اطلاعیه

  • امروز : دوشنبه - ۱۰ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 21 - شوال - 1445
  • برابر با : Monday - 29 April - 2024
6

دیروز، امروز، فردا

  • کد خبر : 1252
  • 25 ژانویه 2014 - 21:43
دیروز، امروز، فردا
دیروز: یک عکس استثنایی  همیشه دوربین روی دوشش بود و هر جا که می‌رفتیم زمان زیادی را با عکاسی می‌گذراند. بخاطر همین در کمتر عکسی کنار هم هستیم. 

شاتر که می‌زد و عکس‌های دسته جمعی ما را می‌گرفت، اگر یکی که اغلب من بودم، می‌گفت، بیا و بگذار یکی دیگر عکس بگیرد، می‌گفت: «من توی عکس هستم. عکاسی همیشه توی عکس هست!» راست می‌گفت. عکس که بدون عکاس نمی‌شود. بوی و نگاه عکاسی در تمام عکس‌ها هست. مخصوصا وقتی عکاس، «مجید نوراله‌پور»  باشد. عکس دو نفرمان جلوی کرکره پایین آمده با قفل توی چشمش را چه کسی گرفته، نمی‌دانم. از آن معدود وقت‌ها است که مجید دوربینی همراهش نیست. با آن کلاه کابویش و خستگی توی نگاهش، نشان می‌دهد رفته بودیم اردو… احتمالا همراه همکلاسی‌های مرکز آموزش فیلمسازی (فرهاد علیزاده آهی، جعفر جعفری اولیاء، سعید خطیبی، امیر لطفیان، کرد رستمی، مبارکی، احمدی و…) یا شاید هم با آقای عرشی و دوستان انجمن قزوین (مرتضی متولی، حسن سلیمانی، علی رحمانی، محمد شفیع خانی و…)، این‌ها احتمال است. اما مطمئنا بعد از بازی مجید در اولین فیلمی است که کارگردانی کردم (خاک… آب).  قرار بود مجید فیلمبردار باشد، اما یکباره تصمیم عوض شود و مجید، نقش همراه مهدی خلیلی شد. توی اولین جشنواره قزوین، جایزه بهترین بازیگر را همراه «محمدی» گرفت. گفتم: «حتما بازیگری را ادامه می‌دهد»، نداد و چسبید به عکس و فیلم. عشقش این دو بود. فیلم‌های «مردی در قفس»، «انتظار»، «دیواره‌های چاه» و «دزد دوچرخه» را برایم فیلمبرداری کرد. کارش خوب بود، اما مهم تر از فیلمبردار خوب بودن، خصوصیت خونگرمی و صمیمیتی بود که داشت. بلد بود چطور وقتی سر صحنه مشکلی پیش آمده و کم کم به ذهن کارگردان رسیده، اوضاع را با شوخی‌ای یا ماساژی یا… درست کند و حواس کارگردان را برگرداند به فیلم… همین حالا که بیش از بیست سال از آن روزها می‌گذرد نیز، یاد آن لحظات با مجید نوراله پور، من و ما را به شوق می‌آورد. ضمنا در آن روزها او جوایز بسیاری برای عکس‌ها و تصویرهایی که گرفت، دریافت کرد. نمونه‌اش جایزه فیلمبرداری برای فیلم خوب «در انتظار» ساخته «مرتضی متولی» کار بلد بود که همه ما را خوشحال کرد. جایزه بهترین فیلمبرداری در جشنواره فیلم دانشجویی.

امروز: مردی بدون دوربین فیلمبرداری
از دور که نگاه کنی انگار خیلی چیزها عوض شده، اما دور و نمای لانگ شات برای شناخت آدم‌ها خوب نیست. شخصیت را باید از نزدیک و در نمای کلوزاپ شناخت. وقتی در نمای باز به مجید نوراله‌پور نگاه کنی، انگار خیلی از خصوصیت دیروز را ندارد. وصل به پول شده و به زندگی چسبیده، اما نزدیکتر که می‌شوی، متوجه آدم پر جنب و جوشی می‌شوی که هنوز سر زنده و سرحال، می‌خواهد غافلگیرت کند. هنوز عکس‌های خوبی می‌گیرد. هنوز بلد است چطور ارتباط بگیرد و کارش را پیش ببرد. باور نمی‌کنید از رفقای گرمابه و گلستان این روزهاش (سید یحیی عرشی‌ها و استاد سامانی) بپرسید. گرداننده اصلی آتلیه کودک هم هست و هم نیست. بیشتر سکان را همسرش (زهره خانم متولی) که خودش هنرمند است به دست گرفته. چند هنرمند دیگر هم کنارشان هستند، اما گمانم آینده یکی از آنها در عکاسی از همین حالا قابل پیش‌بینی باشد. پوریا نوراله پور! پسر مجید و زهره، خواهرزاده مرتضی متولی. کسی که در جمع و خانواده‌ای هنرمند رشد کرده و از همان کودکی بلد است چطور عکس خوب بگیرد. پدرش هم هنوز عکاس درجه یکی است، اما سال‌های زیادی است (زیاد برای من) که او را بدون دوربین فیلمبرداری (یا به مصرف امروز، دوربین تصویربرداری) می‌بینیم.

فردا: کتابی با عکس‌های ماندگار
مجید نوراله‌پور، عکس‌های خوبی دارد. بخشی‌ از آن‌ها را می‌توانید بر برخی از دیوارهای ساختمان‌های این شهر (استانداری، چلوکبابی نمونه و…) ببینید، اما گمانم وقت آن است که تعداد زیادی از این عکس‌ها، داخل برگ‌های کتابی نفیس برود. چطورش را باید دیگران بیاندیشند. دیگرانی که متولیان فرهنگی، هنری و مجید نوراله‌پور در جمع آنهایند.

حسن لطفی

لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=1252

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.