سردار آل بویهای که برای حکومتش نیاز به قلعه داشت و جایی بهتر از اطراف قزوین پیدا نکرده بود، ۱۳۰۰ متر زمین در اختیار گرفت و دو طبقه قلعه با دهلیزهای عمود برهم بنا کرد. طبقه اولش را از راهروها و سالنهایی شبیه به صلیب ساخت که تا مدتها، بار شایعاتی خیالی را بر دوش میکشید. بر طبقه دوم هم هشت برج دیدهبانی تعبیه کرد.
این قلعه همانند بسیاری از بناهای تاریخی، به نام سازنده اثر نام گرفت. به نام میمون ابن عرون. قلعه ای خشتی و گلی که در جنوب شهرمان قد علم کرده، اما بهتر است بگویم قد خم کرده است؛ چرا که چیزی جز چند راهرو و دو برج دیده بانی باقی نمانده و داستانهای اعجاب انگیزش همچنان زنده است و سرپا؛ داستانهایی افسانه ای که از سیر تاریخی نام گذاری بنا می گوید، از کاربری رعبانگیز بنا.
گوش کن مثل همیشه دعوتت میکند. گوشی میخواهد برای شنیدن رازهایش. پس قزوین، خیابان «سلامگاه»، قلعه «میمون» (مهمان قلعه) فراموش تان مباد…
این قلعه همانند بسیاری از بناهای تاریخی، به نام سازنده اثر نام گرفت. به نام میمون ابن عرون. قلعه ای خشتی و گلی که در جنوب شهرمان قد علم کرده، اما بهتر است بگویم قد خم کرده است؛ چرا که چیزی جز چند راهرو و دو برج دیده بانی باقی نمانده و داستانهای اعجاب انگیزش همچنان زنده است و سرپا؛ داستانهایی افسانه ای که از سیر تاریخی نام گذاری بنا می گوید، از کاربری رعبانگیز بنا.
گوش کن مثل همیشه دعوتت میکند. گوشی میخواهد برای شنیدن رازهایش. پس قزوین، خیابان «سلامگاه»، قلعه «میمون» (مهمان قلعه) فراموش تان مباد…
الهام فرضعلی