شهر و روستاچه بودهاست؟
شوراها درواقع مظهرمشارکت مردم دراداره کشوراست وازاوایل انقلاب این شعارسپردن امور مملکت به دست مردم مطرح بود؛ اماشرایطی دراوایل انقلاب و دوران جنگ رخداد که این موضوع به تاخیرافتاد. دردوره اصلاحات نظرآقای خاتمی[رئیس جمهور وقت] این بودکه هرچه سریعتر شوراها تشکیل شودواین اتفاق افتاد.
کارکردشوراهامیتواندبسیار قابل توجه باشد. در ردههای میانی وبالایی مدیریت کشورحدود ۵هزار پست سازمانی تعریف شدهاست که دولت بااین مدیران جامعه را اداره میکند؛ اما در دوره اول شوراها،حدود ۱۲۰هزار نفرعضو اصلی بودند؛ یعنی نیروی عظیمی به انتخاب مردم وارد جامعه میشوند که میتوانند کمک شایانی به اداره امور کنند و این نشان از اهمیت شوراها دارد.
حدود۲۰سال ازتشکیل اولین شورای شهر میگذرد. به نظر شما شورای شهر و روستا به هدف اصلی خود رسیده است؟
رسیدن به هدف، امری نسبی است و نمیتوان به روشنی و با قاطعیت گفت که به هدف رسیده یا خیر؛ اما میتوان گفت که تاثیرگذار بوده است. از نظر من، میزان مشارکت آنطور که توقع میرفت نبوده و باید بهتر از این عمل میشد. این افراد منتخب علاوه بر اینکه به امور اجرایی آشنا میشوند و مجبورند با مشکلات و چالشها روبهرو شوند، همچنین باید ساختارهایی ایجاد کنند که شهروندان در تصمیمگیریها مشارکت داشته باشند. به نظر میآید این نهاد در این دو مورد دستاورد زیادی نداشتهاست.
روند حضورافراد در شورا را چطور ارزیابی میکنید؟
این موضوع از دو جنبه قابل بررسی است؛ یکی اینکه مردم به چه افرادی گرایش دارند و دیگر اینکه افراد با چه تواناییهایی نامزد میشوند. فرد باید پتانسیلی داشتهباشد که بتواند مفید واقع شود. همچنین ظرفیت شناخت روابط، نوع فعالیتها و تصمیمگیری به موفقیت او کمک میکند. در بیشتر شهرها این اتفاق نیفتاد.در گذشته، گرایش رایدهندگان شهرقزوین به افراد فرهنگی بود و بعد از آن تغییر کرد. اینها مناسبات رای دهندگان، تبلیغات و ناشیگری در امر شورا بودهاست که روند آن را رو به جلو نمیبینم. تخصص و توانایی روبهرشد نبوده و اینها خساراتی است که همیشه در روند دموکراسی رخ میدهد. مردم در طول زمان آگاه میشوند و میفهمند که در رای دادن مسایل قومیتی، روابط شخصی و… کمتر دخالت دادهشود و به توانایی افراد رای دهند.
به ویژگی مفید بودن و شناخت اشاره کردید. چه ویژگیهای دیگری، یک فرد را شایسته قرارگرفتن در این جایگاه میکند؟
ویژگیهای مهم در انتخاب افراد، دلسوزی، توجه به منافع عمومی شهر،دوری از کارهای تبلیغی و روبنایی و پرداختن به کارهای زیربنایی و مورد نیاز جامعه و کلاننگری است. همچنین ساختارها و سازمانهای ایجادشده را مهم بدانند و درصورت لزوم در اصلاح آنها بکوشند. باید افرادی وارد شورا شوند که درک درستی از مسایل داشتهباشند و با کلان نگری تصمیمات درست بگیرند.
