چطور شد که سام انیمیشن ساز شد؟
من از کودکی کاریکاتور و تصویرسازی کار میکردم و مادرم که نقاش است، خیلی روی من تاثیر گذاشت. تا اینکه وارد این رشته شدم و دیدم که چقدر علاقهمند هستم و این رشته را ادامه دادم و کم کم وارد فضاهای تجربی ساخت انیمیشن شدم؛ مثلا اولین کاری که تجربه کردم، ساخت یک نماهنگ، روی یکی از آهنگهای «کریس دی یبرگ»، خواننده مورد علاقه من است، برای همین دوست داشتم که برای این آهنگ یک ویدئو بسازم. وقتی که در اینترنت یک فراخوان برای این قطعه منتشر شد، تصمیم گرفتم آن را به صورت انیمیشن بسازم و خیلی تجربی با کمترین امکانات محدود و ممکن ساختم وآن را به جشنواره فرستادم و از آن طریق یکی از خوانندههای هلندی این کار را دید و پسندید و به من سفارش کار داد و این اولین سفارش حرفهای من بود که در سال ۲۰۱۱ بود. من یکسال با سعی و خطا، انیمیشن «مسافر» را ساختم که سال ۲۰۱۲ تمام شد. از آن سال دیگر به کشورهای مختلف سفر کرد و جایزههای مختلف گرفت و باعث شد من تشویق شوم. برایم جذاب بود که آنقدر کارم را دوست داشتند و دیده شد. جایزه جشنواره «قهرمان من» آمریکا و نیز جایزه «پی بی اس» آمریکا را دریافت کرد. درصدر جدول نماهنگهای هلند قرار گرفت. جایزه حلقه سلطنتی کانادا را دریافت کرد و این باعث شد که من بیشتر تشویق شوم و به صورت حرفهایتری انیمیشن را دنبال کنم.
«پلیسها نمیدانند» آخرین کاری است که انجام دادم و کاملا یک کار حرفهای بود. این انیمیشن، با همکاری مجموعه استودیو «یونیور سال» است که ما با یکی از زیر مجموعههای آن کار کردیم. تهیه کننده این کار، «کریس پورتر» بود که تهیه کننده خیلی از هنرمندان و آرتیستهای بینالمللی است. این کار برای لنی هنری، یکی از بهترین بازیگران و کمدینهای مطرح بریتانیا ساخته شد که ما در سریال «سرآشپز» که از شبکه یک پخش میشد، او را میشناسیم. سرآشپز یک سیاه پوست خیلی بانمکی بود که نقش اصلی را داشت. در سریال سرآشپز با دوبله ژرژ پتروسی است و او با این استودیو یک آلبوم موسیقی منتشر میکند که قطعهای که انتخاب شد، «پلیسها نمیدانند» بود با مضمون ضد نژاد پرستی و خشونتهای پلیس آمریکا علیه سیاه پوستان بود. من پروندههایی که در این باره به جریان افتادهبود،مطالعه و پژوهش کردیم و ما از آن موردها و پروندههای واقعی برای ساخت این نماهنگ استفاده کردیم. طی این پروسه، نزدیک ۳۰ نفر درگیر این پروژه بودند و ما به تک تک هنرستانهای شهر قزوین سر زدیم و دانش آموزان مستعد را که علاقهمند بودند، دعوت کردیم. بخشهای دیگر کار همزمان در تهران انجام شد و آقای نعیم آزاد، بگ گراندهای کار را انجام دادند، کارکترها را کار کرد و من انیمیشن را برعهده گرفتم. نتیجه هم بسیار خوب بود و آخرین جایزهای که دریافت کرد، جایزه «فرالوسرو» از سازمان ملل متحد بود که باعث شد، کمیتهای متشکل از شش نفر به سازمان ملل برای ضد نژاد پرستی اضافه بشود. در مدارس آمریکا هم کار به نمایش درآمد.از طرف سازمان ملل نزدیک به ۲۰ جشنواره شرکت کرد و در نقاط مختلف دنیا پخش شد و به این صورت توانست پیام خود را به دنیا برساند.
دغدغههای آقای چگینی چیست؟
اولین چیزی که برای من مهم است این که کارهایم بدون مرز باشد و هرکس، هرجا آن را میبیند، ارتباط بگیرد و این به نظر من لازمه یک کار بینالمللی است. من هم همیشه سعی میکنم این فاکتور را در کارهایم رعایت کنم. موضوعاتی که برای من اهمیت دارد همان طور که در کارهایم مشخص است، مثل مسافر و مرد بیگانه سفر میکند، پلیسها نمیدانند، احساس فردامون و «بربط بین النهرین» خیلی به صلح و آرامش نزدیک است.
