استاندار در برابر این سخنان تا هفته دولت بر مدار سیاست صبر و سکوت پیش رفت و تنها به بیان عباراتی همچون « تاکید میکنم، هرکس در خلوت یا جلوت عدم اعتقاد خود را به برنامهها و آرمان دولت اعتدال ابراز کرده باشد، به طور قطع جایی در پستهای مدیریتی استان نخواهد داشت.» بسنده کرد اما با افزایش سیل انتقادات، روزبه هم در مقام پاسخگویی منتقدان اصلاحطلبش به تهدید افشای مذاکرات و لابیگریهای آنان در مسیر انتصابات پرداخت و همین تهدید کافی بود تا آتش معرکه به سرعتی باورنکردنی خاموش شود. سال۹۳ با همه سختیها، رکود اقتصادی و تنشهای سیاسیاش، برای آقای استاندار به سلامت سپری شد اما نباید فراموش کرد که او در سال پیش رو به مراتب تنهاتر از گذشته خواهد بود. بزرگترین حامی او از سمت امامت جمعه قزوین کنارهگیری کرده و این سمت به فردی سپرده شده که سابقه رودررویی مستقیم روزبه با او در ذهن افکار عمومی قزوین ماندگار است. بی شک فشارها از پاستورنشینان بر روزبه به واسطه برگزاری انتخابات مجلس در سال۹۴ بیشتر از پیش خواهد بود و باید منتظر سرنوشت مردی باشیم که هر روز شاهد ریزش حامیان و رویش منتقدانش است.
انتصابات؛ کم و پرحاشیه
سالی که گذشت بر خلاف انتظار افکار عمومی برای انجام جابجایی گسترده در سطوح مدیریتی استان با انتصاباتی کم ولی با حاشیههای فراوان همراه بود. از انتصاب سردار شاهرخی به فرماندهی سپاه استان– که به ظاهر رخدادی سیاسی نباید باشد– در آغاز سال تا کنارهگیری آیتاله باریکبین و انتصاب حجتالاسلام عابدینی به جانشینی ایشان در پایان سال!
سیاسیترین نهاد حاکمیتی استان کمترین سهم را از تغییرات به خود اختصاص داد. استانداری قزوین با تغییر حداقل معاونان و مدیران کل همچنان توسط مردانی اداره میشود که نخستین احکام مدیریتی زندگی شغلیشان را در دولت احمدینژاد دریافت کردهاند. این قاعده در مورد فرمانداریهای و بخشداریهای تابعه نیز صدق میکند. جور نهادهای تابعه وزارت کشور را گویا تنها اداره کل آموزش و پرورش استان کشیده و با تغییرات گسترده در سطح اداره کل و نواحی و مدیریت شهرستانها و مناطق بیشترین جابجاییهای مدیریتی را در سال۹۳ شاهد بود که البته جنجالیترین انتصاب با بیشترین حواشی هم به آن اختصاص داشت. مخالفت شدیدالحن نماینده بویین زهرا با انتصاب حجتالاسلام خطیب امامقلی به ریاست آموزش و پرورش این شهر کار را به تهدید استیضاح وزیر آموزش و پرورش کشاند و با پادرمیانی تنی چند از نمایندگان استان موضوع در حال ختم به خیر شدن بود که ناگهان با انتشار مطلبی در هفته نامه تابان درباره جلسه فوق موضوع در سطح افکار عمومی به یک چالش و زورآزمایی سیاسی بدل شد و برای اولین بار دو جریان اصلاح طلب علیه یکدیگر به صدور بیانیه و موضعگیری پرداختند. سالار قاسمی، مدیرکل آموزش و پرورش استان اگرچه در تقسیم مناصب مدیریتی تمام تلاش خود را برای رضایت متنفذین سیاسی اصلاحطلب و نمایندگان مجلس به کار برد اما در نهایت همین سیاست یکی به نعل و یکی به میخ زدن او را ناچار به تقابل توامان با جریان شیخ قدرت علیخانی و اصولگرایان کرد. اگر چه با همه این مسایل میتوان مدعی شد برادر بزرگ خاندان قاسمی– که سودای نمایندگی مجلس یا ریاست سازمان مدیریت و برنامهریزی استان را در سر دارد – جزو معدود افراد راضی از تقسیم پست در استان است.
