به سرویسِ این مسیر، «مینودر پایین» میگفتند؛ چون «مینودر بالا» از نوروزیان عبور میکرد. اتوبوسِ داستان ما آن روز مثل همیشه از پل قدس میگذرد و بعد از بیمارستان پاستور به بلوار آیتاله خامنهای میرسد. گرگ و میش صبح است و بیشترِ کارگران ترجیح میدهند مسیر را تا رسیدن به مقصد چرت بزنند؛ در صندلیهایشان فرو رفتهاند و سرِ هرکدام به طرفی افتاده است. هنوز چند ثانیهای از وارد شدن به این بلوار نگذشته که صدای مهیبی از یک برخورد شدید حکایت میکند و خیلیهایشان ترجیح میدهند چشمها بسته بماند. در فاصلهای کوتاه، نیمی از کامیونی که در لاین راست بلوار پارک شده بود درون اتوبوس جای گرفته است. ناظرین خوابآلود هنوز بُهتزده هستند. بلافاصله ۷دستگاه آمبولانس به صحنه اعزام میشوند و نیروهای آتشنشانی هم خودشان را میرسانند.
کارگری که روز حادثه از همین سرویس جا مانده است با قطعیت فرضیه خوابآلودگی راننده را رد میکند و میگوید: «راننده آدم مقرراتی بود، سر وقت میآمد و میرفت و کسی را خارج از ایستگاه سوار نمیکرد. چندین سال است او را میشناسم هیچ وقت خوابآلوده نبوده، همچنین وقتی راننده پل قدس و بیمارستان پاستور را رد کرده و طی این مدت سه یا چهار بار دنده عوض کرده قاعدتا در مسیرِ ۳۰ثانیهای تا محل تصادف نمیتوانسته که خوابش برده باشد. اما شخصا چندین بار به او گفته بودم که بهتر است چراغ نورانیترِ اتوبوس را روشن کند؛ عادت داشت به روشناییِ اندکِ دو لامپ آبی کوچک که زیر چراغهای اصلی اتوبوس قرار دارند بسنده کند. میگفتم: «این که تو فکر کنی جاده را میبینی کافی نیست، بقیه هم باید تورا در مسیر ببینند.»
وی در ادامه گفت: «یکی از کارگران که همیشه صندلی جلو و کنار راننده مینشست، دچار خردشدگی استخوان پا شده و عمل پیوند عروق انجام داده است. همچنین یکی از دو نفری که در این حادثه از دنیا رفت متاهل بود که فرزندش تا چند روز دیگر به دنیا خواهد آمد.» این کارگر از ضعفِ واحد مدیریت منابع انسانی نیرومحرکه گلایههایی دارد و معتقد است که این واحد هماهنگی مناسبی با مدیریت ارشد کارخانه ندارد و این ناهماهنگیها خود مشکلساز است. «رضا عسگری» فرماندار شهرستان البرز در این باره میگوید: سرویس شرکتها معمولا روالشان اینگونه است که در مناقصهها انتخاب میشوند و با آنها قرارداد بسته میشود؛ طبعا در اینجا آنچه بیشتر اهمیت دارد آیتمِ قیمت و هزینه است و هر کسی که قیمت پایینتری را پیشنهاد دهد، پیروزِ مناقصه است. بیشتر رانندهها هم بازنشستگانی هستند که وسیله آن ها اجازه تردد در مسیرهای بین شهری را ندارد.
عسگری گفته که جلسات متعددی را با شورای شهرستان البرز داشته و همچنین در شورای ترافیک شهرستان مصوبات خوبی برای اصلاح موارد و موضوعات مرتبط نگارش شده است؛ «علاوه براین با همراهی پلیس راه و دستگاه قضایی نقاط حادثهخیز شهرستان البرز را شناسایی کردهایم و علیرغم وضعیت بودجهای که هست سعی در اصلاح آن نقاط داریم و قرار است از مجموعه نظرات کارشناسان هم در این خصوص استفاده شود.»
«محمد سهراببیگی» مدیر ایمنی و بهداشت نیرومحرکه از تلاش کارخانه برای همدردی با حادثه دیدگان میگوید: «مسوولان نیرومحرکه تمام تلاش خود را برای کمک به این عزیزان به کار بستهاند و سعی بر این بوده از نظر مادی و معنوی پشتیبانیهایی صورت بگیرد که خوشبختانه تا حدودی موفقیت حاصل شده و قطعا باید ادامهدار باشد. همچنین مسوول بهداریِ شرکت مامور شده تا هرروز از روند بهبود و وضعیت کلی حادثه دیدگان گزارش تهیه کند. به گفتهی سهراببیگی هم اکنون ۳نفر از مصدومان در بیمارستان لاله تهران بستری هستند .