متاسفانه جامعه به سمتی میرود که خشونتها در آن بسیار زیاد است و این وظیفهی هنرمند است که بتواند در [ترویج صلح و آرامش] تاثیرگذار باشد.
تعریف شما از انیمیشن چیست؟
انیمیشن یک مدیومی جادویی است و وقتی که از دور آن را میبینید خیلی لذت بخش،ولی در پروسه کار که قرار میگیرید خیلی طاقت فرسا و سخت است. تولید،یک کار کاملا تیمی است. ما تمرین کار تیمی را در ایران انجام میدهیم؛ ولی با آن مشکل داریم، البته باید تمرین بیشتری شود، چون همیشه با مشکل مواجه میشود. من این افتخار را دارم کارهای تیمی که تا به حال انجام دادم، با مشکل مواجه نشد. درکار انیمیشن چیزی که باید در نظر گرفت این است که منِ هنرمند که میخواهم انیمیشن بسازم اول باید ببینم لزومی برای ساخت این انیمیشن هست؟ در انیمیشن اولین چیزی که از خودم میپرسم این است که نتوانم این فضای جادویی را در فیلم ایجاد کنم و آن ایده و فرم از من بخواهد که انیمیشن شود؛ در واقع به هیچ شکلی نتواند انجام شود مگر انیمیشن؛ مثلا در پلیسها نمیدانند، ما افرادی را نشان میدهیم که دیگر حضور ندارند، دیگر وجود ندارند و بین ما نیستند. ما به اینها زندگی دادیم و در فرم انتقادی نشان داده میشوند و همینطور در «مسافر» ما حضور یک روح که روح خود خواننده است، در کنارش داریم. فضاهایی هست که خیلی جادویی و فانتزی است و باید حفظ شود تا جذابیت داشتهباشد. شخصا باور دارم که اگر که این مسئله رعایت نشود، ما شاهد فرم جذابی نیستیم.
متولیان هنری حمایت میکنند؟
از ما حمایت میشود؛ اما هیچ وقت کافی نیست. مثلا دانشجویانی به من مراجعه میکنند که کار تکلیف کلاسی آنها را انجام بدهم و این خودش شاید سوال برانگیز باشد که چرا این رشته را مطالعه میکنید؛ بنابراین اول از هر چیز باید حوانان راهشان را پیدا کنند و این مستلزم حمایت است. ما باید فضایی برای آموزش و اطلاع رسانی ایجاد کنیم. در قزوین خیلیها هستند که نمیدانند «پلیسها نمیدانند» در اینجا ساخته شده. ما این پتانسیل را داشتیم که در قزوین کار را بسازیم و این باید دیده و حمایت شود.در کار حرفهای حمایت مالی و معنوی هر دو مهم است؛ البته مالی مهمتر، چون من هنرمند وقتی آرامش کافی برای ساخت کار هنری نداشتهباشم، نمی توانم کار هنری انجام دهم و این به همین شکل مثل دومینو تا آخر میرود. به عنوان مثال در همین فستیوال فیلمهای کوتاه بی کلام که در قزوین برگزار شد، این توانایی بود که در اشل بزرگتری برگزار شود و از آن طرف به نفع شهر قزوین است. وقتی رویداد بین المللی حمایت شود، شما میتوانید فیلمسازان مختلف را دعوت کنید تا میان فیلمسازان ارتباط شکل بگیرد. برنامه ما در جشنواره نهم این بود که قزوین در سیدنی دیده شود؛ اما حمایتها آنقدر نبود که ما بتوانیم به این فضاها راه پیدا کنیم. ما حمایت شورای شهر قزوین را داشتیم؛ اما زمان لازم برای صحبتهای بیشتر را نداشتیم. شاید اعتماد نیست و اگر اعتماد به وجود بیاید و اعتماد کنند که ما چنین توانایی داریم. ما تصمیم داریم جشنواره دهم هم در شهر قزوین برگزار کنیم. اگر که حمایتهای لازم انجام شود.خیلی اتفاقات دیگر می تواند بیفتد. ورکشاپهای متعدد برگزار میشود؛ البته اگر که حمایت انجام شود.
نسیم یوسفی