به همین بهانه با دکتر لیلی حاجیآقایی در کسوت جامعهشناس که قول گفتوگو را از مدتها پیش داده بود اما هر بار بهانه و مشغلهای باعث میشد تا این گپوگفت عقب انداخته شود، در یکی از روزهای پاییزی به گفتوگو نشستیم.
این استاد دانشگاه که یک پایش قزوین و یک پایش در دانشگاه آزاد سایر شهرها است، در خصوص ویژگیهای جوامع باز و بسته میگوید: «جامعه باز جامعهای است که در آن منطق عقلانی و سنجشگری حاکم است. مردم در جوامع باز با تفکر انتقادی مسائل را ارزیابی میکنند؛ اما در جامعه بسته مردم غیرعقلانی هستند و مسئلهمدار رفتار نمیکنند و براساس خرافات و سنتها روزگار میگذارنند؛ یعنی به نوعی در حالت ارباب و رعیتی و بردگی در یک نظام اربابی به سر میبرند و دنبالهروی رهبران فکری هستند. اگر چه جامعه باز جامعهای صنعتی، سکولار و درحال رشد است اما در این جامعه نیز ایدئولوژیزدگی یکی از نشانههای قابل آشکار است و مخاطراتی چون حذف معنا و متافیزیک را به دنبال دارد».
این جامعهشناس با اشاره به کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» اثر «کارل پوپر فیلسوف شهیر آلمانی» توضیح میدهد: «یکی از مشکلات جامعه بسته این است که بسیار پیشبینیکننده یا آیندهبین هستند یعنی در این جامعه اگر مردم طبق این سنتها و فرامین زندگی کنند، آیندهای توام با رستگاری و خوشبختی خواهند داشت و هرکسی از این مسیر عبور کند با آن برخورد میشود؛ چون هنجارها را رعایت نکرده است».
حاجیآقایی در پاسخ به اینکه آیا ما درحال حاضر در جامعه باز یا بسته زندگی میکنیم، اظهارمیکند: «به دلیل اینکه جهان رو به صنعتی شدن است دیگر آن کشورهای بسته کامل را نداریم که جزماندیش باشند و با تغییر مخالفت کنند چون یکی از ویژگیهای جامعه بسته این است که نسبت به تغییرات حالت دفاعی دارد. برای مثال اگر دختری بخواهد در شهر دیگری تحصیل کند، جامعه بسته این موضوع را نمیپذیرد چون امنیت به خطر میافتد».
وی ادامه میدهد: «در ایران نیز طبق همان نگاهِ «مکلوهانی و دهکده جهانی»، ما نیز متاثر از فضای فکری، فرهنگی و حتی سیاسی و اجتماعی سایر نقاط دنیا هستیم و کشور میخواهد به طرف باز حرکت کند یعنی همان چیزی که جامعهشناسان، گذر از سنت و حرکت به سمت مدرنیته میگویند، اما هنوز در کشور ایران افراد تندرو، رادیکال، افراطی و با داعیه تفکرات بسته وجود دارند که با تغییرات مخالفند و اجازه نمیدهند که جامعه راحت پوستاندازی کند».
این استاد دانشگاه معتقد است: «در شهری مانند قزوین رشد و تعالی اندیشه و تفکر انتقادی و خلاق در بین مردم نیز دیده نمیشود و یکی از آفتهایی که در این شهر وجود دارد؛ این است که تصمیمات مدیران ارشد در سطح کلان یا میانه بر مبنای عقلانیت کمی قرار دارد».
جامعه بسته و تصمیمات غیرعقلانی
از این جامعهشناس پرسیدم که آیا در جامعه بسته نسبت عملکرد زنان با مردان یکسان است و این موضوع در جامعه باز به چه صورت و وضعیتی میباشد که پاسخ داد: «در جامعه بسته نقشها از قبل تعریف شده است و اگر فردی بخواهد که بیشتر از نقشش فعالیت داشته باشد، ساختارشکنی کرده و با او برخورد میشود. در این جامعه زن باید خانهداری و فرزند را تربیت کند. مرسوم نیست که زن بیرون کار کند و برای بچه بخواهد پرستار بگیرد؛ چون باید وظایف مشخص شده را انجام دهد. اما در جامعه باز زن و مرد به نقطهای میرسند که حتی تصمیم به جدایی میگیرند تا هر کدام زندگی تازهای را بنا بر استدلالها و عقلانیت شروع کنند. یکی از دلایل عادیشدن طلاق در جامعه ما این بود که در حین انتقال از جوامع بسته به باز، اعتدال رعایت نشده و تصمیمات براساس عقلانیت گرفته نمیشود».
