استان قزوین که نزدیک به ۲۸سال از استان شدن یکباره آن میگذرد، آنقدر سریع و پرچالش با این ارتقا بزرگ روبهرو شد که هنوز بعد از گذشت این همه سال، کت استان شدن به قامت این دیار کهن و پراستعداد و با ظرفیت، خوشقواره نایستاده و هنوز رشد و ارتقای آن در ذیل درگیرها، چالش و بگومگوهای سیاسی راه به جایی نبرده است.
عقب افتادن قزوین از روند رشد و توسعه کشور و جایگاه واقعی خود را میتوان در پروژههای اصلی نیمهتمام فراوان آن دید که حتی در تامین آب، بهعنوان حیاتی و زیربناییترین عامل توسعه استان خودنمایی میکند و قزوین در حالی قدم به سال۱۴۰۴ میگذارد که تمام این پروژهها که بسیاری از آنها یادگارهای اوایل دهه۸۰، سفر مقام معظم رهبری به استان و دوران دومین و سومین استاندار این خطه به شمار میروند، به همراه دوازدهمین استاندار به سال۱۴۰۴ وارد میشوند و دورنمای درخشانی نیز از اتمام آنها به چشم نمیآید.
تکمیل شبکه اصلی سد نهب، سد بالاخانلو، انتقال آب از سد طالقان به ۱۶شهر و ۱۴۸روستا، پروژه عظیم چشمه نور، احداث بیمارستان هفتصد تختخوابی، تکمیل طرح الحاقیه بیمارستان شهیدرجایی قزوین، پروژه فرهنگی تالار شهر، سالن ورزشی دوومیدانی، احداث اتوبان قزوین، الموت به تنکابن و قزوین، الموت به کلاچای و… تنها بخشی از دهها پروژههای اولویتدار استان در تمام این سالها بوده که تاریخ افتتاح آنها از بهار۹۸ به تابستان۱۴۰۰، به بهمن۱۴۰۱، به اسفند۱۴۰۲ و اینک در کنار استاندار جدید و نیروهای تازه نفس وارد ۱۴۰۴ میشوند.
اما دلیل این همه تاخیر در پروژههای مهم و زیربنایی استان چیست؟ و چرا همچنان قزوین نتوانسته سهم خود را از رشد و توسعه کشور بهدست آورد؟
عمر کوتاه مدیریتی استانداران
با اینکه کمتر از ۳۰سال از استان شدن قزوین گذشته است؛ بعد از مرتضی روزبه که اولین سرپرست استانداری قزوین بود تا محمد نوذری، قزوین دوازده استاندار را به خود دیده است. استاندارانی که تنها دو تن از آنها بومی و قزوینی بودند.
هرچند بومی بودن ملاک درست و مهمی در بهبود فعالیت و عملکردها نیست و دوران این دو استاندار بومی نیز به گواه بسیاری از فعالان سیاسی جزو ضعیفترین دوران مدیریتی استان بوده است، ولی اگر از این زاویه به موضوع نگریسته شود که میانگین تصدی مسئولیت استانداران در استان حدود ۲۸ماه است، این عمر کوتاه مدیریتی خود بیانگر بسیاری از ناگفتههاست.
استانداران در طی ادوار گذشته تا با قزوین، ویژگیها و شرایط سیاسی و اجتماعی آن آشنا شوند، به دلایل مختلف مجبور به خداحافظی با این استان شدهاند و این تغییر و تحولات در روند پیگیری پروژهها و اقدامات تاثیرگذار بوده است.
چهبسا همزمانی این تغییرات با تغییرات دولت و وزرا، اجرای برخی پروژهها را نیز به فراموشی سپرده است.
عدم اتحاد و همراهی نمایندگان در منافع استان
علیرغم آنچه که همواره از زبان چهار نماینده استان در مجلس شورای اسلامی مبنی بر همراهی و همدلی در رشد و توسعه قزوین بیان میشود، آنچه در واقعیت رخ میدهد، رقابت پنهان، ترجیح مسائل سیاسی و قومی به مصالح و منافع استان و عدم توازن میان مسائل ملی و محلی است.
موارد متعددی میتوان برشمرد که این عدم همراهی، همدلی و رقابت پنهان که گاه از شوری ماجرا، آشکارا نیز شده است، زمینه را برای عدم شنیدن صدای واحد از میان نمایندگان استان مهیا میسازد.
باید قبول کرد در شرایطی که کشور با بیش از ۴۰هزار پروژه نیمهتمام روبهروست و درآمد کشور به دلیل شرایط تحریم پاسخگوی اجرای بسیاری از آنها نیست، عدم شنیده شدن صدای واحد و تلاش برای تمام کردن پروژهها به نام خود، زمینهای را به وجود میآورد که پروژههای استان و تخصیص اعتبار لازم به آنها از اولویت دولت خارج شده و در اختیار سایر پروژهها و استانهای دیگر قرار گیرد.
در کنار این موضوع ناآگاهی نمایندگان جدید از اقدامات انجام شده نمایندگان دورههای قبلی مجلس شورای اسلامی، عدم تعامل مفید و سازنده میان مجمع نمایندگان با نمایندگان ادوار و ترجیح مسائل حزبی و گروهی به منافع استان، وقفه و گسست جدی در پیگیری مسائل استان را به همراه خواهد
داشت.
استفاده نکردن از ظرفیت متنفذان استان
استان قزوین از جمله استانهایی است که شخصیتهای متنفذ بسیاری در ارکان مختلف حاکمیت دارد. هرچند تعدادی از آنها مانند حجتالاسلام ابوترابی، داود محمدی، حجتالاسلام علیخانی، سردار حاجیزاده، حجتالاسلام موسوی خویینیها، دکتر صالحی، مرتضی نبوی و… برای عموم شناخته شده هستند، اما اشخاص قابل توجه دیگری نیز در مسئولیتهای مهمی مشغول فعالیتند که استفاده از ظرفیت آنها میتواند تاثیر بسزایی در رشد و توسعه استان به همراه داشته باشد.
اگر نگاهی به عملکرد تمام این سالهای مدیریت ارشد اجرایی استان داشته باشیم، به وضوح مشخص است به غیر از زمانهای کوتاهی از این ظرفیت استفاده نشده است. زنده یاد نکویی زهرایی، اولین استاندار قزوین، چندی قبل از فوت و در گفتوگویی با شبکه قزوین به این موضوع اشاره کرده و گفته بود: «تجربه دوران مدیریتی من نشان داد، که مردم قزوین از ظرفیت بالای نیروهای خود در مجموعه مدیریتی کشور بهره نمیبرند.»
با توجه به وضعیت فعلی استان، بهنظر میرسد محمد نوذری سال سختی را در قزوین پیش رو خواهد داشت. از یکطرف حجم بالای پروژههای نیمهتمام و نیاز مبرم قزوین به این پروژهها و از سوی دیگر کمبود اعتبار و بودجه ملی و همچنین موقعیت و جایگاه فعلی نمایندگان استان در میان سایر نمایندگان کشور، شرایطی را به وجود میآورد که نوذری یا مانند بسیاری دیگر از استانداران سابق سرگرم امور روزمره قزوین شود و یا با استفاده از موقعیتها و ارتباطهای فردی که در محافل و جمعهای خصوصی زیاد از آن یاد میشود و همچنین ظرفیتهای کمتر به کار گرفته شده استان طی تمام سالهای گذشته، نقشی ماندگار از خود به یادگار گذارد. گذشت زمان بهترین داور خواهد بود… .