از خودتان بگویید، به جز نوشتن علایق دیگری هم دارید؟
فعالیتهای اجتماعی من از سال ۱۳۹۰ در حوزه محیط زیست آغاز شد و یک سال بعد عضو هیئت موسس انجمن مردم نهاد الموتیار شدم. همزمان برای علاقه به طبیعت عکاسی را شروع کردم و هم اکنون در حال تهیه مجموعه عکس مردم نگاری در الموت هستم؛ ولی ورود به عرصه ادبیات از سالهای قبل با خواندن آثار صادق هدایت، صمد بهرنگی، صادق چوبک، هوشنگ گلشیری، بزرگ علوی و غلامحسین ساعدی و ابراهیم گلستان و.. برایم شکل گرفت، درواقع نوشتن را از ابتدای دوران جوانی و سالهای اول دانشجویی در زنجان آغاز کردم. بعدتر در سال 1395در خلال آشنایی با علی کریمی کلایه (شاعر، داستان نویس و ترانهسرا) و پیشنهادش برای نوشتن، بهطور جدی به این مقوله پرداختم.
از کتاب «ادامه ماجرا آنسوی خیابان» بگویید؟
مجموعه داستان»ادامه ماجرا آنسوی خیابان» شامل دوازده داستان رئال است که به مسائل اجتماعی در جامعه شهری و روستایی میپردازد. هفت داستان در این مجموعه در فضای شهری رخ میدهد، در این داستانها سعی شده تلخی ناتورالیسم روشن باشد. سه داستان این مجموعه ما را به فضای روستایی میبرد و مخاطب را با رنجهای طبقه فرو دست و همچنین عقاید رایج در روستاها آشنا میکند و دو داستان در فضای دوران سربازی و مشکلاتی است که سربازان مرزبان با آنها دست و پنجه نرم میکنند. این دو داستان از دردهای عمیق انسانی و تنهایی صحبت میکند و موضوع کولبران مرز نشین و دردهایشان و مشکلات سربازان مرزبان در مواجهه با این انسانها را به تصویر میکشد.
چرا مرزبانان و کولبران مورد توجه شما قرار گرفت؟
زمستان سال ۸۸ سرباز منطقه مرزی در کردستان بودم و از نزدیک شاهد ماجراهای بیشمار و اتفاقات ناگوار برای این قشر از جامعه بودم.
براین اساس میتوان شما را یک اجتماعی نویس نامید؟
تمام تلاش خود را میکنم تا به دغدغههای خود پاسخ بدهم که مسائل اجتماعی است. در واقع آنچه که اتفاق افتاده بیکم و کاست قلم بزنم و به مسائلی بپردازم که شاید کمتر در جامعه پرداخته شدهاست.
چه مسالهای باعث شد تصمیم به چاپ کتاب بگیرید؟
به هیچ عنوان قصد چاپ مجموعه داستانهایم را نداشتم.علی کریمی کلایه، جزو معدود نفراتی بود که داستانهایم را میخواند و نقد میکرد و مشوقم بود. روزی تماس گرفت و گفت برای چاپ مجموعه داستانت با ناشر صحبت کردم. ابتدا قبول نمیکردم؛ اما در نهایت پذیرفتم. برای ایجاد انگیزه و پیشرفت در حوزه نویسندگی باید این کار را کرد و فاصله زمانی بین تصمیم برای چاپ مجموعهام تا نشستن پای قرارداد ناشر شاید ده روز طول کشید.
دیدگاه منفی بود که شما را به عقب هل بدهد یا مردد کند؟
نمیتوان گفت نظر منفی بود،دوستان تنها پیشنهاد میکردند که کمی صبر کنم. شاید با این کار بتوانم آثار بهتری برای چاپ تهیه کنم. در نهایت تصمیم گرفتم که برای پیشرفت باید این کار را انجام داد؛ زیرا معتقدم چاپ کتاب باعث ایجاد انگیزه برای خلق آثار بهتر و قویتر میشود، انتظارم را از خود بیشتر خواهد کرد و امیدوارم این مهم صورت بگیرد.
