«سلیمه»، کمی دورتر برو. چطور به سفالگری علاقهمند شدی؟
علاقه من به سفالگری از علاقهام به خلق کردن شروع شد. من همیشه عاشق خلق کردن بودم و هستم و چه چیزی بهتر از خاک و گِل برای آفرینش.
در سفالگری یک ماده کاملا بیشکل، به یک اثر تبدیل میشود و همین ویژگی باعث خلق خلاقیت و نوآوری در این هنر میشود.
گِل در دستان هنرمند مرحله به مرحله شکل و رنگ میگیرد تا به یک اثر تبدیل شود و گاهی امکان دارد در هر مرحلهای آسیب ببیند یا بشکند و همین ویژگی، درس صبر و تحمل در برابر ناملایمات را به سفالگر میآموزد.
این ویژگیها دلیل ادامه راه من در کارم بوده است. کارم با وجود سختیهای بسیارش معلم بزرگی برایم بوده و است.
رشته تحصیلیات باستانشناسی است. از تاثیراتش در کار سفالگریات بگو؟
پیش از اینکه وارد دانشگاه شوم و رشته باستانشناسی را انتخاب کنم. دنبال سفالگری رفته بودم. نمیدانم سفالگری مرا به باستانشناسی رساند یا علاقه قبلیام به باستانشناسی مرا به سفالگری. خلاصه این دو در عین افتراق، اشتراکاتی هم دارند. یکی از مهمترین دادههایی که در محوطههای باستانی پیدا میشود، سفال است. آشنایی با تکنیکهای مختلف سفالگری همیشه کمک بزرگی در باستانشناسی به من کرده و از طرف دیگر آشنایی با سفالهای باستانی و نقوش آنها در خلق آثار سفالی با اقتباس از سفالهای تاریخی ایران کمکم کرده است. خلاصه برای من هر دو (سفالگری و باستانشناسی) مکمل هستند.
شنیده بودم در گردآوری عروسکهای سنتی همکاری داشتهای در این رابطه بیشتر توضیح میدهی ؟
من در پروژه گردشگری عشایر استان قزوین و احیای عروسکهای بومی عشایر قزوین با خانم «افسانه احسانی» و اداره عشایر استان همکاری دارم و در حال احیای عروسکهای بومی عشایر هستیم. عشایر استان قزوین، در عین داشتن غنای فرهنگی و هنری، بسیار ناشناخته هستند و بیم آن میرود که با روند تغییر سبک زندگی؛ بخش زیادی از عناصر و نشانههای فرهنگی آنها بهمرور زمان و با روند شتابان مدرنیته به فراموشی سپرده شود.
بهعنوان کسی که هم در صنایعدستی و هم در گردشگری استان فعالیت دارد، نظرت را درخصوص گردشگری استان بگو. آیا موفق بودهایم؟
شغل دیگر من راهنمای گردشگری است که آن هم باز با کار صنایعدستی مکمل و همراستاست. من به هر آنچه که نشان از هویت، فرهنگ و اصالت داشته باشد؛ علاقهمندم و تلاش و علاقه من معرفی شهر و استان و بهخصوص روستاها و عشایر قزوین است.
چه مشکلاتی در این مسیر داریم. راهکاری داری؟
با توجه به اینکه گردشگری قزوین نسبت به سالهای پیش بسیار شناختهتر شده، نیاز به ایجاد زیرساختهای بهتر و توجه به گردشگری پایدار احساس میشود.
عدم توجه به ظرفیتهای گردشگری روستایی، فاصله زیاد گردشگری با گردشگری پایدار، بیتوجهی به صنایعدستی بومی. برای مثال در مجموعه سعدالسلطنه قزوین صنایعدستی بومی قزوین را بهسختی و بهندرت میتوان دید، بسته بودن بناهای تاریخی و… همه موانع و نقاط ضعف گردشگری استان قزوین هستند.