فرای آنچه مسئولان آن را اغتشاش مینامند، جوانان بهویژه زنان از آزادی، برابری و تغییر در سبک زندگی و مبارزه با فساد میگویند و خواهان دگرگونی اجتماعی در جامعه هستند.
اما این اعتراضها که با مطالبات مشخصی همراه است، گاه به خشونت کشیده میشود؛ چه آنگاه که برخی معترضان دست به خشونت و تخریب میزنند و چه هنگامی که حاکمیت، فرو نشاندن اعتراضها و نا آرامیها را نه در به رسمیت شناختن اعتراض و گفتوگو که در مقابله با معترضان در خیابانها و استفاده از ابزاری چون تفنگ ساچمهزنی و گاز اشکآور و باتوم میبیند.
به منظور واکاوی حرکت معترضانه و مطالبه گرایانهای که امروز پس از ده هفته همچنان در جامعه غلیان داشته و معترضان بر آن تاکید دارند و نیز یافتن راهکارهایی برای فرو نشاندن خشونتهایی که عدم مهار آنها، میتواند پیامدهای ناگوار بسیاری را متوجه فردای جامعه ما سازد، و نیز شنیده شدن اعتراضها، نظر سه تن از فعالان فرهنگی و اجتماعی را در این رابطه جویا شدیم.
گفتوگو میتواند منجربه اتفاقهای خوب شود
حسن لطفی نویسنده، کارگردان و فیلمساز قزوینی در خصوص ناآرامیهای اخیر کشور و لزوم گفتوگو به «فروردینامروز» میگوید: در این روزها که کشور درگیر وقایع و اعتراضات است، حتما شنیدهایم که سخن از گفتوگو درمورد اعتراضهای جوانان مطرح شده که اگر به درستی انجام شود میتواند منجر به اتفاقات خوبی شود.
او میافزاید: اما این گفتوگو توسط معترضان و کسانی که در خیابانها هستند شروع نمیشود بلکه باید حاکمیت و کسانی که مسئول این جامعه هستند حُسننیت خود را در شنیدن و صحبت کردن نشان دهند که این موضوع نیز با برخورد با معترض و شلیک گلوله عملی نمیشود. بنابراین در ابتدا باید از هاله تقدسگرایی خود دوری کنند و ثانیا با تغییر و اصلاح دیدگاه خود به این باور برسند که به هرحال بخشی از جامعه اعتراضاتی دارد که باید شنیده و پاسخ داده شود.
این هنرمند همچنین ادامه میدهد: نسل من نسلی است که جوانان معترض کف خیابان را درک میکند، یعنی سال۵۷ ما هم در خیابانها اعتراض داشتیم، اما نباید با این جوانان طوری رفتار شود که با ما در آن سالها برخورد شد بلکه مسئولان باید بیشتر توجه کنند که معترضان چه خواستهای دارند.
مسئولان باید دلیل اصلی اعتراضها را درک کنند
حسن شکیبزاده نویسنده و روزنامهنگار با دیدگاهی دیگر به «فروردین امروز» میگوید: راه حل اصلی پاسخگویی به اعتراضهای مردم این است که در ابتدا مسئولان متوجه این اعتراضها شوند، یعنی دلیل اصلی اعتراض مردم را درک کنند و بدانند که جامعه در چه بخشهایی با مشکل مواجه است که منجر به این اعتراضهای وسیع شده و آنگاه در جهت رفع این مشکلات قدم بردارند.
او ادامه میدهد: اگر به این این اعتراضها بیتوجهی شود و پاسخی داده نشود، وقایع ناگوارتری اتفاق میافتد بنابراین مسئولان باید پاسخگو باشند و این پاسخگویی نه فقط در حرف بلکه در عمل باید انجام شود. منظورم این است که مسئولان باید در جلسهای با نخبگان، جامعهشناسان و متخصصان، مشکلات و مسائلی که مردم با آن درگیر هستند را شناسایی کرده و هرچه سریعتر آنها را به نوعی حل کنند تا مردم متوجه یکسری تغییرات در عمل بشوند چون این مردم دیگر با شعار، حرف و گفتوگو راضی نمیشوند بلکه باید ببینند که به صورت عملی در جهت رفع مشکلات آنها قدمی برداشته میشود.
خشونت تحت هر نامی و به هر بهانهای پذیرفتنی نیست
در ادامه نظر بیدا میرحسینی، جامعهشناس را در خصوص راه برونرفت از شرایط موجود جویا شدیم. او اظهارمیکند: جامعه ایران دهههاست از مشروطهخواهی تا انقلاب۵۷ و نیز خیزشهای دهههای اخیر تبدیل به جامعه جنبشی شده؛ پس این جامعه؛ اعتراض، پرسشگری و مطالبهگری را سالهاست تمرین کرده است و آنچه که شاهدیم پدیدهای نوظهور نیست اما این بار بر اثر عواملی به یک گستردگی و استمرار دست پیدا کرده و ویژگیهای دیگری هم به آن اضافه شده است.
این جامعهشناس ادامه میدهد: شکافهای پرنشده در بین مردم بهعنوان گروههای در حاشیه قدرت و حاکمیت به عنوان گروه مسلط روزبهروز عمیقتر و پهنه کشور براساس مرزکشیهای ریشهدار و فراخ، به دو گروه خودی و غیرخودی تقسیم شده است. راه برون رفت از این شرایط تنها با فهم اعتراضها، مطالبات و تمام آنچه که در تمامی این سالیان به عنوان عوامل محدودکننده و نظارت کننده بر عرصه زندگی خصوص و عمومی مردم شکل گرفته است، صورت میگیرد. نابودی انحصارگرایی، فردمحوری، تکصدایی و تبعیضهای ساختاری، پاسخدهی به انبوهی از مطالبات پاسخ داده نشده، گشودن مرزهای بسته حضور نخبگان مستقل و مردمی به حاشیه رانده شده، شکل گرفتن حلقههای واسط همچون احزاب و… مواردی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند.
میرحسینی میافزاید: این تغییر، دگرگونی و فروپاشی همگی فرآیندهایی هستند که به یکباره شکل نمیگیرند بلکه ظهور گروههای مطالبهگر در طبقات اجتماعی مختلف؛ نمایانگر این نکته مهم است که زمان آن فرارسیده تا عقلانیت، شفافیت و اعتماد در تمام لایههای قدرت خود را آشکار کند و چرخش گفتمانی اساسی شکل گیرد و از برخوردهای قهری و پلیسی در ورود به امور زیستی مردم پرهیز شود. او با بیان اینکه اولویت قانون باید حفظ کرامت انسان ایرانی و ایجاد امید و احقاق حقوق شهروندی آحاد مردم باشد، اضافه میکند: ما یک ملت متکثریم و باید همدیگر را علاوه بر به رسمیت شناختن، در حاشیه امن یکدیگر قرار دهیم، بنابراین خشونت تحت هر نامی و به هر بهانهای پذیرفتنی نیست و نگاه فرادستی به مردم، جز تیرهتر کردن و بحرانیتر کردن پهنه این جغرافیای فرهنگی چیزی به همراه نخواهد داشت.