اطلاعیه

  • امروز : جمعه - ۱۴ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 25 - شوال - 1445
  • برابر با : Friday - 3 May - 2024
7
چرا قزوین، شهر مهمی نیست؟!

در پذیرش توسعه نیافتگی

  • کد خبر : 2732
  • 22 مارس 2015 - 1:04
در پذیرش توسعه نیافتگی
اگر حافظه شما نیز با تعابیر و تعاریف شگفت‌آوری از شهرتان پرشده است و فکر می‌کنید در یکی از مهم‌ترین شهرهای ایران که البته یک زمانی در دورها پایتخت هم بوده است زندگی می‌کنید و از این بابت به خودتان می‌بالید همین حالا خواندن این یادداشت را متوقف کنید!

حقیقت آن است که ما و البته شهر زادگاهمان و یا دست کم شهری که حالا در آن روزگار می‌گذرانیم حالا دیگر خیلی هم مهم نیست و بهتر است دقیق تر بگوییم نسبت به آن چه ما قزوینی‌ها و قزوین‌نشینان در ذهن داریم توسعه نیافته است.
بهتر است پیش از هر چیز چند داده آماری را با هم مرور کنیم.ابتدا می خواهم به سهم قزوین از بودجه سنوات اخیر اشاره کنم. قزوین در سال۱۳۸۲ در فهرست جذب بودجه، رتبه دوازدهم را  در اختیار داشته است این در حالی است که این رتبه در سال ۱۳۹۲ (میزان سهم از بودجه ۱۳۹۳) از میان ۳۱ استان، رتبه ۲۹ و در سال ۱۳۹۳ (میزان سهم از بودجه ۱۳۹۴) یک رتبه نزول داشته است.
حالا به یکی از مهم‌ترین آیتم‌های توسعه پایدار یعنی تولید ناخالص داخلی می‌پردازیم. مرکز آمار ایران، استان‌های کشور را براساس میزان تولید ناخالص داخلی به ۶ درجه تقسیم کرده است که قزوین در رده استان‌های دارای تولید ناخالص میان ۵۰ تا یکصد هزار میلیارد ریال  و در ردیف مراکز استان‌های درجه۴ جای گرفته است.
دیگر آیتم‌های اقتصادی در شهر ما نیز چندان تعریفی ندارند. شهر ما در تازه ترین آمار اعلامی از سوی مرکز آمار ایران در رتبه چهارم بیکارترین جمعیت فعال مراکز استان‌های کشور قرار دارد. آن هم در حالی که ما به دارایی غیر قابل پایش ۳۵۰۰ واحد صنعتی دایر خود می‌بالیم.
یک آیتم مهم دیگر در سنجش اوضاع و احوال اقتصادی میزان سرمایه شهروندان در سیستم بانکی است. قزوین در این خصوص نیز در  ده رتبه بالای جدول ، جایی ندارد. ۴هزار میلیارد تومان سرمایه و کسب رتبه ۱۴، ره آورد ما از این فاکتور مهم اقتصادی است.
در آخرین گزارش پایش فضای کسب و کار در ایران(۱۳۹۳)، با وجود آن که قزوین دارای بهترین میزان رشد شاخص‌ها بوده اما جایگاهی بهتر از بیست و پنجم را به خود اختصاص نداده است. این در حالی است که این،  بهترین رتبه قزوین از زمان تهیه اولین گزارش در سال ۱۳۸۸ بوده است.
در بخش فرهنگ نیز آمارها ناگوار است. در تعداد سینماهای دایر، رتبه ۲۶، در زمینه میزان شمارگان کتاب، رتبه ۲۱، در شمارگان انتشار نشریات و مجلات، رتبه۱۹ و در شاخص دسترسی به شاخص‌های بخش کتابخانه‌ای، رتبه۱۸٫
اگر موافقید به بخش گردشگری و میراث فرهنگی هم اشاره کنیم. قزوینی‌ها تقریبا طی یک دهه اخیر با این توهم روزگار گذرانده‌اند که در یکی از غنی‌ترین اقلیم‌های تاریخی کشور قرار گرفته‌اند. حتی این توهم تا ویکی پدیا هم نفوذ کرده است و قزوین به عنوان دومین شهر ایران از لحاظ تعداد آثار ثبت شده ملی معرفی شده.
