در زمان اکران آن فیلم و در دفاع از ضرورت ادامه اکران فیلم، مطلبی در نشریه وزین ولایت نوشتم و گفتم؛ هنوز جامعه به جای توجه به شخصیت، آدمهای فیلم را بهعنوان یک تیپ نگاه میکند. با چنین فرهنگ و باوری حرف ناصر ملکمطیعی درست درمیآید که سالها پیش در نشستی پیرامون سینمای دهه پنجاه گفته بود: «ما ناگریزیم تنها از فواهش و جاهلها فیلم بسازیم و انتقاد کنیم، چون فقط آنها هستند که صنف و وکیل ندارند» (نقل به مضمون البته). اکران شوکران کجدار و مریض ادامه یافت و هیچ خللی هم بر جایگاه پرستاران سلامت و زحمتکش وارد نساخت. البته در همان سالها موافقینی نیز درباره فیلم گفتند و نوشتند.
امروز: حاشیههای یک حاشیه تلویزیونی
مهران مدیری طنزپرداز موفقی است. فیلمها و سریالهایی که ساخته نشانگر این ادعا است. «در حاشیه» برای من خوشایند نیست. دو قسمت اولش را که دیدم، رقبتی برای ادامهاش پیدا نکردم. گذری بخشهایی از آن را دیدم. پس ادعایی برای قضاوت درباره کلیتش ندارم.
بگذریم از آنکه این قضاوتها همهاش وصل به سلیقه و حال نسبی نظردهنده دارد. با این وجود وقتی عدهای، اینبار در قامت مدافعانشان و منزلت پزشکی قلم و بلندگو بهدست گرفتند و بهجای ستایش نقد (هر چند غیرمضفانه یا غلط) به دفاع از جایگاه صنفی عدهای پرداختند. عدهای که مثل تمام اقشار جامعه، خوب و بد و متوسط در آن دیده میشود. اینکه حق مسلم هر انسانی در ارتباط با اندیشه، گفتار، اثر هنری و … اجازه آزادی بیان و دیدگاه شخصی است، اما تصور نمیکنم صدور حکم عدم پخش، ببندید و بگیرید به دلیل عدم خوشآمد فرد، گروه و … چندان مناسب جامعه رشدیافته و بالغ باشد. جامعهای که سالها و بلکه قرنها پیش تکلیف شنیدن نظرات مخالف و حق شهروندی در آن با بیان کلام خدا و گفتههای خردمندان و بزرگانش مشخص شده است. البته در اینکه طی سالهای اخیر در برخی مواقع خواست و نگاه گروهی خاص تکلیف، فیلم، کتاب و اندیشهای را بدون رجوع به قانون مشخص کرده بماند برای تحلیل در زمان و زمانهای دیگر. عجالتا باید بهدنبال صبوری منتقدان «در حاشیه» باشیم که میدانم بسیاریشان در ردیف آن گروه خاص نیستند، اما اصرارشان بر مخالفت با پخش در حاشیه، زمینه را برای قدرت گرفتن آن گروههای خاص فراهم میسازد.
فردا: اندیشه پاسخ اندیشه
بیتردید ساخت فیلمهای اجتماعی و منتقد، تعطیلشدنی نیست. مهم این است اگر فردا روزی چنین فیلمی ساخته شد حتی اگر از من و ما هم انتقادی شد بگوییم عجب پس این عیب را من دارم، بهتر است برطرفش کنیم. یا نه بگوییم این فیلم که درباره من نیست؛ من که این خصوصیات بد را ندارم، پس بگذار دیگرانی ناراحت باشند که این فیلم درباره آنهاست یا بگوییم باید پاسخش را داد؛ با فیلمی دیگر. فیلمی که باورها و اندیشههای مرا داشته باشد.
حسن لطفی