جابجاییهای دیگر نیز کم و بیش با حواشی مشابهی مواجه شد. مدیرکل جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی در بدو ورود خویش به استان قزوین با ترشرویی اصلاح طلبان و سردی استاندار مواجه شد و کار بدان جا رسید که اجازه حضور در هیچ یک از جلسات اداری استان را نداشت تا در نهایت قائله با حضور شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین اختتامیه دوسالانه خوشنویسی ختم به خیر شد. زورآزمایی نمایندگان و فعالان سیاسی استان در جریان سایر انتصابات هم باعث شد تا در نهایت یا گزینهای غیربومی و ناشناس منصوب گردد یا مدیران دولت پیشین و حتی مخالفان دوآتشه دولت که سابقه حمایت علنی از جبهه پایداری و دولت پیشین را در کارنامه خویش دارند همچنان با فراغ بال به تصدی مناصب مدیریتی استان ادامه دهند.
کم حاشیهترین انتصاب سال هم به فرمانداری قزوین اختصاص داشت. علی موسوی موینی با سالها سابقه خدمت در وزارت کشور– که در هشت سال دولت احمدی نژاد به تعبیر خویش مغضوب بوده است- از زمان تصدی فرمانداری قزوین بر خلاف پیشبینیهای اولیه با موضعگیریهای سیاسی و اجتماعی متعدد خود جزو معدود مدیرانی است که رضایت فعالان سیاسی حامی دولت را جلب کرده است. اگرچه جریان انتصابات سیاسی نیروهای اصلاح طلب نزدیک به نماینده پیشین قزوین در مجلس شورای اسلامی در فرمانداری قزوین در پایان سال ۹۳ از سوی استانداری عقیم ماند و موسوی دست به کار انتصاب معاونانی شد که با سلایق این جریان همسویی چندانی ندارند.
غافلگیری بزرگ سال۹۳ هم بدون شک کنارهگیری ناگهانی آیتاله باریکبین از نمایندگی ولی فقیه در استان و امامت جمعه قزوین بود. اگرچه ایشان به واسطه کسالت جسمی شدید مدتها بود که حضور پررنگی در محافل عمومی نداشتند اما در آخرین روزهای سال۹۳ ناگهان خبر کنارهگیری ایشان و انتصاب حجتالاسلام عابدینی به تیتر اول رسانههای ملی و محلی بدل شد. امام جماعت امامزاده اسماعیل قزوین- که سابقه شاگردی آیتاله جوادی آملی را در کارنامه خود دارد– سالها تصدی نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین را برعهده داشت و چالش مثالزدنیاش با استاندار قزوین در سال۹۲ او را تا مدتها به چهره اول رسانههای گروهی تبدیل کرد. بی شک حجتالاسلام عابدینی در کسوت جدید خویش با تاسی از تعالیم رفتاری قرآن کریم، – که خود از مفسران شهیر آن محسوب میشود- التزام به تاکید رهبری مبنی بر اتخاذ رویکردی «پدرانه و صمیمانه» در مواجهه با مردم و میراث رفتاری مدارا مابانه آیتاله باریک بین میتواند به اعتلای بیش از پیش جایگاه امام جمعه در تحولات سیاسی و اجتماعی استان کمک شایانی نماید. جایگاهی که نقشی اساسی در وحدت آفرینی و مقابله با بحرانهای مختلف منطقهای دارد و در بسیج افکار عمومی در برهههای حساس تاثیرگذار خواهد بود. امری مهم که لازمه آن پرهیز از هرگونه رفتار و گفتاری است که شائبه وابستگی جناحی و سیاسی را نزد افکار عمومی متبادر کند.