اما بیایید به واقعیت‌ها نظری افکنیم. در واقع در حال حاضر قزوین نه تنها در این رده بندی در جایگاه دوم قرار ندارد بلکه با ثبت نزدیک به ۱۳۰۰ اثر، رتبه‌ای بهتر از نهم را در اختیار ندارد. (لرستان، آذربایجان شرقی و غربی، یزد، کرمانشاه، فارس، خراسان جنوبی، اصفهان جلوتر از ما قرار گرفته اند.)
از سویی بارها از قزوین به عنوان یکی از مهم‌ترین شهرهای گردشگر پذیر کشور یاد شده است که البته این هم از آن دروغ‌های عجیب است. درست است که بر اساس گزارش مرکز آمار ایران تعداد بیش از ۵/۱میلیون سفر در سال ۱۳۹۲در قزوین ثبت شده است اما نزدیک به ۱/۱میلیون سفر ثبت شده مربوط به سفرهای بدون اقامت و شاید حتی بدون توقف بوده‌اند و بدین ترتیب قزوین به لحاظ تعداد سفرهای ثبت شده بدون اقامت در کشور، بدترین وضعیت را در میان مراکز استان‌های کشور پس از گرگان در اختیار دارد.
البته فکر می‌کنم نیازی به بررسی دلایل قرار گرفتن در این جایگاه ویژه وجود ندارد چرا که این شهر مفتخر به پاییتختی صفویان هنوز فاقد مراکز اقامتی استاندارد- و قابل اسکان حتی برای نیمی از حاضران در سمینارها و همایش های رنگارنگی که این روزها مزین به حضور میهمانان خارجی هم شده‌اند– می‌باشد.
اگر مایل باشید سری هم به فاکتورهای اجتماعی بزنیم. با وجود آن که قزوینی‌ها در رتبه‌بندی میزان درآمد، رتبه چهارم را در اختیار دارند اما بر اساس یک تحقیق در سال ۱۳۹۱ با عنوان «بررسی کیفیت زندگی شهری، مدلی برای سنجش و رتبه بندی استان‌های ایران با استفاده از تحلیل خوشه‌ای»،  قزوین در شاخص کیفیت زندگی، با مقدار فاکتوری نزدیک به صفر (۳/۰) در جایگاه شانزدهم در میان مراکز استان‌های کشور قرار دارد.
فاکتورهای مربوط به سلامت و بهداشت نیز یکی از عوامل مهم در توسعه یافتگی شهری است. این جا هم خبرهای خوبی در مورد شهرمان نمی شنویم. براساس یک پژوهش که در دانشگاه شهید بهشتی تهران با عنوان معرفی محروم‌ترین و توسعه یافته‌ترین استان‌ها از نظر شاخص‌های بهداشتی انجام شده، قزوین در رتبه بیست و پنجم  و در دسته استان‌های محروم توسعه نیافته قرار گرفته است. در این تحقیق رسمی، معیارهایی چون موسسات خدمات درمانی، تخت‌های بیمارستانی، تعداد داروخانه‌ها، تعداد پزشک عمومی و متخصص، تعدد آزمایشگاه‌های تشخیص پزشکی، مراکز پرتونگاری و مراکز توان‌بخشی به ازای جمعیت و در نهایت نرخ مرگ و میر و شاغلان در بخش بهداشت و مددکاری به کل جمعیت در تعیین میزان توسعه یافتگی و محرومیت نقش داشته‌اند.
بررسی یک تحقیق جامع دیگر در زمینه بررسی درجه توسعه یافتگی شهرستان‌های کشور نیز نگاه روشن‌تری در خصوص جایگاهی را که در آنیم ارائه می‌کند. براساس این تحقیق،  شهر قزوین با در نظر گرفتن و آنالیز ۲۴فاکتور از جمله سرانه GDP، چگالی جمعیت، نرخ بی سوادی و… در رتبه شانزدهم قرار دارد.
با این همه وصف، پس چرا می‌پنداریم توسعه یافته‌ایم. چرا تا این اندازه نسبت به موقعیت حقیقی محل زیستنمان دچار توهم شده‌ایم. دوستی که اخیرا مسئولیتی در یک نهاد دولتی یافته نقل می‌کرد که در سفری به یکی از ممالک همسایه با رییس اتاق بازرگانی یکی از شهرهای آن دیار جلسه‌ای به منظور تشریک مساعی و برقراری تعاملات اقتصادی و فرهنگی برگزار می‌شود. نیمی از این جلسه به شرح این موضوع که قزوین چنان است و چنین می‌گذرد تا آن که آقای رییس، لب به سخن گشوده و می‌پرسد: آیا شهر شما فرودگاه دارد؟ به سیستم قطارهای تندروی کشورتان متصل است و حداقل۱۰ هتل استاندارد در آن یافت می‌شود؟
