مریم خوئینی را میگویم. فیلمسازی که آثارش راهی جشنوارههای زیادی از جمله جشنواره بینالملل مونته کاتینی ایتالیا، دانشگاه زوریخ سویس، فیلمهای کوتاه ترکیه و… شده و جوایز زیادی در کارنامه هنری خود دارد. عکسهایش هم خیلی وقتها، دیوارهای تماشاخانههای شهرمان را از تنهایی درآورده است. با او از فیلم و انیمیشن گفتیم و شنیدیم و…
از چگونگی ورودتان به عرصه هنر بگویید؟
از بچگی علاقهی خیلی زیادی به ساخت فیلم داشتم و با راهنمایی یکی از دوستانم با سینمای جوان آشنا شدم و پس از آزمون ورودی و پذیرفته شدن در رشته فیلمسازی در سال۷۸ وارد حیطهی فیلمسازی شدم و به علت علاقهام به نگاتیو و اینکه در آن زمان، تنها کسانی میتوانستند با نگاتیو کار کنند که کار انیمیشن و پویانمایی انجام دهند. به اجبار یک کار گرافیکی پویانمایی با دوربین سوپر ۸ انجام دادم و همان کار سبب علاقه و ورود من به وادی انیمیشن شد.
شما فیلم ساختهاید، انیمیشن ساختهاید، تصویربرداری و عکاسی کردهاید، این همه تنوع برای چیست؟
تمام کارهایی که انجام دادهام مرتبط با هم هستند. من فکر میکنم همیشه چیزهای پنهانی زیادی در وجود آدم هست که کسی نمیخواهد و یا نمیتواند راجع به آنها حرف بزند و این چیزها برای بیان نیاز به المانها و زبانهای مختلف دارند و من برای بیان درونیاتم سعی میکنم از فیلم و عکس استفاده کنم و زبان تصویر خیلی در این زمینه به من کمک کرده است و باعث شده که حرفهای ناگفته، بیان شده و به تصویر کشیده شوند. بسیاری از استادان میگویند، درباره چیزی بنویسید و یا فیلم بسازید که میشناسید و این کار هم، با ترکیبی جز، تخیل و تحقیق و تجربه میسر نمیشود و من در این راه از هر فکر و ایدهای که به درونیات من نزدیک باشد استقبال کردهام، حال اگر زبان بیان آن مستند باشد یا انیمشن و یا عکس…
در آخرین کار انیمیشنی که به نام قصه های مینودری ساختید به لهجه قزوینی و ویژگیهای بومی پرداختهاید. چرا؟
اولا این کار، یک کار سفارشی بود که قرار است برای اولین بار وارد شبکه خانگی شود و به سفارش تهیهکننده، قرار شد که به صورت بومی و با لهجه قزوینی ساخته شود. زمانی که من برای اولین بار این فیلمنامه را خواندم، به یک سری تردیدها رسیدم و مردد بودم و میترسیدم که کارگردانی این پروژه را انجام بدهم، مخصوصا که این برای اولین بار بود که یک پروژه متحرک سازی به زبان بومی قزوینی ساخته میشد و از سوی دیگر، طنزی که در کار بود را دوست نمیداشتم متمرکز به لهجه شود. با توجه به احترامی که به تمامی گویشها قائل هستم سعی کردم که از این لهجه برداشت سوء نشود؛ از این رو با جلسات مداومی که با فیلمنامه نویسکار داشتیم، بنا را بر این گذاشتیم که بُعد طنز را در روی حرکات و طنز درونی کار متمرکز کنیم و گویش قزوینی که خود جذابیتهای خاص خود را دارد، تنها کمککننده باشد و بر همین اساس، سعی بر این شد که دیالوگهای به کار رفته، برای شناخت نسل جدید و آشنایی آنها با زبان محلی باشد و تا جایی که ممکن است از زیرنویس برای واژههای نامتعارف استفاده شود و نکته جالب دیگری که مرا تشویق به پذیرفتن مسوولیت ساخت این پروژه کرد، وجود کاراکترهایی بود که در دو دوره زمانی متفاوت زندگی میکردند و برای پیشبرد قصه فیلم، باید گریزی به زمان گذشته و حال میداشتیم که این خود به جذابیت کار میافزود.