از شرایط کنونی حاکم بر نوشتن راضی هستید؟
شرایط نوشتن یا هر هنر دیگری بستگی به خود ما دارد. این من هستم که شرایط را برای خودم باید مهیا کنم. یک نویسنده قبل از هر چیز باید مطالعه داشتهباشد. شما ممکن است ذهن خلاقی داشتهباشید؛ اما نتوانید هیچگاه آن را روی کاغذ بیاورید. با مطالعه کافی و شنیدن نقدهای سازنده اساتید، بعد از مدتی راه را پیدا خواهید کرد. موضوع بعدی کج رفتاریهایی است که ممکن است در مسیر شما قرار بگیرد که این نوع رفتارها شامل من هم شده و توصیه میکنم که علاقه مندان به نویسندگی از هرگونه حاشیه دوری کنند؛ زیرا پرداختن به این مسائل تمرکز شما را برای خلق یک اثر هنری از بین میبرد. متاسفانه در شهر قزوین بسیار شاهد اینگونه بدرفتاریها هستیم.
نگاه صادق منصوری به نوشتن چیست؟
نوشتن بخشی از علایق صادق منصوری است. هر انسانی در طول زندگی شخصی خود مسیری را برای سبک شدن ذهن و احساس رضایت درونی خود انتخاب میکند. نوشتن و عکاسی همین کار را برای من انجام میدهد. دغدغه من مسائل اجتماعی روز جامعهام است. تصورم این است که با پرداختن به این مسائل شاید بتوانم تاثیر کوچکی بگذارم. نوشتن برای من شاید نوعی تلنگر باشد به جامعه ای که دچار نوعی بیتفاوتی مزمن شدهاست؛ البته این نهایت خواست من از نوشتن است و شاید برای من هدف و آرزو باشد.
توصیه شما به جوانان برای ورود به این عرصه چیست؟
جوانان تنها به این موضوع توجه کنند که قبل از نوشتن مطالعه کافی داشتهباشند، بخوانند، تجزیه و تحلیل ذهنی کنند، نقدها را مطالعه کنند، و بعد خیلی آرام و با حوصله شروع به نوشتن کنند، حاشیه در هنرمندان شهر قزوین بسیار زیاد است؛ بنابراین توصیه میکنم جوانان درگیر حاشیه نشوند و با قدرت به کاری ادامه دهند که در آن قدم گذاشتهاند وهیچ زمان به این فکر نکنند، داستانی که نوشتهاند کامل و بدون هیچ ایرادی است. حضور در کارگاههای داستان نویسی و شنیدن انتقادات کمک بزرگی در نوع نوشتن خواهد کرد. به دوستان جوان پیشنهاد میکنم برای خود هدف تعیین کنند، ممکن است در ادامه مسیر ناامید شوند؛ ولی به احترام هدف خود ادامه دهند تا موفق شوند.
فعالیتهای اجتماعی من از سال ۱۳۹۰ در حوزه محیط زیست آغاز شد و یک سال بعد عضو هیئت موسس انجمن مردم نهاد الموتیار شدم. همزمان برای علاقه به طبیعت عکاسی را شروع کردم و هم اکنون در حال تهیه مجموعه عکس مردم نگاری در الموت هستم؛ ولی ورود به عرصه ادبیات از سالهای قبل با خواندن آثار صادق هدایت، صمد بهرنگی، صادق چوبک، هوشنگ گلشیری، بزرگ علوی و غلامحسین ساعدی و ابراهیم گلستان و.. برایم شکل گرفت، درواقع نوشتن را از ابتدای دوران جوانی و سالهای اول دانشجویی در زنجان آغاز کردم. بعدتر در سال 1395در خلال آشنایی با علی کریمی کلایه (شاعر، داستان نویس و ترانهسرا) و پیشنهادش برای نوشتن، بهطور جدی به این مقوله پرداختم.
از کتاب «ادامه ماجرا آنسوی خیابان» بگویید؟
مجموعه داستان»ادامه ماجرا آنسوی خیابان» شامل دوازده داستان رئال است که به مسائل اجتماعی در جامعه شهری و روستایی میپردازد. هفت داستان در این مجموعه در فضای شهری رخ میدهد، در این داستانها سعی شده تلخی ناتورالیسم روشن باشد. سه داستان این مجموعه ما را به فضای روستایی میبرد و مخاطب را با رنجهای طبقه فرو دست و همچنین عقاید رایج در روستاها آشنا میکند و دو داستان در فضای دوران سربازی و مشکلاتی است که سربازان مرزبان با آنها دست و پنجه نرم میکنند. این دو داستان از دردهای عمیق انسانی و تنهایی صحبت میکند و موضوع کولبران مرز نشین و دردهایشان و مشکلات سربازان مرزبان در مواجهه با این انسانها را به تصویر میکشد.
چرا مرزبانان و کولبران مورد توجه شما قرار گرفت؟
زمستان سال ۸۸ سرباز منطقه مرزی در کردستان بودم و از نزدیک شاهد ماجراهای بیشمار و اتفاقات ناگوار برای این قشر از جامعه بودم.
