این موضوع حکایت از ساختار اجتماعی دارد که همیشه برای زنان در عرصههای سیاسی نقشها و وظایف از پیش تعیین شدهای ترسیم کرده است. در این ساختار به زنان یاده داده شده، سیاست کار مردان، امری مردانه است و در مقابل وظایف زنان به خانه، خانواده و خدمات اجتماعی جامعه محدود میشود. درحالیکه یافتهها، مطالعات و تجربیات کشورهای موفق نشان میدهد که راه به سوی دموکراسی و توسعهی فراگیر، هنگامی هموار میشود که سهم زنان بهعنوان نیمی از جمعیت جهان در مشارکت سیاسی تنها به صندوق ریختن آرا و یا سیاه لشکر در برهههای خاص خلاصه نشود.
نگاهی به مشارکت سیاسی زنان به واسطهی آمار
درحالحاضر میـزان حضـور زنـان در مجـالس قانونگذاری دنیا حدود ۱۹ درصد است که بهرغم بیانیه اعـلام شـده جامعـه بـینالمللـی برای تساوی جنسیت و ایجاد ارتباط بین جنسیت و زمینه سیاستمداری رسمی و حـذف همه اشکال تبعیض علیـه زنـان فقـط ۱۲ کشـور هسـتند کـه زنـان بـیش از ۳۳ درصـد کرسیهای پارلمان را در اختیار دارند. از سوی دیگر، طبق گزارش شکاف جنسیتی مجمع جهانی اقتصاد در سال ۹۳، در بین ۱۳۶ کشور، ایران از نظر مشارکت سیاسی زنان رتبه ۱۳۰ را به دست آورده است. کسب این رتبه با نگاهی به تعداد نمایندگان زنی که در دورههای مختلف وارد مجلس شدهاند کاملا معنادار میشود. طبق آمارهایی که در این زمینه موجود است، میزان مشارکت سیاسی و تعداد نمایندگان زن در مجلـس شـورای اسـلامی در تمـام دورهها اندک و حداکثر ۵٫۲درصد بوده است. ازسوی دیگر بـاوجود افـزایش تعـداد کل نمایندگان مجلس، با کاهش تعداد داوطلبان و نماینـدگان زن، بهویژه در دورههـای آخـر(دورههای هشتم و نهم) مجلس شورای اسلامی مواجه هستیم. این موضوع هنگامی تاسف برانگیزتر میشود که نگاهمان را از سطح کشوری به وضعیت حضور زنان در شهر محل سکونت خود بیاندازیم. در این زمینه شاهد آن هستیم که در طول نه دوره انتخابات مجلس در شهر قزوین تا به امروز هیچ نمایندهی زنی وارد مجلس نشده و جز انتخابات اخیر نمایندهی زنی مورد حمایت، هیچ حزبی قرار نگرفته بود. مسایل و تجربیات تاریخی به ما نشان داده است که ما زنان همواره باید به کورسوها امید داشته باشیم و از حداقلهای موجود به نفع جامعهی زنان بهره ببریم. اما تحقق نیافتن این موضوع تا پیش از این، در مقایسه با آمار بالای زنان تحصیل کرده در شهر، میزان بالای دانشجوی دختر، وجود آسیبهای خاص در حوزهی زنان بسیار قابل تامل است که البته فرصت بهوجود آمدهی حال حاضر را باید به فال نیک گرفت.
