اطلاعیه

  • امروز : شنبه - ۸ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 19 - شوال - 1445
  • برابر با : Saturday - 27 April - 2024
10
تاملی به حضور قزوینی‌ها در جشنواره میراث یادگار

قزوین در قاب مستند

  • کد خبر : 8220
  • 28 ژوئن 2021 - 14:26
قزوین در قاب مستند
از گذشته‌ی پربار فرهنگی و هنری قزوین آن قدر گفته‌اند و نوشته‌اند که ارزش و غنای آن بر کسی پوشیده نیست. کمتر کسی است که میرعماد و عمادالکتاب را نشناسد و نداند قزوین با پیشنه کهن تاریخی، پایتخت خوشنویسی ایران است.

یا نواهای عارف را نشنیده باشد و آثار فاخر عبید زاکانی و دهخدا و نسیم شمال را نخوانده باشد و یا حداقل یکبار از قزوین و آثار و بناهای تاریخی و طبیعی اش دیدن نکرده باشد. پس با این همه پیشینه فرهنگی و هنری، عجیب نیست وقتی قرار می‌شود «جشنواره ملی فیلم‌های مستند میراث فرهنگی یادگار» در قزوین برگزار شود، همه انتخاب این شهر را تحسین کنند و آن را انتخاب شایسته‌ای بدانند.

میراث فرهنگی را هویت هر ملتی دانسته‌اند که صیانت و حفاظت از آن به معنای حفظ هویت و ارزش‌های آن کشور است. همانگونه که قطعه‌ای سفال منقوش باقی مانده از سالیانی بسیار دور، حامل پیامی از زندگی گذشتگان ماست، فیلم‌های مستند با موضوع «میراث فرهنگی» را می‌توان اسناد مهمی دانست که ثبت و ماندگاری آنها به مردم این روزگار و آیندگان در درک ارزش‌ها و غنای فرهنگی سرزمین‌مان کمک خواهد کرد.

فیلم‌های مستند جشنواره نشان داد چه اندازه موضوع‌های متنوع و مهمی در حوزه میراث فرهنگی کشور از آثار و بناهای تاریخی گرفته تا فرهنگ و زبان و آداب و رسوم اقوام مختلف و شخصیت‌های فاخر فرهنگی وجود دارد که کمتر بدان‌ها پرداخته شده است.

در این جشنواره، بخش ویژه‌ای به عنوان «میراث فرهنگی قزوین» اختصاص داده شد که نزدیک به پنجاه فیلم در آن بخش به نمایش درآمد و این نشان از ظرفیت بالای استان برای ساخت مستندهای فاخر دارد که البته گوشه‌ای از آن در آثار فیلمسازان قزوینی دیده شد. از جمله این آثار، «شارستان» به کارگردانی محمد ملاعباسی و امیرعباس تورج فرد و «دیوانسالار» به کارگردانی مجتبی یعقوبی بود که فیلم‌هایشان از جمله آثار برگزیده جشنواره بودند. یادداشت کارگردانان این دو فیلم درباره آثارشان را در ادامه می‌خوانید.

«شارستان»، قصه‌گوی تاریخ کهن

محمد ملاعباسی- شهر دو چهره داشت یکی آمده از جهان برتر، عالم زر؛ یکی دیگر از عالم فروتر، عالم خاک. در شهر برآمده از خشت و خاک، هر آنچه از نور است و روشنی و طراوت دلها، از آن شارستان است و هر آنچه از سنگینی و کثافت خاک و روزمرگی و روزمردگی از آن چهره‌ی دیگر شهر.

اما شارستان قزوین از پیش‌ترها از روزگارِ بهشتیِ پیشین، دو رود داشت آرمیده بر بستر خاک، جاری شده از افلاک. یکی را نام «دزک» و دیگری را نام «ارنزک». داستان ما از رود «دِزک» بود از روزگار صفوی تا امروز و محلات پیرامونش. و رود داستان گوی آدم‌هایش بود.

قهرمانان ما پایی در عالم مُلک داشتند و پری درعالم ملکوت. آن پا در عالم مُلک: فرورفته در گل و لای محلات کنارِ رودخانه، در خاکِ باغستان و یا در بسترِ قنات و یا پایی شکسته‌ی حجره‌های درس و مدرسه؛ چونان ملاخلیلا دانشمند اصولی.