براین اساس میتوان شما را یک اجتماعی نویس نامید؟
تمام تلاش خود را میکنم تا به دغدغههای خود پاسخ بدهم که مسائل اجتماعی است. در واقع آنچه که اتفاق افتاده بیکم و کاست قلم بزنم و به مسائلی بپردازم که شاید کمتر در جامعه پرداخته شدهاست.
چه مسالهای باعث شد تصمیم به چاپ کتاب بگیرید؟
به هیچ عنوان قصد چاپ مجموعه داستانهایم را نداشتم.علی کریمی کلایه، جزو معدود نفراتی بود که داستانهایم را میخواند و نقد میکرد و مشوقم بود. روزی تماس گرفت و گفت برای چاپ مجموعه داستانت با ناشر صحبت کردم. ابتدا قبول نمیکردم؛ اما در نهایت پذیرفتم. برای ایجاد انگیزه و پیشرفت در حوزه نویسندگی باید این کار را کرد و فاصله زمانی بین تصمیم برای چاپ مجموعهام تا نشستن پای قرارداد ناشر شاید ده روز طول کشید.
دیدگاه منفی بود که شما را به عقب هل بدهد یا مردد کند؟
نمیتوان گفت نظر منفی بود،دوستان تنها پیشنهاد میکردند که کمی صبر کنم. شاید با این کار بتوانم آثار بهتری برای چاپ تهیه کنم. در نهایت تصمیم گرفتم که برای پیشرفت باید این کار را انجام داد؛ زیرا معتقدم چاپ کتاب باعث ایجاد انگیزه برای خلق آثار بهتر و قویتر میشود، انتظارم را از خود بیشتر خواهد کرد و امیدوارم این مهم صورت بگیرد.
از شرایط کنونی حاکم بر نوشتن راضی هستید؟
شرایط نوشتن یا هر هنر دیگری بستگی به خود ما دارد. این من هستم که شرایط را برای خودم باید مهیا کنم. یک نویسنده قبل از هر چیز باید مطالعه داشتهباشد. شما ممکن است ذهن خلاقی داشتهباشید؛ اما نتوانید هیچگاه آن را روی کاغذ بیاورید. با مطالعه کافی و شنیدن نقدهای سازنده اساتید، بعد از مدتی راه را پیدا خواهید کرد. موضوع بعدی کج رفتاریهایی است که ممکن است در مسیر شما قرار بگیرد که این نوع رفتارها شامل من هم شده و توصیه میکنم که علاقه مندان به نویسندگی از هرگونه حاشیه دوری کنند؛ زیرا پرداختن به این مسائل تمرکز شما را برای خلق یک اثر هنری از بین میبرد. متاسفانه در شهر قزوین بسیار شاهد اینگونه بدرفتاریها هستیم.
نگاه صادق منصوری به نوشتن چیست؟
نوشتن بخشی از علایق صادق منصوری است. هر انسانی در طول زندگی شخصی خود مسیری را برای سبک شدن ذهن و احساس رضایت درونی خود انتخاب میکند. نوشتن و عکاسی همین کار را برای من انجام میدهد. دغدغه من مسائل اجتماعی روز جامعهام است. تصورم این است که با پرداختن به این مسائل شاید بتوانم تاثیر کوچکی بگذارم. نوشتن برای من شاید نوعی تلنگر باشد به جامعه ای که دچار نوعی بیتفاوتی مزمن شدهاست؛ البته این نهایت خواست من از نوشتن است و شاید برای من هدف و آرزو باشد.
توصیه شما به جوانان برای ورود به این عرصه چیست؟
جوانان تنها به این موضوع توجه کنند که قبل از نوشتن مطالعه کافی داشتهباشند، بخوانند، تجزیه و تحلیل ذهنی کنند، نقدها را مطالعه کنند، و بعد خیلی آرام و با حوصله شروع به نوشتن کنند، حاشیه در هنرمندان شهر قزوین بسیار زیاد است؛ بنابراین توصیه میکنم جوانان درگیر حاشیه نشوند و با قدرت به کاری ادامه دهند که در آن قدم گذاشتهاند وهیچ زمان به این فکر نکنند، داستانی که نوشتهاند کامل و بدون هیچ ایرادی است. حضور در کارگاههای داستان نویسی و شنیدن انتقادات کمک بزرگی در نوع نوشتن خواهد کرد. به دوستان جوان پیشنهاد میکنم برای خود هدف تعیین کنند، ممکن است در ادامه مسیر ناامید شوند؛ ولی به احترام هدف خود ادامه دهند تا موفق شوند.