دوست ما نقل می‌کند که توجیهات هیات همراه مبنی بر نزدیکی به تهران و… کارگر نیفتاد و جلسه خیلی زود و بدون حصول نتیجه ویژه‌ای پایان یافت.
در حقیقت، توهم ما ناشی از فقدان ارتباطات ملی و بین‌المللی است که اگر از پیله خویش تنیده‌مان برون آییم در می‌یابیم که واقعا جایمان در نقشه یک جامعه توسعه یافته کجاست. مشکل دیگر ما، عدم درک صحیح از مفهوم توسعه است. این چنین است که از نگاه مسئولان ارشدمان، استقرار فلان اداره کل جدید و بهمان دفتر نمایندگیِ- بدونِ کارویژه ملموس- وزارت امور خارجه به مفهوم حرکت به سمت توسعه است.
این نگاه غلط به مفهوم توسعه در نگاه مدیریت شهری نیز قابل جستجوست. آن جا که پیگیری مجدانه پروژه پل‌سازی و دو طبقه کردن معابر که ناکارآمدی و کوتاه‌مدت بودن آثار آن، چند دهه پیش بر مدیران شهری جوامع توسعه یافته اثبات شده، حرکت به سمت توسعه تلقی می‌شود.
تعریف بخشی ، شخصی و سازمانی از توسعه، باعث شده است همه ما در بخش‌های مختلف، خویشتن را توسعه یافته بدانیم و این تلقی غیرملموس و غیرکارشناسی را نیز نشر دهیم.
به یقین معتقدم که پذیرش این موضوع که ما در شهری متوسط، آن چنان توسعه نیافته و درجه سوم به سر می‌بریم آغاز راه دستیابی به توسعه است. درمان این بیماری توهم آفرین جز با پذیرش توسعه نیافتگی و البته شناخت، درک و تعهد به تعریفی صحیح، کارشناسی، همه جانبه و جهانی از توسعه، شدنی نیست.
همزمان با این موضوع باید بر روی تولید و آفرینش برند قزوین نیز کوشید. متاسفانه تلاش‌های صورت گرفته در این زمینه نیز به دلیل اندیشیدن‌های متوسط و ایده‌های دم دستی ناکام بوده است. عدم اتفاق نظر بر روی این موضوع که قزوین را با چه ویژگی‌اش بشناسانیم هم از آن داستان‌های عجیب و غریب است. چه آن که به زعم برنامه‌ریزی و صرف هزینه برای تهیه چشم‌انداز توسعه شهری (CDS) که طبعا خروجی آن بایستی به تعریف یک چشم‌انداز واضح و روشن می‌انجامید هنوز بر سر این موضوع مجادله است. یک روز صحبت از مبدل شدن به قطب صنعتی کشور می‌شود، روزی دیگر از مفتخر شدن به پاییتخت خوشنویسی و البته چندی بعد با احداث دراز قامت‌ترین ساختمان تجاری در میان مراکز استان‌ها آرزوی تبدیل شدن به مقصد هدف خرید ایرانیان پیگیری می‌شود. بعد از مدتی ناگهان به این فکر می‌افتیم که به عنوان یکی از چهار قطب شهرهای مذهبی ایران بدل شویم و یک روز هم از احیای باغشهر می‌گوییم و جالب این که هیچکدام از این ها هم نمی‌شویم.
کوتاه سخن آن که دستیابی به بزرگی، اسباب بزرگی را می‌طلبد. با ایده‌های متوسط، آدم‌های متوسط، برنامه‌های متوسط و چشم‌انداز متوسط، جایی جز آنچه که امروز در آن ایستاده‌ایم را نخواهیم یافت. جایی میان متوسط‌ها !  
حسین طاهری قزوینی روزنامه نگار
لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=2732

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.