البته بعضی وقتها مجریان قانون چندان همدلی و همرائی با این آدمهای نگران ندارند. سال ۱۳۸۱ وقتی کتاب خودم (مجموعه داستان روایت دوم) برای مجوز تحویل شورای بازخوانی شد به ناشر خبر دادند که سه داستان مجموعه باید حذف شود و این یعنی چاپنشدن کتاب. دوست نویسندهام محمد حسینی گفت خودت برو و با این آقایان حرف بزن، رفتم و دیدار خوبی بود. بنده خدای مسوول وقتی نظرات بازخوان را میگفت خودش هم متعجب بود. البته مدام تاکید میکرد نگرانی، نگرانی آدمهای نگران است. دست آخر هم با گپوگفتی که داشتیم قرار شد دو سه خط از یکی داستانها لحنش تغییر کند. تغییر هم کرد و کتاب چاپ شد. اتفاقی نیفتاد و …
امروز: نگران نباشید
با روی کارآمدن دولت امید و اعتدال، موجی از امید در بین نویسندگان بهوجود آمد. برخی از کتابهایی که از ترس آدمهای نگران بیرون (منظورم بیرون از وزارت ارشاد هست) و شاغل در روزنامههای صبح و عصر و جاهای مختلف چاپ نمیشد،آقای وزیر روزهای اوایل اسفند از چاپ این کتابها بیشتر گفت. گفت نگرانیها بیمورد بود و اتفاق خاصی نیفتاد. آقای وزیر راست میگوید. دلواپسهای امروز و دیروز هیچوقت نگرانیشان جواب نگرفته. البته دلیلش یکی این است که فقط نگرانند. نگران فیلم ندیده، نگران کتاب نخوانده، نگران آدمهایی که نمیشناسند. نگران…
فردا: چاره نگرانی
اینطور که روند رشد امکانات ارتباطی نشان میدهد اگر فردا روزی همه قوا هم دست آدمهای نگران باشد، قاعدتا حذف صورت مساله، توقف فیلم و کتاب و حذف اندیشه مخالف امکانپذیر نیست. همین حالا هم با وسائل ارتباطی موجود، فیلمهای روز دنیا در دسترس مردم ایران است. کتابهای ممنوعه در سایتها و… قابل دسترسی است. اگر همینطور پیش برود آدمهای نگران فقط با نگرانیشان آب در هاون میکوبند. البته اگر روش دیگری پیش بگیرند شاید این پیشداوری عوض شود. روشی که نیاز به ترویج اندیشه خود با دلیل و استدلال به جای حذف اندیشه مخالف دارد. البته وقتی که از اندیشه صحبت میکنم دامنه شمول این واژه را وسیعتر میگیریم؛ هر نوشته، عکس و فیلم و… شامل این دایره و دامنه میشود. به جای لعنت به تاریکی باید چراغ روشن کرد. دنیای فردا، مثل دنیای امروز متعلق به کسانی است که کالای فکری، اقتصادی و… خود را فکر شدهتر، حساب شدهتر و جذابتر ارائه میکنند.
حسن لطفی