سناریوهای موجود در تبیین موضوع
به هرحال انتظارها به پایان رسید و با مشارکت بالای شهروندان، تاریخ به شکلی متمایز از آنچه تا به امروز اتفاق افتاده، رقم خورد و بالاخره شهروندان قزوینی اولین نمایندهی زن شهر و استان خود را به مجلس فرستادند. در تبیین این موضوع میتوان با عینکهای مختلف به بررسی این واقعیت اجتماعی پرداخت. با سناریو خوشبینانه این امید در ما به وجود میآید که سرانجام بزرگان سیاسی به ضرورت راه یافتن و مشارکت زنان در سیاست پی بردند و با اتفاق آرا زمینه را برای حضور زنان با اعلام حمایت از نمایندهی این قشر فراهم آوردند. در مقابل سناریوی بدبینانه قرار دارد که این موضوع را به استیصال و ناچاری در انتخاب میان گزینههای موجود مرتبط میداند و نه لزوما به اعتقاد شخصی تصمیمگیرندگان. اما به لحاظ تئوریک پایبندی به واقعگرایی در تبیین مسائل همواره ارجحیت داشته است. فارغ از استیصال در انتخاب یا پذیرش صرف تغییر مواضع برای حضور زنان در عرصهی سیاسی بهتر است به زمینهها و شرایط پدید آمدن این تغییر، نگاهی انداخت. البته ناگفته نماند که ابتدا لازم است بر پیروزی یک گفتمان تاکید شود که جز از طریق یک همبستگی عظیم اجتماعی محقق نمیشود، سپس زنانه بودن این مهم بررسی گردد. در این تحلیل و نگاه زنانگی هنگامی برجسته میشود که دو نمایندهی زن با دو تفکر به میدان رقابت آمدند. در این کارزار انتخاباتی شهر قزوین با جمعیت بالای زنان جوان و تحصیلکرده به درستی تشخیص داد که باید با حضور حداکثری از نمایندهای حمایت کند که با نیاز و نگرش امروز او همخوانی دارد. علاوه بر این حضور پررنگ مردان در انتخاب نمایندهی پیشرو نیز تایید این مهم است که دیگر جایی برای بروز و ارائهی تفکر سنتی نسبت به زن وجود ندارد. آگاهی، دسترسی گفتمانی، میل به پیشرفت، رفع تبعیض و تمایل به شنیدن آرای پیشرو، ازجمله دلایل دورنی میتواند باشد که در کنار عوامل بیرونی منجر به شکست دیوار مردانهی سیاست در قزوین شد.
در پایان قابل تاکید است که توقع بر این نیست که اولین نمایندهی زن استان تماما زنانه بیاندیشد و صرفا نمایندهی قشر زنان جامعه باشد اما باید از این فرصت برای رساندن صدای این قشر خاموش جامعه به بهترین نحو بهره برد تا زمینه برای رسیدن به پنجمین هدف از اهداف هفدهگانهی توسعهی پایدار یعنی رفع تبعیض جنسیت و توانمندسازی زنان و دختران در سال ۲۰۳۰ از همین امروز فراهم آید.
نگاهی به مشارکت سیاسی زنان به واسطهی آمار
درحالحاضر میـزان حضـور زنـان در مجـالس قانونگذاری دنیا حدود ۱۹ درصد است که بهرغم بیانیه اعـلام شـده جامعـه بـینالمللـی برای تساوی جنسیت و ایجاد ارتباط بین جنسیت و زمینه سیاستمداری رسمی و حـذف همه اشکال تبعیض علیـه زنـان فقـط ۱۲ کشـور هسـتند کـه زنـان بـیش از ۳۳ درصـد کرسیهای پارلمان را در اختیار دارند. از سوی دیگر، طبق گزارش شکاف جنسیتی مجمع جهانی اقتصاد در سال ۹۳، در بین ۱۳۶ کشور، ایران از نظر مشارکت سیاسی زنان رتبه ۱۳۰ را به دست آورده است. کسب این رتبه با نگاهی به تعداد نمایندگان زنی که در دورههای مختلف وارد مجلس شدهاند کاملا معنادار میشود. طبق آمارهایی که در این زمینه موجود است، میزان مشارکت سیاسی و تعداد نمایندگان زن در مجلـس شـورای اسـلامی در تمـام دورهها اندک و حداکثر ۵٫۲درصد بوده است. ازسوی دیگر بـاوجود افـزایش تعـداد کل نمایندگان مجلس، با کاهش تعداد داوطلبان و نماینـدگان زن، بهویژه در دورههـای آخـر(دورههای هشتم و نهم) مجلس شورای اسلامی مواجه هستیم. این موضوع هنگامی تاسف برانگیزتر میشود که نگاهمان را از سطح کشوری به وضعیت حضور زنان در شهر محل سکونت خود بیاندازیم. در این زمینه شاهد آن هستیم که در طول نه دوره انتخابات مجلس در شهر قزوین تا به امروز هیچ نمایندهی زنی وارد مجلس نشده و جز انتخابات اخیر نمایندهی زنی مورد حمایت، هیچ حزبی قرار نگرفته بود. مسایل و تجربیات تاریخی به ما نشان داده است که ما زنان همواره باید به کورسوها امید داشته باشیم و از حداقلهای موجود به نفع جامعهی زنان بهره ببریم. اما تحقق نیافتن این موضوع تا پیش از این، در مقایسه با آمار بالای زنان تحصیل کرده در شهر، میزان بالای دانشجوی دختر، وجود آسیبهای خاص در حوزهی زنان بسیار قابل تامل است که البته فرصت بهوجود آمدهی حال حاضر را باید به فال نیک گرفت.
