فرهادی در کنار فیلمسازی حُسن بزرگ دیگری هم دارد؛ بلد است چطور از دیگران قدرشناسی کند. این را به کرات در حرفهایش شنیده یا خواندهایم. نمونه بارزش وقتی است که توسط مجری مراسم اسکار ۲۰۱۲ به جایگاه دعوت میشود تا جایزه بهترین فیلم خارجی زبان را دریافت کند. جایزهای که سالها پیش بسیاری از فیلمسازانی که او دوستشان دارد از جمله خالق «دزد دوچرخه» دریافت کردهاند. اضعر فرهادی در آن روز با این جملات پاسدار مهربانی و نوعدوستی هموطنانش میشود؛ «فرهنگ غنی و باستانی کشورم زیر گردوغبار سنگین سیاست پنهان شده است. من با افتخار این جایزه را به مردم کشورم تقدیم میکنم. مردمی که به تمام تمدنها و فرهنگها احترام میگذارند و هرگونه خصومت و خشمی را خوار میشمارند.»
امروز: در جستجوی مردمی پرسشگر
شاید خبر رونمایی کتاب اصغر فرهادی را شنیده یا خوانده باشید. کتابی که در برگیرنده هفت فیلمنامه او؛ «رقص در غبار، شعر زیبا، چهارشنبه سوری، درباره الی، جدایی نادر از سیمین، دایره زنگی و گذشته» است. در مراسم رونمایی، حرفهای خوبی درباره اصغر فرهادی زده شد، اما خوبترین حرفها را خودش زد. مثل همیشه قدردانی از دیگران، زنش که انگار یاور همیشگی او در نوشتن فیلمنامهها است، کسانی که با او کار کردهاند و مردم ایران، البته در حرفهایش در کنار همه آن چیزهایی که بدرد فیلمنامهنویسها و علاقهمندهای سینما میخورد، هدفش از فیلمسازی را هم گفت. گفت که دنبال این است تا به مردم پرسشگر برسد. مردم پرسشگر برایش ارزشمندتر از مسوول پاسخگوست. دلیلش را خودتان بهتر میدانید. پرسشگری مردم حکایت از جامعهای روبه رشد دارد. جامعهای که مسوولینش نمیتوانند پاسخگو نباشند.
فردا: تداوم
اسکار، کن، تورنتو، گلدن گلوب، جایزه سزار، جشنواره فیلم سیدنی و… فرقی نمیکند. مهم حضور در گفتوگوی تمدنها با فیلم و سینما است. سینمایی که میتواند بیانگر جلوههای متفاوتی از فرهنگ کشورمان باشد. دیروز این راه را عباس کیارستمی، مجید مجیدی، جعفر پناهی، بهمن قبادی، داریوش مهرجویی، اصغر فرهادی و … رفتند. فردا روز دیگری است. نیاز به فیلمسازان دیگر داریم، فیلمسازانی که آرامش و آسایش و آزادی بیشتر شاید یاورشان باشد.
حسن لطفی