اصلاح طلبان که با پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، سودای تصاحب اکثریت مجلس را دارند با افزایش تحرکات خود، برگزاری نشستهای متعدد در مناطق مختلف، دعوت از رجل سیاسی پایتخت نشین و موضعگیریهای منتقدانه صریح نسبت به نمایندگان کنونی مجلس عزم خود را برای حضوری قدرتمندانه در عرصه انتخابات جزم کرده اند. اگرچه اعمال نظارت استصوابی شورای نگهبان نگرانی همیشگی فعالان این جریان سیاسی است که در کنار عدم تمایل چهرههای مطرح اصلاح طلب برای حضور در عرصه انتخابات– مشابه تجربه انتخابات شورای شهر- شانس موفقیت این جریان سیاسی را تحت الشعاع خود قرار میدهد. در حال حاضر زمزمههای حضور چهرههایی چون قدرتاله علیخانی و فرزندش محمد علیخانی، سالار قاسمی، امیر طاهرخانی و محسن بهشتی سرشت از سوی این جریان سیاسی برای حضور در انتخابات شنیده میشود. مردانی که حضور هرکدام از آنان برای تغییر قواعد کارزار انتخابات مجلس دهم در حوزههای انتخاباتی استان قزوین کافی است.
اصولگرایان اما با سیاست چراغ خاموش و پرهیز از رسانهای کردن تحرکات خود به لابیگری و رایزنی در زمینه انتخاب نامزدهای نهایی خود مشغول هستند. چالش اصلی اصولگرایان استان جدال میان چهرههای جوان و میانسالانی است که همگی برای حضور در انتخابات احساس تکلیف میکنند و حاضر به کنارکشیدن به نفع دیگری نیستند. اتفاقی که در صورت عدم مدیریت از سوی ریش سفیدان این جریان شانس آنان را برای موفقیت در انتخابات آتی به شدت کاهش میدهد. از میان نمایندگان کنونی هم گویا همگی برای حضور دوباره در انتخابات تمایل دارند که با توجه به تاثیر فضای اقتصادی حاکم بر جامعه و نوع تعامل دولت پیشین و فعلی با نمایندگان بر سرمایه اجتماعی آنان، نگرانیهایی را برای موفقیت دوباره آنان در انتخابات ایجاد کرده است.
سپهر سیاست قزوین در سال۹۳ همچون اقتصاد کشور در فضایی توام با رکود و رخوت سپری شد و علیرغم پیشبینیها برای تحول و پویایی رخداد قابل توجهی در آن به وقوع نپیوست. ساختار پیچیده قدرت و تعدد کانونهای تاثیرگذار درون و برون استانی باعث شد تا در نهایت در کشمکشهای سیاسی، سهم قزوین از هوای تازه دولت تدبیر و امید بسیار کمتر از چیزی باشد که انتظار میرفت. سال۱۳۹۴ اما بی شک آبستن حوادث زیادی در این دیار خواهد بود. جابجاییهای تاثیرگذار در هرم قدرت استان، برگزاری انتخابات مجلس دهم و لبریز شدن کاسه صبر فعالان سیاسی، همه و همه منجر به وقوع رخدادهای اجتناب ناپذیر در عرصه سیاست قزوین میشود اما تحلیل روند تحولات سیاسی سالیان اخیر و ویژگیهای خاص جغرافیای سیاسی قزوین نگارنده را نسبت به وقوع تحولات سازنده و امیدوارکننده در این زمینه در مقام ناامیدی قرار میدهد. به تلخی باید اظهار کرد که ماحصل این کشمکشهای متعدد سیاسیون قزوین چیزی جز درجازدن و واماندگی بیش از پیش استان قزوین نبوده و نخواهد بود!
حسن حسن زاده