حاجیآقایی در خصوص معیارهای دارای اولویت جوامع باز و بسته میگوید: «در جامعه باز علم، عقلانیت و فرهنگ ارزشها را ایجاد میکند؛ اما در جامعه بسته معیارهایی مثل سنت، دین و شیوخ یا رهبران فکری و فقه و عرف مرجعیت دارند. در جامعه ما نیز از نظر حاکمان، اولویت با دین است و ارزشها در تمامی نهادها مثل خانواده و اقتصاد باید مرجعیت دینی داشته باشند؛ چون کشور داعیهدار دین است. اما از طرفی دیگر در سطح خرد رویههای سکولاریسم بر مردم غلبه پیدا کرده است».
وی در جواب این سوال که در این جوامع وظایف رسانهها اعم از دیداری و شنیداری یا مجازی و مکتوب چه میتواند باشد، بیان میکند: «الان دیگر در عرصهای زندگی میکنیم که جایگاه رسانه به امپراطوری تبدیل شده یعنی دارای قدرت بسیار زیادی است که میتواند بر شستوشوی فکری اذهان و یکسانسازی عقاید مخاطبان تاثیر بگذارد. اگرچه نه فقط در سطح ایران بلکه در کل دنیا رسانه آزاد نداریم و پشت تولید محتوای هر رسانهای، قدرتمندان ذینفعانی وجود دارند که به پیام رسانه سمتوسو میدهند؛ اما به هر حال رسانههایی که مستقل و آزاد هستند، تمام تلاششان این است که آگاهی ناب به مردم بدهند و این آگاهی باید مبتنی بر تفکر انتقادی باشد».
مردم رغبتی به حضور در انجمنها ندارند
این استاد دانشگاه با اشاره به وظایف نخبگان جامعه نیز اظهارمیکند: «نخبگان باید الگوهای عملی باشند، چون بر مردم مرجعیت دارند و اگر عاملیت آنها متناسب با استانداردهای جایگاهیشان نباشد، تعارضات نقشی پیش میآید؛ مثل الان که برخی میگویند چرا منادیان اخلاق آنگونه که باید عمل صحیحی ندارند».
حاجیآقایی در خصوص نقشآفرینی انجمن جامعهشناسی قزوین در محور توسعه انسانی میگوید: «در جامعه بسته شهروندان در اتحادیهها و انجمنها کنشگری ندارند و اصلا نمیپذیرند که مشارکت داشته باشند، در حالی که ما به سمت جامعه نیمهباز میرویم و میگوییم که اتحادیهها و انجمنها باید وجود داشته باشد؛ اما هنوز یا عموم مردم رغبتی به حضور در انجمنها ندارند یا حتی خود متخصصین نیز عضو نمیشوند. انجمن قزوین نیز با وجود تعداد محدود اعضا تا جایی که توانسته در ارگانها اقداماتی انجام داده است اما هنوز یک رخوت یا سستی وجود دارد و این انجمن باید بر مبنای جامعهشناسی کاربردی و مردممدار حرکت کند؛ ولی امکانات کافی وجود ندارد».
این جامعهشناس با درخواست از مسئولان و مردم اظهارکرد: «متاسفانه یک فاصلهای بین مردم و مسئولان افتاده و هر روز این فاصله بیشتر میشود. به قول «ناصر فکوهی انسانشناس» یک خود و دیگری قدرتمندی شکل گرفته که مسئولان مدل نظام بستهای و مردم مدل باز رفتار میکنند. افراد جامعه میگویند تکصدایی دیگر مرسوم نیست و ما هم صدایی داریم و باید صدای ما را بشنوید. بنابراین اولا مسئولان باید از نگاه خود و دیگری بیرون بیایند و در بین مردم حضور پیدا کنند و ببینند که این دیگری، بدخواه یا معاند نیست و دوم مردم هم باید برای رسیدن به آگاهی هزینه کنند تا به زندگی خود غنا بخشند».