وضعیت انیمیشن در قزوین را چگونه میبینید؟
من همیشه آدم خوشبینی بودهام و سعی کردهام در بدترین شرایط ممکن، بهترین برداشت را داشته باشم، ولی متاسفانه در این زمینه نظر مثبتی ندارم. وضعیت انیمیشن قزوین هیچ ثبات و پیشرفتی نداشته است و هر کدام از نهادها و سازمانهایی که مدعی و متولی انیمیشن قزوین هستند با توجه به شرایط خود، که ما از آن بیاطلاع هستیم در حال برنامهریزی و انجام فعالیت در زمینه انیمیشن هستند که کاملا تک محوری میباشد. به طور یقین سیاست های خاص و محدودیت های مالی و بودجهای، این نهادها را هم درگیر کرده است و از سوی دیگر چون هیچ سندیکا و دفتر ویژهای در این زمینه وجود ندارد، افرادی که علاقمند به این رشته هستند یا باید جذب همان نهادهای خاص با سیاست گذاریهای خاص شوند و یا به صورت مستقل عمل کنند که در هر دو صورت غالبا با مشکلات عدیدهای رو به رو میشوند. به عنوان مثال از به سرقت رفتن فیلمنامه گرفته، تا عدم پرداخت حق الزحمه عوامل اجرایی و…
فیلمسازی در قزوین چه موقعیتی دارد؟
من فکر میکنم در زمینه فیلمسازی بخصوص انیمیشن، پتانسیل کار موجود است، ولی ما در سیکل معیوبی قرار داریم. همه میدانیم که انیمیشن یکی از گرانترین هنرها محسوب میشود و برای ساخت آن نیاز به سرمایه زیادی میباشد که بالطبع دولت باید حمایت ویژهای از آن بکند. زیرا یک سرمایهگذار شخصی از برگشت سرمایه خود اطمینان ندارد و از طرفی، کارهایی هم که در این زمینه صورت گرفته، در آنها به مخاطب جهانی توجه نشده است و نمیتوان ۱۰۰۰ برابر کمتر از هزینه جهانی برای تولید انیمیشن پرداخت و انتظاری برابر با کیفیت جهانی از آن داشت. از این رو به دولت اشاره کردم، که شروع این حرکت، ریسک پذیری مالی زیادی میخواهد و حمایت دولت و دادن پروژهها به متولیان انیمیشن میتواند گام مثبتی در جهت هر چه بهتر شدن این هنر از نظر کمی و کیفی گردد.
از چگونگی ورودتان به عرصه هنر بگویید؟
از بچگی علاقهی خیلی زیادی به ساخت فیلم داشتم و با راهنمایی یکی از دوستانم با سینمای جوان آشنا شدم و پس از آزمون ورودی و پذیرفته شدن در رشته فیلمسازی در سال۷۸ وارد حیطهی فیلمسازی شدم و به علت علاقهام به نگاتیو و اینکه در آن زمان، تنها کسانی میتوانستند با نگاتیو کار کنند که کار انیمیشن و پویانمایی انجام دهند. به اجبار یک کار گرافیکی پویانمایی با دوربین سوپر ۸ انجام دادم و همان کار سبب علاقه و ورود من به وادی انیمیشن شد.
شما فیلم ساختهاید، انیمیشن ساختهاید، تصویربرداری و عکاسی کردهاید، این همه تنوع برای چیست؟
تمام کارهایی که انجام دادهام مرتبط با هم هستند. من فکر میکنم همیشه چیزهای پنهانی زیادی در وجود آدم هست که کسی نمیخواهد و یا نمیتواند راجع به آنها حرف بزند و این چیزها برای بیان نیاز به المانها و زبانهای مختلف دارند و من برای بیان درونیاتم سعی میکنم از فیلم و عکس استفاده کنم و زبان تصویر خیلی در این زمینه به من کمک کرده است و باعث شده که حرفهای ناگفته، بیان شده و به تصویر کشیده شوند. بسیاری از استادان میگویند، درباره چیزی بنویسید و یا فیلم بسازید که میشناسید و این کار هم، با ترکیبی جز، تخیل و تحقیق و تجربه میسر نمیشود و من در این راه از هر فکر و ایدهای که به درونیات من نزدیک باشد استقبال کردهام، حال اگر زبان بیان آن مستند باشد یا انیمشن و یا عکس…
در آخرین کار انیمیشنی که به نام قصه های مینودری ساختید به لهجه قزوینی و ویژگیهای بومی پرداختهاید. چرا؟
