اطلاعیه

  • امروز : یکشنبه - ۳۰ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 12 - ذو القعدة - 1445
  • برابر با : Sunday - 19 May - 2024
3
گفت‌وگو با فریدون غیاثوند نوازنده ساکسیفون

آب در هاون نمی توان کوبید!

  • کد خبر : 2835
  • 13 می 2015 - 23:17
آب در هاون نمی توان کوبید!
شروع فعالیت هنری‌اش  به سال 68 برمی‌گردد؛ آموزش مبانی تئوری موسیقی و دروس عملی در سازهای بادی را از استاد خوش چهره و فرهاد غیاثوند برادر بزرگترش فرا می‌گیرد. در زمان فعالیت کانون سروش، بالغ بر هزار اجرا را در قالب ارکستر بادی جوانان در کارنامه دارد. با توقف فعالیت های کانون، او نیز مجبور به کوچ می‌شود و اکنون کوله‌بارش پر است از سابقه همکاری با  خوانندگانی چون روزبه نعمت‌اللهی، فریدون آسرایی، فرزاد فرزین،محمد اصفهانی و...فریدون غیاثوند، نوازنده ساکسیفون، این هفته میهمان فروردین امروز است. او این روزها مشغول همکاری با استاد منوچهر اسلامی است.

ساز ساکسیفون ناخودآگاه یادآور موسیقی حماسی و نظامی است و انگار غرور یک ملت را در خود نهفته است ، این احساس تا چه حد در انتخاب این ساز به‌عنوان ساز اصلی‌تان مؤثر بوده است؟
بله، شاید از نگاهی حرف شما صحیح باشد چونکه کلا سازهای بادی پیشینه‌ای یکسان داشته‌اند و آن اینکه بیشتر در دسته‌جات نظامی مورد استفاده قرار می‌گرفتند به‌دلیل حجم بالای صدایی که تولید می‌کنند و رنگ اصوات تولید شده آنها. من هم دقیقا در همین دسته‌جات بود که با این ساز آشنا شدم و آن را انتخاب کردم، البته نه به خاطر غرور حماسی و میهنی، چونکه من فقط کودکی ۱۰ ساله بودم و احساس و تعریفی از این جملات برای خودم نداشتم و صرفا قیافه‌ی ساز برایم خوشایند بود. بعدها بیشتر با صدای ساز و توانایی‌های آن آشنا شدم و درحال‌حاضر هم خیلی خوشحالم از انتخاب این ساز.
 
آیا در این رشته تحصیلات آکادمیک هم دارید؟ اصلا تحصیلات آکادمیک را تا چه حد مؤثر می‌دانید؟

خیر، رشته دانشگاهی بنده حسابداری است. متاسفانه در کشور ما ساز ساکسیفون در دانشگاه تدریس نمی‌شود و به نوعی آکادمیک محسوب نمی‌شود. به‌نظر من فراگیری موسیقی باید علمی و اصولی باشد، اما لزوما نباید حتما در دانشگاه به دریافت این علوم مبادرت شود. متاسفانه به وفور مشاهده کرده‌ام که بسیاری از خوانندگان و نوازندگان ما حتی از دانش ابتدایی موسیقی نیز برخوردار نیستند و تمام داشته‌هایشان به صورت تجربی می‌باشد. درست است که فعالیت در زمینه‌های هنری نیاز به شمه هنری و خدادادی دارد، اما این همه‌ی ماجرا نیست، ما برای اینکه از این حس خدادادی و موهبت الهی بیشترین بهره و استفاده را ببریم ناچار به شناخت علوم و قواعد آن رشته هستیم. مگر اینکه بخواهیم در یک سطح پایینی فعالیت داشته باشیم و به اصطلاح برای دل خودمان ساز بزنیم. به‌نظر من باید نگاه به موسیقی در خانواده و اجتماع اصلاح شود. باید به موسیقی به‌عنوان درسی از دروس مدارس و دانشگاه‌ها نگاه کرد، باید احساس نیاز کرد، باید احساس خطر کرد، باید بها داد.
مگر می‌شود در سیاست فرهنگی و هنری ملتی موسیقی جایی نداشته باشد؟ مگر می‌شود موسیقی را از زندگی حذف کرد؟ مگر آنکه مردم آن سرزمین مردمی غمگین و افسرده باشند که بدون تعارف فکر می‌کنم که همینطور است البته نه اینکه تنها به این دلیل باشد، اما یکی از مهمترین دلایل را می‌توان فقر موسیقایی دانست.
 