این مدیر هم با تایید موضوع مربوط به مناقصهها در امور سرویس کارگران گفت: با این حال هرچند وقت یکبار اتوبوسها و مینیبوسها و رانندگان کنترل میشوند اما نمیشود شخص خاصی را مقصر دانست، حادثه هرچقدر قابل پیشگیری باشد گاهی اجتنابناپذیر است. وی اشارهای هم به کامیونِ پارک شده در محل تصادف دارد و میگوید: هرچند اظهارات در این باره ضد و نقیض است اما یکی از احتمالات پررنگ در باره این کامیونِ پلاک تبریز طبق شنیدهها این است که شب پیش از حادثه، در آن محل دچار سانحه شده و پلیس در اقدام برای جمعآوری و یا جابهجایی آن اهمال کرده است. اظهاراتی که از سوی پلیس راهور رد شده، جایی که این مرکز علت حادثه را «بی احتیاطی و خواب آلودگی راننده وعدم توجه به جلو» عنوان کرده و درباره کامیون پارک شده در این بلوار هم نظر متفاوتی داشته است: «کامیونِ مذکور ساعتی پیش از حادثه در آن منطقه بار خالی کرده و در زمان تصادف راننده به قصد استفاده از سرویس بهداشتیِ پمپ بنزین، خودرو را ترک کرده بود. با این حال اعمال قانون درباره توقف بیمورد کامیون در آن مکان هم صورت گرفته است».
با تمام حرف و حدیثها، اینکه نیرومحرکه از آن دسته واحدهای استان محسوب میشود که طی این مدت توانسته با چنگ و دندان در بازار رقابت و عرصه تولید باقی بماند و وضعیت بهتری نسبت به بسیاری از واحدهای دیگر در قزوین دارد، خود از عواملی بود که باعث شد مسوولانِ آن پیگیر اوضاع کارگران حادثهدیده باشند و هرچند نوشدارو گونه اما اقدامات مناسبی برای دلجویی ترتیب دهند. حالا فرض کنیم این اتفاق برای کارگران کارخانهای میافتاد که چندین ماه است حقوق و مزایای خود را دریافت نکردهاند و کارخانه هم به هر بهانهای از کوچکترین حمایت سر باز میزد؛ آن وقت دردی نبود که به دل کارگران نریزد و خدا میدانست چه به روزشان میآمد. برای همین هم هست که پیشگیری از وقوع چنین حوادثی با هزینهای بسیار کمتر از درمان آن، کارسادهتری است که نیازمند همت و ممارست است.
کارگری که روز حادثه از همین سرویس جا مانده است با قطعیت فرضیه خوابآلودگی راننده را رد میکند و میگوید: «راننده آدم مقرراتی بود، سر وقت میآمد و میرفت و کسی را خارج از ایستگاه سوار نمیکرد. چندین سال است او را میشناسم هیچ وقت خوابآلوده نبوده، همچنین وقتی راننده پل قدس و بیمارستان پاستور را رد کرده و طی این مدت سه یا چهار بار دنده عوض کرده قاعدتا در مسیرِ ۳۰ثانیهای تا محل تصادف نمیتوانسته که خوابش برده باشد. اما شخصا چندین بار به او گفته بودم که بهتر است چراغ نورانیترِ اتوبوس را روشن کند؛ عادت داشت به روشناییِ اندکِ دو لامپ آبی کوچک که زیر چراغهای اصلی اتوبوس قرار دارند بسنده کند. میگفتم: «این که تو فکر کنی جاده را میبینی کافی نیست، بقیه هم باید تورا در مسیر ببینند.»
وی در ادامه گفت: «یکی از کارگران که همیشه صندلی جلو و کنار راننده مینشست، دچار خردشدگی استخوان پا شده و عمل پیوند عروق انجام داده است. همچنین یکی از دو نفری که در این حادثه از دنیا رفت متاهل بود که فرزندش تا چند روز دیگر به دنیا خواهد آمد.» این کارگر از ضعفِ واحد مدیریت منابع انسانی نیرومحرکه گلایههایی دارد و معتقد است که این واحد هماهنگی مناسبی با مدیریت ارشد کارخانه ندارد و این ناهماهنگیها خود مشکلساز است. «رضا عسگری» فرماندار شهرستان البرز در این باره میگوید: سرویس شرکتها معمولا روالشان اینگونه است که در مناقصهها انتخاب میشوند و با آنها قرارداد بسته میشود؛ طبعا در اینجا آنچه بیشتر اهمیت دارد آیتمِ قیمت و هزینه است و هر کسی که قیمت پایینتری را پیشنهاد دهد، پیروزِ مناقصه است. بیشتر رانندهها هم بازنشستگانی هستند که وسیله آن ها اجازه تردد در مسیرهای بین شهری را ندارد.
