این بخشی از گفتههای مرضیه دختر جوان نابینایی است که برای رسیدن به جایگاه برتر در تحصیل و شغل، خون دلهای بسیاری خورده و از موانع زیادی گذشته است.
وی با اشاره به چالشها و مشکلاتش به «فروردینامروز» میگوید: «گاهیاوقات کندهکاریهایی در سطح زمین وجود دارد که بسیار خطرناک است. به یاد دارم در خوابگاه دانشگاه که بودم مثل همیشه فکر کردم در حیاط مانعی نیست و با خیال راحت راه میرفتم اما گویا حیاط دانشگاه یک چاه بسیار عمیقی داشت که آن روز دریچه چاه را باز کرده بودند و اگر آن دانشجوی رهگذر فریاد نمیزد که «مراقب باش نیفتی» من درون آن چاه افتاده بودم؛ یعنی در یک قدمی سقوط بودم.»
مرضیه به محدودیتهای آموزشی در زمان تحصیلات خود نیز اشاره میکند و ادامه میدهد: «در زمان امتحانات دانشگاه، ابتدا بچهها امتحان خود را پاسخ میدادند و سالن را ترک میکردند؛ اما من چون نابینا بودم، بعد از خروج آنها منتظر میماندم تا یک نفر پیدا شود و سوالات را برای من بخواند و من جواب را به او بگویم تا بنویسد و این موضوع هم بسیار برایم کلافهکننده بود و هم استرس من را در امتحان بالا میبرد.»
وی که دانشجوی سال آخر دکتری فقه و حقوق است، میگوید: «خلأهایی در بین افراد نابینا وجود دارد که باعث میشود تا این بخش از جامعه دچار انزوا شوند اما نابینایان باید مطالبهگر خواستههایشان باشند؛ چون با خانهنشینی نیازهایشان مرتفع نخواهد شد.»
نمیتوانم به آینده خوشبین باشم
«مجتبی بابایی» که دانشآموخته فلسفه از دانشگاه بینالمللی امام خمینی است با معلولیت کمبینایی روزگار میگذراند، او که همراه با مادر خود زندگی میکند، از مشکل بیکاری گلهمند است و میگوید: «چندوقت پیش در آزمون استخدامی آموزش و پرورش به زعم سه درصد اشتغال تخصیص داده شده به معلولان، شرکت کردم و قبول شدم و در طی فرآیند استخدام و در مرحله معاینه پزشکی گفتند به خاطر مشکل بینایی نمیتوانند من را بپذیرند. یعنی طبق دو ضابطه متناقض در دفترچه آزمون هم میتوانستم و هم نمیتوانستم با شرایط معلولیت جذب شوم.»
وی ادامه میدهد: «متاسفانه در حال حاضر با مدرک کارشناسی ارشد فلسفه جایی مشغول به کار نیستم و از حقوق پدرم ارتزاق میکنم و اصلا نمیتوانم به آینده خوشبین باشم.»
دوران تحصیلی بچههای نابینا پر خرج است
«پروانه برزگر» معلم نابینایان در مدرسه استثنایی بیاضیان قزوین است که در طول ده سال تدریس خود همدلی و آرامش بچههای نابینا در مدرسه برایش جالب و دلنشین است. او از تجربیات خود به «فروردینامروز» میگوید: «بچههای نابینا در مدرسه استثنایی همدیگر را پذیرفتهاند و خیلی بهتر یکدیگر را درک میکنند و در کنار هم احساس آرامش دارند.»
وی ادامه میدهد: «این بچهها تا مقطع راهنمایی در مدرسه استثنایی کنار هم حال خوبی دارند؛ اما در مقاطع بالاتر که به مدارس عادی میروند، بعضا مورد تمسخر قرار میگیرند و از این نظر ضربه میبینند و اعتماد به نفسشان پایین میآید.»
برزگر بیان میکند: «دوران تحصیلی بچههای نابینا پر خرج است برای مثال بعضیها که از راه دور به مدرسه میآیند برای رفت و آمد خود هزینه بسیاری را پرداخت میکنند و اگر مدرسه مورد حمایت مالی قرار بگیرد؛ میتواند سرویس رایگان در اختیار آنها قرار دهد.»
این معلم در خصوص دیدگاه جامعه و خانواده نسبت به نابینایان میگوید: «بعضی از خانوادهها فرزند نابینای خود را از دورهمیهای فامیلی و یا اجتماع پنهان میکنند؛ چون عارشان میآید که همچین فرزندی در خانواده وجود دارد و این فشار روحی واقعا برای این بچهها زجرآور است.»