شهر امروز اما، انگار آسمان را به رسمیت نمی‌شناخت که زمین‌گیر سیمان و آهن شده بود و خاک قهوه‌ایش سنگین شده بود از سیاهی قیرآلود تفته‌ی آسفالت. و رود دیرسال و آشنای شهر نیز بازوان خود را از دست داده بود. شریان‌هایش به تیغ برنده مدرنیته پاره شده بود و جایگزین‌اش خیابان شده بود که سفره‌ی آهن بود و پولاد و هوایش عفن شده بود به دود سیاه روغنی. اما زندگی در خیابان جریان داشت. به کسب و کار بازاریان و تکاپوی دست‌فروشان و هیاهوی آدمیزاد و آمد و شد رهگذاران.

از شهر قدیم نقشی نمانده بود، جز مشتی آجرتزئینی به جا مانده از روزگاران بر خانه‌های خالی از آدم و پنجره‌های رنگی که نوری را در چشمان کودکی نمی‌ریخت و باغستانی که پل‌های سیمانی سیاه، آسمان و زمینش را تهدید می‌کردند  به بی‌پروایی جراثقال و به پتیارگی بلدوزر. این اما تمام داستان شارستان نیست که داستان شارستان ادامه دارد. پس نجوای آب رود «دزک» قصه‌گو را برای آنچه از این داستان باقی مانده را در انتظار می‌نشینیم!

«دیوانسالار»، زمینه و زمانه حمداله مستوفی

مجتبی یعقوبی- حضور ایلغار مغول در ایران از سال۶۱۶ در زمان سلطان محمد خوارزمشاه بود. حمدالله مستوفی می‌گوید: «شک نیست اگر تا هزار سال دیگر هیچ حادثه‌ای واقع نشود و هنوز تکرارپذیر نبودی و جهان به آن اول نرفتی که پیش از آن واقع بود.»

پس از حمله چنگیزخان، که موج اول حملات مغولان به ایران بود حجم خرابی چنان بود که شهرنشینی شوکتش را از دست داد و جلوه‌های تمدن از بین رفت. یک سال پس از آغاز حمله به ایران ، سپاه مغول به دروازه‌های قزوین رسید چون مردم و حاکمان تسلیم نشدند جنگ سختی در گرفت و پس از سه روز مقاومت بیرون دیوارها و نبرد تن‌به‌تن پای دروازه‌ها، شهر تسلیم ایشان شد شرح این حمله به تفصیل و با ذکر تاریخ دقیق در ظفرنامه حمداله مستوفی آمده است.

مالیات‌های سنگین، چنان بی‌حساب و کتاب از مردم ستانده شد که سازمان تولید و زراعت همه از بین رفت و این وضع حدود ۱۰۰سال ادامه داشت تا اینکه رفته‌رفته حکومت افسارگسیخته مغولان به سمت مشورت، صدارت و وزارت ایرانیان رفت و با درایتی که حسب ضرورت و خواست ایلخانان به دربار و دیوان راه یافته بود رو به بهبودی گذاشت. شخصیت‌های بزرگی چون خواجه رشیدالدین فضل‌اله و پسرش غیاث‌الدین محمدرشیدی و همچنین حمداله مستوفی قزوینی و دیگران تمام سعی خود را به کار گرفتند تا بتوانند از لابلای ویرانی‌ها، تمدن ایرانی اسلامی را احیا کنند.

حمدالله مستوفی علاوه بر خدمات دیوانی چون تنظیم جامع‌الحساب و سر و سامان دادن به مالیات‌های بی‌حساب و کتابی که مغول‌ها می‌گرفتند، تالیفات گران سنگی چون ظفرنامه، تاریخ گزیده و نزهت‌القلوب و همچنین تصحیح شاهنامه فردوسی و آثاری که متاسفانه تاکنون نسخه‌ای از آن یافت نشده، مثل نمودار الثوابت و غیره دارد. مستند دیوانسالار نگاهی دارد بر زمینه و زمانه حمداله مستوفی قزوینی!

لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=8220

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.