تخصص خاصی برای حضوردر شورا لازم است؟
اختیارات شورای شهر در حوزه شهرداری است و با رای خود میتواند تاثیرگذار باشند. وظایف شهرداریها به موجب قانون متنوع است. محدوده وسیعی از فعالیتهای عمرانی، فرهنگی، حقوقی و… در حیطه کار آن قرار میگیرد. نمیتوان اعضای شورا را به تخصصهای خاصی محدود کرد؛ زیرا حوزه فعالیت شهرداری متنوع است. چه اتفاقی میافتد که شورای شهر به شورای شهرداری تبدیل میشود؛ درواقع تصمیمگیریها، نه به سود مردم؛ بلکه برای شهرداری گرفته میشود.
این تا حد زیادی به نوع برخورد افراد باز میگردد. ممکن است این افراد درک درستی از مسایل نداشتهباشند یا اولویتها را به درستی تشخیص ندهند. یکی از بلایای مدیریت این است که میخواهیم روبان پروژهها را در دوره خود پاره کنیم؛ باوجود اینکه مطالعات عمیقی نداشتهباشد. این مشکل نه تنها در شورا، بلکه دردیگر زمینههای مدیریتی نیز دیده میشود.
از یک سو،برخی معتقدند، شورا ماهیت اجتماعی دارد و باید فعالان مدنی وارد شوند؛ از سوی دیگر، سیاسیون معتقد به لیستهای سیاسی هستند. نظر شما در این باره چیست؟
فعال شدن احزاب آرزوی همه دلسوزان کشور است و با فعالیت آنها شعارهای روشن و خط مشیهای واضح در جامعه مطرح میشود. در انتخابات شوراها هم فعالیت احزاب ایدهآل است. علاوه بر معرفی کاندیدا، برنامههای خود را اعلام کنند. اعلام برنامهها توقعی در شهروندان ایجاد میکند و به رشد و ارتقای فکری مجموعه منجر میشود؛ بنابراین خیلی ایدهآل است. این منافاتی با فعالیتهای اجتماعی شورا و شهرداری ندارد، اما همانطور که میدانید در جامعه ما احزاب با برنامه مدون وجود ندارند.
در دورههای مختلف شورای شهر تهران ورزشکاران و هنرمندانی وارد شدند. به نظر شما، کارنامه مثبتی از خود به جای گذاشتند؟
برای ارزیابی افراد باید شناخت کافی از آرا، عملکرد و قضاوتهای آنها داشت؛ اما به طور کلی به نظر میآید که شورای شهر تهران میتوانست نظارت بیشتر و در تخصیص اعتبارات عملکرد بهتری از خود نشان دهد. درمورد تخلفات شهرداری تهران که این روزها در اخبار شنیده شد، شورا میتوانست وارد شود و نظارت بهتری داشتهباشد. اگر نظارت کافی انجام میشد، وضعیت شهر تهران بهتر از این بود.
چرا مردم به حضور سلبریتیها اقبال نشان میدهند؟
این موضوع چندعاملی است و باید مطالعات دقیقتری انجام شود؛ اما فکر میکنم گرایش عمومی مردم، براساس شناختی است که از افراد دارند. در برخی موارد به دلیل قدردانی از آنها برای افتخاراتی که کسب کردند، این اتفاق میافتد. فکر میکنم این روال کمکم جای خود را به شناخت و حساسیت مردم نسبت به اداره جامعه میدهد.در انتخابات شورا همه افرادی که انتخاب میشوند، برآیند نگرش جامعه نیستند. معمولاً مشارکت مردم در انتخابات پایین است. افرادی وارد شورا می شوند که با ساز و کارها و هماهنگی با زیرگروههایی توانستند آرای لازم را کسب کنند.
حضور افرادی که به واسطه شهرت در لیستها قرار میگیرند، آسیبزاست؟
حضور افراد ناکارآمد در شورا، زمان برای ساختن شهر را از دیگران میگیرد و این آسیب، جبرانناپذیر است. اعتماد مردم به تشکلها و ائتلافها از بین میرود و اعتبار آنها زیر سوال میرود و در نهایت مشارکت مردم را کاهش میدهد.
مریم میرحسینی