کتاب «پرسه زیر درختان تاغ» کاندیدای جایزه هوشنگ گلشیری و نامزد برترین رمانهای دههی هشتاد، نامزد جایزه گام اول و نامزد کتاب فصل شدهاست.
علی چنگیزی، نویسنده و منتقد ادبی که بزرگشدهی شهر گرمسیری و کویری کرمان است توانسته در این رمان فضا و موقعیت جغرافیایی خوبی از کویر نشان دهد. نویسندهی جسوری که در ادبیات داستانی و یکنواخت این روزها توانسته با چند صدایی کردن رمان، گام جدیدی برای روایتهای موازی خلق کند و سرانجام برای دومین کتابش «پنجاه درجه بالای صفر» در جایزه هفتاقلیم شایستهی تقدیر شود. پیشانی نوشت کتاب «پرسه زیر درختان تاغ» جملهای از «آگوستین قدیس» است که به حق خوب انتخاب شدهاست؛ «اگر به واقع چیزهای آینده و چیزهای گذشته هستند، میخواهم بدانم کجا هستند؟ این سه وجه زمان به نوعی در ذهن هستند و در جایی دیگر آنها را نمیبینیم.»
داستان روایتی موازی از قصهی پرویز و مرگ ساراست که اهالی کویر را با خود درگیر کرده و ذهن مخاطب را با خود در زمان حال همراه میکند، بیآنکه به گذشته یا آینده ببرد. رمان، داستانهای بههم پیوستهای است که بر ذهن هر یک از افرادی که به نوعی با این قصه سر و کاردارند، تکهتکه شده و از زبان آنها روایت میشود. این تعدد راوی تا جایی خوب است، تا جایی که بشود با قصه پیشرفت و اتفاقها را از نزدیک تماشا کرد، اما همانطور که خود نویسنده هم باور دارد شاید بشود از راویها کم کرد بی آنکه خللی در داستان ایجاد شود، چرا که چند صدایی کردن داستان ذهن مخاطب را شلوغ میکند و شاید وی را از قصهی اصلی به بیرون پرت کند. نکتهی دیگر که در این باب میشود به آن اشاره کرد لحن راویهاست؛ همان طور که پیش از این به آن اشاره شد هر بخش از کتاب، داستانیست که از زبان آدمهای مربوط به قصه و با لحن شخص اول بیان میشود تا گرهای از ماجرا گشوده شود، اما این تکرار لحنها، اینکه تمام راویها با یک زبان سخن میگویند، تیپ سازی را در ذهن مخاطب یکی میکند، مثلا لحن دکتر با لحن مهندس و سروان و استوار یکسان است که این امر در ابتدای کتاب باعث سر درگمی خواننده و گم کردن قصه میشود.
کتاب را جدا از قصه باید برای تصویرسازی و توصیفات خوبش که مخاطب را تا عمق خاک کویر میبرد و زمینگیرش میکند، ستایش کرد. طوری که نمیشود عتیقهی پرویز را از دل هیچ خاک دیگری پیدا کرد؛ یا مثلا ماه منیر را در شهر دیگری تصور کرد.
سبک کتاب مذکور سبکی رئالیسم است که دغدغههای مردم کویرنشین و شهری را کنار هم ادغام میکند. دغدغههایی از جنس آبرو، پول، درد، مریضی و نهایت مرگ. در آخر چیزی که کتاب را برای خواننده جذاب میکند، ماجراهای هیجانی و نفسگیر است که مخاطب را گام به گام با خود همراه میکند تا جایی که نسیم کویری میتواند مخاطب را به خود آورد تا ادامهی داستان را از زبان راوی دیگری بخواند.
علی چنگیزی، نویسنده و منتقد ادبی که بزرگشدهی شهر گرمسیری و کویری کرمان است توانسته در این رمان فضا و موقعیت جغرافیایی خوبی از کویر نشان دهد. نویسندهی جسوری که در ادبیات داستانی و یکنواخت این روزها توانسته با چند صدایی کردن رمان، گام جدیدی برای روایتهای موازی خلق کند و سرانجام برای دومین کتابش «پنجاه درجه بالای صفر» در جایزه هفتاقلیم شایستهی تقدیر شود. پیشانی نوشت کتاب «پرسه زیر درختان تاغ» جملهای از «آگوستین قدیس» است که به حق خوب انتخاب شدهاست؛ «اگر به واقع چیزهای آینده و چیزهای گذشته هستند، میخواهم بدانم کجا هستند؟ این سه وجه زمان به نوعی در ذهن هستند و در جایی دیگر آنها را نمیبینیم.»
داستان روایتی موازی از قصهی پرویز و مرگ ساراست که اهالی کویر را با خود درگیر کرده و ذهن مخاطب را با خود در زمان حال همراه میکند، بیآنکه به گذشته یا آینده ببرد. رمان، داستانهای بههم پیوستهای است که بر ذهن هر یک از افرادی که به نوعی با این قصه سر و کاردارند، تکهتکه شده و از زبان آنها روایت میشود. این تعدد راوی تا جایی خوب است، تا جایی که بشود با قصه پیشرفت و اتفاقها را از نزدیک تماشا کرد، اما همانطور که خود نویسنده هم باور دارد شاید بشود از راویها کم کرد بی آنکه خللی در داستان ایجاد شود، چرا که چند صدایی کردن داستان ذهن مخاطب را شلوغ میکند و شاید وی را از قصهی اصلی به بیرون پرت کند. نکتهی دیگر که در این باب میشود به آن اشاره کرد لحن راویهاست؛ همان طور که پیش از این به آن اشاره شد هر بخش از کتاب، داستانیست که از زبان آدمهای مربوط به قصه و با لحن شخص اول بیان میشود تا گرهای از ماجرا گشوده شود، اما این تکرار لحنها، اینکه تمام راویها با یک زبان سخن میگویند، تیپ سازی را در ذهن مخاطب یکی میکند، مثلا لحن دکتر با لحن مهندس و سروان و استوار یکسان است که این امر در ابتدای کتاب باعث سر درگمی خواننده و گم کردن قصه میشود.
کتاب را جدا از قصه باید برای تصویرسازی و توصیفات خوبش که مخاطب را تا عمق خاک کویر میبرد و زمینگیرش میکند، ستایش کرد. طوری که نمیشود عتیقهی پرویز را از دل هیچ خاک دیگری پیدا کرد؛ یا مثلا ماه منیر را در شهر دیگری تصور کرد.
سبک کتاب مذکور سبکی رئالیسم است که دغدغههای مردم کویرنشین و شهری را کنار هم ادغام میکند. دغدغههایی از جنس آبرو، پول، درد، مریضی و نهایت مرگ. در آخر چیزی که کتاب را برای خواننده جذاب میکند، ماجراهای هیجانی و نفسگیر است که مخاطب را گام به گام با خود همراه میکند تا جایی که نسیم کویری میتواند مخاطب را به خود آورد تا ادامهی داستان را از زبان راوی دیگری بخواند.