-مجموعه خاطرات شما در سه جلد و دربردارنده خاطراتتان با اهالی فرهنگ و هنر منتشر شد. در این باره بگویید.
همانطور که اشاره کردید این کتاب که عنوان آن را «خاطرات نسل آخر» گذاشتهام تنها خاطرات شخصی مرا شامل نمیشود. بخشی از آن به زندگی خودم تعلق دارد و مابقی هم حاصل دیدار و دوستیهایی است که با چهرههای شاخص و بزرگان عرصههای مختلف فرهنگ و هنر معاصر ایران داشتهام.
-صحبت درباره این افراد تنها به بیان خاطرات شخصیتان ختم میشود یا به زندگی و اثرگذاری آنها بر فرهنگمان هم پرداختهاید؟
اتفاقا نکته قابل توجه این کتاب در تلاشی است که به جهت معرفی آنان به مخاطبان به خرج دادهام و از این بابت آن را اثری قابل تامل در معرفی بخشی از تاریخ ادبیات و هنرمان هم میدانم. در کنار خاطرات مذکور از زندگی و آثار هر یک از آنها هم گفتهام. به عنوان نمونه اگر از نحوه آشناییام با غلامحسین ساعدی نوشتهام به ذکر نکاتی هم درباره زندگی حرفهای خود او هم پرداختهام.
-و مخاطبان با مطالعه این مجموعه خاطرات با کدام طیف و حتی چه تعداد از هنرمندان و اهالی ادب روبه رو خواهند شد؟
در این کتاب با بیش از۲۰۰چهره شاخص که با آنان در طول زندگی کاریام آشنا شدهام روبه رو خواهند شد. این کتاب از بزرگانی نظیر ابراهیم پورداوود شروع میشود و حتی افرادی همچون ذبیح بهروز(دوست صادق هدایت) و احمد شاملو، اخوان ثالث و غلامحسین ساعدی هم در آن هستند. البته در این بین جای برخی بزرگان همچون نیما یوشیج و فروغ فرخزاد خالی است چرا که فرصتی برای نشست و برخاست با آنان نداشتهام اما باقی چهرههای شاخص به نحوی دراین کتاب مطرح شدهاند.
– چهرههای اثرگذار دهه چهل و پنجاه فرهنگ و هنرمان؟
افرادی که در کتاب دربارهشان نوشتهام از دهه چهل شروع میشوند؛ به عبارتی از ورودم به تهران به عنوان دانشجوی حقوق که سال۱۳۳۶ بوده را دربرمیگیرد تا کمی بعد از انقلاب که حوالی دهه شصت میشود. به اعتقاد من تاریخ ادبیات معاصر کشورمان در یک قرن اخیر دو دوره زمانی را شامل میشود که یکی از ۱۳۰۰ تا ۱۳۶۰ و دومی از ۱۳۶۰ به بعد است. این کتاب قسمت نخست تقسیمبندی مذکور است. بگذارید اشاره دیگری به نام برخی از آنها داشته باشم؛ افرادی همچون محمدرضا شجریان، نصرت کریمی و حتی افرادی که آنان را در جشن هنر دیدهام. حتی از هنرمندان خارجی که شانس دیدار با آنان را در جشنوارهها و جشنوارههای خارجی داشتهام هم نوشتهام که «پیتر بروک»، «ریچارد برتون»، «ادوارد آلبی»، «آرتور میلر» و«فرناندو آرابال» از آن جمله هستند. در این کتاب حتی درباره افرادی همچون «ذوالفقار علی بوتو» و اغلب آدمهای مطرح سیاسی قبل از انقلاب و افراد پیشرو در وقوع انقلاب هم نوشتهام. این مطالب چندان به اختصار نیست، آنچنان که مخاطبان قادر به مطالعه نکات بسیاری درباره آنان خواهند بود. حضور من در این بخش کتاب به عنوان راوی و کسی است که بیواسطه خاطرات مذکور را شنیده و هیچ کدام نقل قول از بیان افراد دیگری نیست.
– و اهمیت این خاطرات از چه بابت است؟
اینکه در این خاطرات میتوان به نکاتی تاریخی-سیاسی هم پی برد؛ راستش از همان سالهای جوانی در مواجهه با افرادی مشهور به یادداشت برداری درباره آنان میپرداختم. معتقد بودم هر اتفاقی که در آن روزها رخ میدهد در آیندهای نه چندان دور ممکن است به بخشی از تاریخمان تبدیل شود و شنیدن حرفهای آدمها را فرصت مغتنمی برای خودم میدانستم.
-پس «خاطرات نسل آخر» تنها بیان خاطرات شما نیست و به نوعی میتوان گفت که بخشی از تاریخ ادبی، هنری و سیاسیمان را هم شامل میشود؟
علاوه براین تلاش کردهام به بخشهایی از زمینههای اجتماعی آن سالها که منجربه وقوع حوادث فرهنگی- اجتماعی دهه چهل و پنجاه شده هم بپردازم، اینکه در آن دوران، زندگی مردم به چه سبک و شیوهای بوده است. دوستانی که بخشهایی از کتاب را خواندهاند تاکید کردهاند که در آن میتوان به وضوح بخشهایی از تاریخ و سبک زندگی آن سالهای مردم را دید.
-این نکات به شکل مستقیم در کتاب آمده یا در خلال بیان خاطرات شماست؟
تنها در قالب خاطرات به بیان آنها نپرداختهام، بخشهایی از این زمینههای اجتماعی- سیاسی به شکل مستقیم آمدهاند. حتی درباره مشخصات اقتصادی آن دههها هم نکاتی نوشتهام و تاکید کردهام که بخشی از تحولات مثبت فرهنگی-هنری آن روزگار به سبب پیشرفت اقتصادی بوده است. اینکه اگر دهه چهل و پنجاه وضع اقتصادی کشور با بهبود و پیشرفت روبه رو نمیشد امکان توجه به ادبیات و هنر تا آن اندازه رخ نمیداد.
-مخاطبان این کتاب کدام طیف از مخاطبان هستند؟
هم علاقهمندان ادبیات و هم همه آنهایی که خواهان اطلاع درباره زندگی و آثار چهرههای اثرگذار آن روزگار هستند. از آن جایی که این کتاب را به قصد انتشار ننوشته بودم در آن خبری از خودسانسوری یا برخی ملاحظات نیست.
– به قصد انتشار نبوده؟
نه، طی ۲۰سال اخیر اغلب آثارم را به این نحو مینویسم تا گرفتار خودسانسوری نشود؛ بنای انتشار آنها را هم میگذارم برای وقتی که شرایط مهیا شود و جالب اینجاست که در بحث ممیزی هم با مورد چندانی درباره این کتاب روبهرو نشدم. از این کتاب ۲هزار صفحهای تنها هزار و ۴۰۰صفحه آن متن است و مابقی تصاویر منتشر نشده و نامهها و سندهایی از افرادی است که دربارهشان نوشتهام. این عکسها و اسناد هم حاصل روزگاری است که مشغول کار روزنامهنگاری بودم. این کتاب ۱۵-۱۰سالی بود که تقریبا آماده شده، ولی آن را برای نشر نسپرده بودم.
مریم شهبازی