می‌گویند گاهی محدودیت در دنیای هنر سبب خلاقیت در آثار هنری می‌گردد تا چه حد به این گفته معتقدید؟

باید دید منظور از محدودیت چیست؟ آیا محدودیت مالی مد‌نظر است یا محدودیت فکری؟ همه ما می‌دانیم که جلوی تفکر و اندیشه ایستادن آب در هاون کوبیدن بیش نیست. پس ترجیح می‌دهم راجع به این نوع محدودیت بعد از این حرفی نزنیم، اما اگر منظور محدودیت مالی و اقتصادی است که نمی‌توان استثنا را جز قاعده محسوب کرد. رشته‌های هنری نیز مانند تمام علوم و فنون دیگر برای رشد و پرورش و پیشرفت و رسیدن به جایگاهی شایسته نیاز به سرمایه‌گذاری و فضای کاری  مناسب دارند چه بسا بیشتر از آنهای دیگر.
 
قزوین از یک بافت نسبتا سنتی برخوردار است، حضور در این فضا برای پیشرفت در کارتان مناسب است؟

در کل  فضای حاکم بر موسیقی کشور مناسب نیست چه برسد به فضای سنتی قزوین.

 برای برگزاری کنسرت با چه مشکلاتی مواجه هستید و آیا تغییر در مدیریت ارشاد استان تغییرات چشمگیری در فضای موسیقی به همراه داشته است؟

 برای اجرای کنسرت خیلی از شرایط ابتدایی باید مهیا باشد که نیست البته من در ژانر موسیقی خودم صحبت می‌کنم. اول از همه اینکه نوازندگان مجربی برای اجرای کنسرت در شهر نداریم. دوم، اسپانسری برای حمایت از چنین گروه‌هایی وجود ندارد. سوم، سالن مناسبی برای اجرای موزیک و شنیدن صدای خوب فراهم نیست. چهارم، گرفتن مجوز برای اجرای موسیقی امری محال است. پنجم، مخاطبان این ژانر موسیقی (کلاسیک و جاز) بسیار محدودند و ترجیح می‌دهند؛ برای موزیک‌های دیگری وقت و پول اختصاص دهند.
تغییرات در فضای مدیریتی نیز هیچ کمکی به مسائل نکرده، نمی‌کند و نخواهد کرد. در نتیجه فضای کنونی برای فعالیت موسیقایی کاملا محدود و بسته است. هیچ امکانات حداقلی برای اجرای موسیقی وجود ندارد، سطح استانداردها به کف رسیده، از طرفی موسیقی‌ای هم که شنیده می‌شود و گروه‌هایی که فعالیت می‌کنند در پایین‌ترین حد هنری هستند، در کل در و تخته با هم جور در می‌آیند.
 
ساکسیفون‌سازی غربی است و این‌گونه به‌نظر می‌رسد نوازنده آن متمایل به موسیقی کلاسیک غربی است، با این وصف میانه‌تان با موسیقی سنتی ایرانی چگونه است؟ اصلا چه تفاوت‌ها و چه شباهت‌هایی میان موسیقی ایرانی و موسیقی غربی وجود دارد؟

ساکسیفون هم مثل تمامی سازهای دیگر یک آلت موسیقی است که تولید صدای موسیقایی می‌کند و نوازنده آن می‌تواند هر نغمه‌ای را از آن به صدا درآورد؛ چه غربی و چه ایرانی. البته تفاوت‌هایی بین موزیک غربی و ایرانی وجود دارد که محدودیت‌هایی ایجاد می‌کند از‌جمله وجود ربع پرده‌های موسیقی ایرانی که در موزیک غرب تعریف نشده است. از نظر من که  شاید برخی‌ها مخالف آن باشند موزیک ایرانی به‌همین دلایل نمی‌تواند در خیلی موارد فضای هارمونیک به خود بگیرد و از اصول و قواعد موزیک کلاسه شده غرب استفاده نماید، اما از طرفی موزیک ما دارای نغمه‌ها و آواهایی است که بسیار می‌تواند برای گوش غیر ایرانی‌ها جالب و جذاب باشد، حتی ریتم‌های متنوعی که در موزیک فولکوریک ایران داریم هم بسیار ناب و بدیع است.
ما می‌توانیم از این سرمایه غنی استفاده کنیم و آن را وارد موزیک غربی کرده و به گوش آنها برسانیم، فقط این کار مستلزم دانش و آگاهی هم نسبت به موزیک غرب و هم نسبت به موزیک وطنی خودمان است که امیدوارم دوستان هنرمندم با شناخت از این دو مقوله وارد عرصه شوند و به فعالیت بپردازند.
 
 و حرف آخرتان
آرزوی رسیدن به روزهای روشن در آسمان تاریک موسیقی کشورمان.

لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=2835

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.