اطلاعیه

  • امروز : شنبه - ۱۵ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 26 - شوال - 1445
  • برابر با : Saturday - 4 May - 2024
5

از سرقت در جاده تا دزدی از قیصریه قزوین

  • کد خبر : 763
  • 27 اکتبر 2013 - 17:23
وقتی صفحات روزنامه «وقایع اتفاقیه» را ورق می‌زنی، دنیایی را می‌یابی که انگار آنقدر متروکه شده است که فاصله بسیار عمیقی با دنیای مدرن کنونی دارد. هرچند به رغم این فاصله، هنوز آنچنان وقایع آن دوران دارای جذابیت هستند که باز نشر رویدادهای 120 سال پیش قزوین با استقبال شایان توجه خوانندگان «فرورین امروز» مواجه شده است. 

حکایت خواندنی این هفته، به خبری اختصاص دارد که در شماره ۲۶۰ پنج شنبه، پانزدهم جمادی الاول ۱۲۷۲ قمری همین روزنامه درج شده است: کربلایی محمدعلی نامی شیرازی ساکن قزوین به نزد مقرب الخاقان حاجی حسنعلی خان پیشکار آمده، مذکور داشت که با سیدی در راه لنکران با هم رفیق بودیم تا به یک منزلی [در] زنجان که آمدیم سید فهمیده بود که در میان خورجین من پنجاه هزار تومان وجه نقد است. وقتی‌که من به‌جهت مهمی از منزل بیرون آمدم سید در منزل بود، مراجعت که نمودم دیدم تنخواه در خورجین نیست و برده‌اند و بغیر از سید کسی مطلع نبود. با سید حرفی ازین فقره نیاوردم تا مبادا فرار نماید تا وارد منزل آخر که به‌قزوین می آید شدیم، فقره را با جمعی از مکّاریها نقل می‌کردم دراین بین سید مطلع شد که من این حکایت را در میان دارم از عقب سر آمده پیشتابی [رولور، طپانچه] به من خالی نمود.
 از تفضلات خداوندی پیشتاب باز نشد. اهل آبادی و مکاریها سید را گرفته، پرسیدند که این چه حرکت بود گفت این مرد به من افترا بسته، اِسناد دزدی می دهد. حال وارد قزوین شدیم و گزارش این است. مقرب الخاقان مشارالیه سید را احضار کرده از تنخواه آن شخص شیرازی جویا گردید سید در مقام انکار برآمد. رجوع به‌مرافعه شد و در مرافعه، سید قسم را بصاحب تنخواه رد نمود و صاحب تنخواه، قسم بلفظ جلاله یاد نمود و تنخواه را تمام و کمال از سید دریافت کرده بآن شخص عاید نمودند.
 از اتفاقات دو روز دیگر، همان سید را گزمه‌ها شب در قیصریه سید علیخان در دزدی گرفتند. تفضیل اینکه عسس‌ها [پاسبان ها] شب در بالای بام بازار گردش می‌کردند تا ببام قیصریه رسیده، دیده بودند که از یک سقف طاق سوراخی که بجهت روشنایی بود بقدر آدم رو گشاد نموده و چوبی بالای آن انداخته و کمندی از آن چوب بمیان قیصریه آویخته بودند، فهمیده بودند که دزد در پایین است. در راه و رفته‌ها [راه های ورود و خروج]، آدم گذاشته و دالاندارها را خبر کرده بودند. دالاندارها بنای جستجو گذاشته، آخر سید سارق را در میان یک صندوق قند که خالی بوده است پیدا کرده بودند، به‌این‌طور که در میان صندوق مخفی شده و دو کیسه تنباکو هم ببالای خود گذاشته است. او را گرفته بنزد مقرب الخاقان حاجی حسنعلی خان آوردند چند روز محبوس بود بالاخره بملاحظه سیادت او جمعی از علما و سادات شفاعت او را نموده و بر حسب شفاعت آنها مقرب الخاقان مشارالیه از سر تنبیه و آزار او گذشته، او را اخراج بلد [شهر] نمود.

لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=763

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.