اولا این کار، یک کار سفارشی بود که قرار است برای اولین بار وارد شبکه خانگی شود و به سفارش تهیهکننده، قرار شد که به صورت بومی و با لهجه قزوینی ساخته شود. زمانی که من برای اولین بار این فیلمنامه را خواندم، به یک سری تردیدها رسیدم و مردد بودم و میترسیدم که کارگردانی این پروژه را انجام بدهم، مخصوصا که این برای اولین بار بود که یک پروژه متحرک سازی به زبان بومی قزوینی ساخته میشد و از سوی دیگر، طنزی که در کار بود را دوست نمیداشتم متمرکز به لهجه شود. با توجه به احترامی که به تمامی گویشها قائل هستم سعی کردم که از این لهجه برداشت سوء نشود؛ از این رو با جلسات مداومی که با فیلمنامه نویسکار داشتیم، بنا را بر این گذاشتیم که بُعد طنز را در روی حرکات و طنز درونی کار متمرکز کنیم و گویش قزوینی که خود جذابیتهای خاص خود را دارد، تنها کمککننده باشد و بر همین اساس، سعی بر این شد که دیالوگهای به کار رفته، برای شناخت نسل جدید و آشنایی آنها با زبان محلی باشد و تا جایی که ممکن است از زیرنویس برای واژههای نامتعارف استفاده شود و نکته جالب دیگری که مرا تشویق به پذیرفتن مسوولیت ساخت این پروژه کرد، وجود کاراکترهایی بود که در دو دوره زمانی متفاوت زندگی میکردند و برای پیشبرد قصه فیلم، باید گریزی به زمان گذشته و حال میداشتیم که این خود به جذابیت کار میافزود.
وضعیت انیمیشن در قزوین را چگونه میبینید؟
من همیشه آدم خوشبینی بودهام و سعی کردهام در بدترین شرایط ممکن، بهترین برداشت را داشته باشم، ولی متاسفانه در این زمینه نظر مثبتی ندارم. وضعیت انیمیشن قزوین هیچ ثبات و پیشرفتی نداشته است و هر کدام از نهادها و سازمانهایی که مدعی و متولی انیمیشن قزوین هستند با توجه به شرایط خود، که ما از آن بیاطلاع هستیم در حال برنامهریزی و انجام فعالیت در زمینه انیمیشن هستند که کاملا تک محوری میباشد. به طور یقین سیاست های خاص و محدودیت های مالی و بودجهای، این نهادها را هم درگیر کرده است و از سوی دیگر چون هیچ سندیکا و دفتر ویژهای در این زمینه وجود ندارد، افرادی که علاقمند به این رشته هستند یا باید جذب همان نهادهای خاص با سیاست گذاریهای خاص شوند و یا به صورت مستقل عمل کنند که در هر دو صورت غالبا با مشکلات عدیدهای رو به رو میشوند. به عنوان مثال از به سرقت رفتن فیلمنامه گرفته، تا عدم پرداخت حق الزحمه عوامل اجرایی و…
فیلمسازی در قزوین چه موقعیتی دارد؟
من فکر میکنم در زمینه فیلمسازی بخصوص انیمیشن، پتانسیل کار موجود است، ولی ما در سیکل معیوبی قرار داریم. همه میدانیم که انیمیشن یکی از گرانترین هنرها محسوب میشود و برای ساخت آن نیاز به سرمایه زیادی میباشد که بالطبع دولت باید حمایت ویژهای از آن بکند. زیرا یک سرمایهگذار شخصی از برگشت سرمایه خود اطمینان ندارد و از طرفی، کارهایی هم که در این زمینه صورت گرفته، در آنها به مخاطب جهانی توجه نشده است و نمیتوان ۱۰۰۰ برابر کمتر از هزینه جهانی برای تولید انیمیشن پرداخت و انتظاری برابر با کیفیت جهانی از آن داشت. از این رو به دولت اشاره کردم، که شروع این حرکت، ریسک پذیری مالی زیادی میخواهد و حمایت دولت و دادن پروژهها به متولیان انیمیشن میتواند گام مثبتی در جهت هر چه بهتر شدن این هنر از نظر کمی و کیفی گردد.
هر چند کمی گذشته، اما خوب است در آخر از تجربه سفر به همراه اثرتان غزل هستی، به ایتالیا بگویید؟
فوق العاده تجربه خوبی بود و مخصوصا با شناخت «برنو بوزتو»، که اکثر کارهایش را به صورت بسیار ساده و با فلش انجام میدهد و مخاطبان بسیار زیادی دارد، متوجه شدم که با فکری خلاق و با امکانات بسیار اندک و به صورت مستقل هم میشود به دنبال دغدغهها و علایق هنری خود رفت و تنها چیزی که کار را ماندگار میکند، نو بودن و تفکر آزاد است.
بیتا دارابی