سناریوهای موجود در تبیین موضوع
به هرحال انتظارها به پایان رسید و با مشارکت بالای شهروندان، تاریخ به شکلی متمایز از آنچه تا به امروز اتفاق افتاده، رقم خورد و بالاخره شهروندان قزوینی اولین نمایندهی زن شهر و استان خود را به مجلس فرستادند. در تبیین این موضوع میتوان با عینکهای مختلف به بررسی این واقعیت اجتماعی پرداخت. با سناریو خوشبینانه این امید در ما به وجود میآید که سرانجام بزرگان سیاسی به ضرورت راه یافتن و مشارکت زنان در سیاست پی بردند و با اتفاق آرا زمینه را برای حضور زنان با اعلام حمایت از نمایندهی این قشر فراهم آوردند. در مقابل سناریوی بدبینانه قرار دارد که این موضوع را به استیصال و ناچاری در انتخاب میان گزینههای موجود مرتبط میداند و نه لزوما به اعتقاد شخصی تصمیمگیرندگان. اما به لحاظ تئوریک پایبندی به واقعگرایی در تبیین مسائل همواره ارجحیت داشته است. فارغ از استیصال در انتخاب یا پذیرش صرف تغییر مواضع برای حضور زنان در عرصهی سیاسی بهتر است به زمینهها و شرایط پدید آمدن این تغییر، نگاهی انداخت. البته ناگفته نماند که ابتدا لازم است بر پیروزی یک گفتمان تاکید شود که جز از طریق یک همبستگی عظیم اجتماعی محقق نمیشود، سپس زنانه بودن این مهم بررسی گردد. در این تحلیل و نگاه زنانگی هنگامی برجسته میشود که دو نمایندهی زن با دو تفکر به میدان رقابت آمدند. در این کارزار انتخاباتی شهر قزوین با جمعیت بالای زنان جوان و تحصیلکرده به درستی تشخیص داد که باید با حضور حداکثری از نمایندهای حمایت کند که با نیاز و نگرش امروز او همخوانی دارد. علاوه بر این حضور پررنگ مردان در انتخاب نمایندهی پیشرو نیز تایید این مهم است که دیگر جایی برای بروز و ارائهی تفکر سنتی نسبت به زن وجود ندارد. آگاهی، دسترسی گفتمانی، میل به پیشرفت، رفع تبعیض و تمایل به شنیدن آرای پیشرو، ازجمله دلایل دورنی میتواند باشد که در کنار عوامل بیرونی منجر به شکست دیوار مردانهی سیاست در قزوین شد.
در پایان قابل تاکید است که توقع بر این نیست که اولین نمایندهی زن استان تماما زنانه بیاندیشد و صرفا نمایندهی قشر زنان جامعه باشد اما باید از این فرصت برای رساندن صدای این قشر خاموش جامعه به بهترین نحو بهره برد تا زمینه برای رسیدن به پنجمین هدف از اهداف هفدهگانهی توسعهی پایدار یعنی رفع تبعیض جنسیت و توانمندسازی زنان و دختران در سال ۲۰۳۰ از همین امروز فراهم آید.
الهام نظری
کارشناسارشد مطالعات فرهنگی