معروفیتی که با شیفتگی او به سینما در مرداد ۱۲۷۹ آغاز و با ورود اولین دستگاه سینما توگراف به ایران در شهریور ۱۲۷۹ کلید خورد. شاید مظفرالدین شاه اولین شیفته سینما با ملیت ایرانی نباشد، اما تاریخ نام او را بهعنوان اولین دلبستهی تصویر متحرک ثبت کرده است. علاقهمندی که پای سینما را به ایران باز کرد تا سرنوشت پرفرازونشیبی پیدا کند. سرنوشتی همراه با برخوردهای گوناگون که ریشه در نو بودن این پدیده و عقاید حاکم بر جامعه ایران داشت. موضوع زمانی برای من جالب شد که با مرور تاریخ سینما دریافتم در آن زمان نیز همچون روزگاری که در آن زیست میکنیم، گاهی سیاست پایش را از گلیم خودش درازتر میکند و اولین سالن سینما در ایران به دلیل تمایل صاحبش به مشروطهخواهان بیشتر از یکماه دوام نمیآورد. البته اگر با تاریخ سینما در ایران آشنا باشید، میدانید که سینما بهخاطر ویژگیهایی که داشته و دارد از ابتدا مورد بیمهری برخی متعصبین قرار گرفت و اگر کاتولیکها و ارامنه آستین همت بالا نمیزدند، نمایش فیلم خیلی دیرتر در ایران شروع میشد. شروعی که سالها بعد در فیلمهای «گراند سینما» به کارگردانی حسن هدایت و «ناصرالدین شاه آکتور سینما» ساخته محسن مخملباف به تصویر کشیده شد، تصویری که در فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما» به شکلی هنرمندانه و گسترده از برخوردهای آزاردهنده با هنر هفتم سخن میگوید. برخوردهایی که در سال اخیر نیز به شکلهای مختلف شاهد آن بوده و هستیم. نمونهاش حذف روز سینما، تعطیلی خانه سینما، برخوردهای کاملا سلیقهای با فیلمها، ممنوعیت بیدلیل بازی برخی بازیگران خوب سینما (فاطمه معتمد آریا و…) و… است. البته به لطف امید برآمده از مردم، خانه سینما آزاد، معتمد آریا دوباره جلوی دوربین رفت و روز سینما در حال احیاء است. روز سینمایی که در دوره مرحوم سیفاله که خود او فیلمساز و شیفته هنر هفتم بود (و فیلم قدرتمند بازمانده را در کارنامه سینماییاش داشت) به تقویم کشورمان اضافه شد. البته حدف این روز از تقویم، چندان در اذهان جا نیفتاده، چرا که هنوز خیلیها تصور میکنند ۲۱ شهریور در تقویم رسمی کشور روز سینما است.
امروز: جشن سینما در روز سینما
برج میلاد جایی نبود که ۲۱ شهریور ۱۳۹۳ عدهای در آن برای سینما دست زدند، دیگر جشن سینما از برج میلاد بیرون آمده و داخل سالنهای نمایش در شهرهای مختلف شده بود. سالنهایی که قرار بود همزمان با تهران در آن فیلم مراسم جشن بر پرده بیفتد و همه صدای فاطمه معتمد آریا و امین تارخ را بشنوند که از سقف محکم سینما بگویند که به سادگی فرو نمیریزد. سقفی که به گمانم تا وقتی بینندهای بلیط بخرد و به تماشای فیلم بنشیند سرجایش خواهد ماند. سقفی که بود و نبودش بیش از همه به درخواست مردم متکی است. مردمی که از زمان اولین فیلم ایرانی (آبی و رابی) و اولین فیلم ناطق ایرانی (دختر لُر) نشان دادهاند که سینما برای آنها هنر جذابی است.
فردا: سینما ایران
در تاریخ سینما، فیلمهای درخشانی است که در آن فیلمسازان از علاقهی خودشان به سینما حکایت کردهاند. نمونهاش «سوته دلان» مرحوم علی حاتمی که سکانس سینمایش از زیباترین سکانسهای موجود در فیلمهای ایرانی است. یا سکانس نوجوانان علاقهمند جلوی سینما در فیلم «سرب» که متاسفانه در نسخههای جدیدش حذف شده، از اینها فریباتر، فیلم تاثیرگذار «سینما پارادیزو» ساخته جوزپه تورناتوره است که شرح دلبستگی عاشقانه نوجوانی به فیلم و سالن سینما است. چقدر خوب است بشود روزی روزگاری، یک فیلم عاشقانه تاثیرگذار با نام «سینما ایران» ساخت. سینما ایران شهر خودمان. سینمای متروکه خیابان پیغمبریه! سینمایی که دیوارهایش شاهد لحظات حضور پرشور علاقهمندان به سینما در قزوین بوده… یعنی میشود؟!
لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=2061