برزگر توضیح میدهد: «فضای جامعه نیز برای بچههای نابینا کمی سخت است و هنوز فرهنگ ما جای کار دارد؛ خود من که نابینا هستم برایم راحت نیست که هنگام راه رفتن در خیابان عصا به دست بگیرم یا زمانی که شخصی از ما سوالی دارد، چون تصور میکند ما که مشکل بینایی داریم حتما مشکل عقلی هم داریم با فرد بغلدستی ما صحبت میکند و این برخوردها برای آدم واقعا ناراحت کننده است.»
وی ادامه میدهد: «فرهنگسازی در نحوه برخورد با نابینایان باید از طریق رسانهها، فضای مجازی و صدا و سیما انجام شود، به صورتی که در فیلمها و سریالهایی که ساخته میشود نابینایان را قدسی و الهی و یا افرادی که گناهی مرتکب شدهاند و مجازاتشان نابینایی است، نشان ندهند؛ چون این افراد نیز همانند همه آدمها در جامعه زندگی میکنند و فقط کمی کارهایشان سختتر است که باید امکانات و مناسبسازیهای بیشتری برایشان فراهم شود.»
حقوق افراد دارای معلولیت در مجلس پیگیری شود
اما «فروردینامروز» برای اطلاع از چگونگی وضعیت رسیدگی به نابینایان گفتوگوی مختصری با رئیس هیات مدیره موسسه نابینایان و کمبینایان استان قزوین داشته است.
غلامعلی بخشیفرد میگوید: «در حال حاضر بیش از ۵هزار نابینا در سطح استان قزوین وجود دارد که در سطحبندی معلولیت نابینایی از خفیف تا خیلی شدید را دربرمیگیرد.»
وی ادامه میدهد: «اداره بهزیستی قزوین همواره در خدماتدهی، افزیش توانبخشی و توزیع وسایل کمکآموزشی به افراد دارای معلولیت نابینایی تلاش میکند؛ اما این اقدامات کافی نیست چون امروزه با پیشرفتهای حوزه الکترونیک و هوش مصنوعی تجهیزات خاصی همانند نوتیکرهای بریل یا همان دستگاه برجستهنگار هوشمند برای این افراد ساخته میشود که قیمت آن بسیار بالا است و دولت نتوانست این دستگاه را به تعداد افراد نابینا تامین کند و خود این افراد نیز چون عمدتا از اقشار بیکار یا کمدرآمد هستند؛ نمیتوانند آن را تهیه کنند.»
بخشیفرد توضیح میدهد: «از طرفی دیگر هشداردهندههای صوتی و علائم بریل هنوز در سطح شهر جا نیفتاده و بیشترین اقدامی که صورت گرفته در خصوص موزاییکهای هشداردهنده است که در کفسازی معابر استفاده شده اما با توجه به متریال و نوع نصب آن وحدت رویه نداشته و خروجی لازم را به نابینایان نداده است.»
رئیس هیات مدیره موسسه نابینایان و کمبینایان استان قزوین در خصوص تحصیل بچههای نابینا نیز میگوید: آمار وضعیت تحصیلی نابینایان در استان مطلوب است و این افراد اراده بالایی برای ادامه تحصیل دارند؛ اما دولت به بهانههای مختلف از پرداخت شهریه دانشجویان شانه خالی میکند درصورتی که هزینههای زندگی نابینایان چند برابر افراد عادی است.»
وی ادامه میدهد: «بیشتر این هزینهها بابت حمل و نقل آنها است چون افراد نابینا نمیتوانند به راحتی از اتوبوس استفاده کنند و دائما با تاکسی تلفنی رفت و آمد دارند. علاوه بر این خرید دارو و تجهیزات مورد نیاز آنها نیز مخارج زندگیشان را افزایش میدهد.»
بخشیفرد بیان میکند: «از نمایندگان مجلس که وکیل مردم هستند میخواهیم که موضوعاتی از جمله پرداخت حداقل حقوق دستمزد کار، تزریق عواید دریافت مالیات به بودجه حقوق معلولان بیکار، رایگان کردن سیستم حمل و نقل ریلی و هوایی و اجرای قانون حمایت دولت از حقوق افراد دارای معلولیت را پیگیری و در دستور کار خود قرار دهند.»
نتیجه این گزارش شاید این باشد آنچه که مهم است افزایش امکانات برای زندگی بهتر نابینایان و درک و پذیرفتهشدن از سوی افراد جامعه است تا ذهن تاریک و پیچیدهی مردم از نابینایانِ زمان خود و تصور دنیای عجیبوغریب آنان بازتر شود چون به نظر میرسد نابینا روی زمین خودش راه میرود؛ زمینی که میتواند گاهی برایش خطرناک و گاهی دلچسب باشد.