عسگری گفته که جلسات متعددی را با شورای شهرستان البرز داشته و همچنین در شورای ترافیک شهرستان مصوبات خوبی برای اصلاح موارد و موضوعات مرتبط نگارش شده است؛ «علاوه براین با همراهی پلیس راه و دستگاه قضایی نقاط حادثهخیز شهرستان البرز را شناسایی کردهایم و علیرغم وضعیت بودجهای که هست سعی در اصلاح آن نقاط داریم و قرار است از مجموعه نظرات کارشناسان هم در این خصوص استفاده شود.»
«محمد سهراببیگی» مدیر ایمنی و بهداشت نیرومحرکه از تلاش کارخانه برای همدردی با حادثه دیدگان میگوید: «مسوولان نیرومحرکه تمام تلاش خود را برای کمک به این عزیزان به کار بستهاند و سعی بر این بوده از نظر مادی و معنوی پشتیبانیهایی صورت بگیرد که خوشبختانه تا حدودی موفقیت حاصل شده و قطعا باید ادامهدار باشد. همچنین مسوول بهداریِ شرکت مامور شده تا هرروز از روند بهبود و وضعیت کلی حادثه دیدگان گزارش تهیه کند. به گفتهی سهراببیگی هم اکنون ۳نفر از مصدومان در بیمارستان لاله تهران بستری هستند .
این مدیر هم با تایید موضوع مربوط به مناقصهها در امور سرویس کارگران گفت: با این حال هرچند وقت یکبار اتوبوسها و مینیبوسها و رانندگان کنترل میشوند اما نمیشود شخص خاصی را مقصر دانست، حادثه هرچقدر قابل پیشگیری باشد گاهی اجتنابناپذیر است. وی اشارهای هم به کامیونِ پارک شده در محل تصادف دارد و میگوید: هرچند اظهارات در این باره ضد و نقیض است اما یکی از احتمالات پررنگ در باره این کامیونِ پلاک تبریز طبق شنیدهها این است که شب پیش از حادثه، در آن محل دچار سانحه شده و پلیس در اقدام برای جمعآوری و یا جابهجایی آن اهمال کرده است. اظهاراتی که از سوی پلیس راهور رد شده، جایی که این مرکز علت حادثه را «بی احتیاطی و خواب آلودگی راننده وعدم توجه به جلو» عنوان کرده و درباره کامیون پارک شده در این بلوار هم نظر متفاوتی داشته است: «کامیونِ مذکور ساعتی پیش از حادثه در آن منطقه بار خالی کرده و در زمان تصادف راننده به قصد استفاده از سرویس بهداشتیِ پمپ بنزین، خودرو را ترک کرده بود. با این حال اعمال قانون درباره توقف بیمورد کامیون در آن مکان هم صورت گرفته است».
با تمام حرف و حدیثها، اینکه نیرومحرکه از آن دسته واحدهای استان محسوب میشود که طی این مدت توانسته با چنگ و دندان در بازار رقابت و عرصه تولید باقی بماند و وضعیت بهتری نسبت به بسیاری از واحدهای دیگر در قزوین دارد، خود از عواملی بود که باعث شد مسوولانِ آن پیگیر اوضاع کارگران حادثهدیده باشند و هرچند نوشدارو گونه اما اقدامات مناسبی برای دلجویی ترتیب دهند. حالا فرض کنیم این اتفاق برای کارگران کارخانهای میافتاد که چندین ماه است حقوق و مزایای خود را دریافت نکردهاند و کارخانه هم به هر بهانهای از کوچکترین حمایت سر باز میزد؛ آن وقت دردی نبود که به دل کارگران نریزد و خدا میدانست چه به روزشان میآمد. برای همین هم هست که پیشگیری از وقوع چنین حوادثی با هزینهای بسیار کمتر از درمان آن، کارسادهتری است که نیازمند همت و ممارست است.
• پی نوشت:
سخنی در موردِ عدم ارسالِ بالگرد و نقش آن در قطع عضو یکی از کارگران مطرح شده بود که توسط سهراب بیگی مدیر ایمنی و بهداشت این کارخانه تکذیب شد.
حدیث حیدری