اطلاعیه

  • امروز : جمعه - ۷ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : 18 - شوال - 1445
  • برابر با : Friday - 26 April - 2024
10
هنرمندی که در زادگاهش ناشناخته ماند

اسطوره‌های آهنی مش اسماعیل

  • کد خبر : 8800
  • 05 ژانویه 2022 - 17:12
اسطوره‌های آهنی مش اسماعیل
همه آن‌هایی که نام او را شنیده‌اند یا به نحوی با آثارش آشنایی دارند، می‌دانند «مش‌اسماعیل» کیست. استاد توکل اسماعیلی که به «مش‌اسماعیل» معروف است و مجسمه‌هایش، شاهکاری است از هنرمندی که بدون داشتن تحصیلات آکادمیک و با بهره‌گیری از ذوق و استعداد ذاتی خویش در خلق آثارش از مضامین عامیانه، اسطوره‌های آشنای ایرانی و شخصیت های روزمره در زندگی اجتماعی اطرافش الهام می‌گرفت.

بسیاری از آثار «مش اسماعیل» در زمان حیاتش در نمایشگاه‌های متعددی در گالری‌های ایران، ایتالیا، بلژیک، آلمان، انگلستان و ترکیه به نمایش درآمد و برخی از آثار او نیز مانند مجسمه فلزی رستم و دیو سفید در استادیوم آزادی تهران، درخت مقدس در پارک ملت تهران و مجسمه‌های فلزی بز در پارک جمشیدیه و دانشکده هنرهای زیبا در مکان‌های عمومی در معرض دید عموم قرار دارد. هم‌چنان‌که یک مجسمه مسین بز او در موزه شهر قزوین نگهداری می‌شود.

* کشف استعداد گمنام در گالری دانشگاه

پدرش «علی اصغر» در راسته مسگرهای بازار قزوین مغازه داشت. او که از کودکی در مغازه پدر کار می‌کرد، عاشق تکه‌های کوچک مس بود تا با آنها پرنده و درخت درست کند. بعدها که بزرگ‌تر شد علاقه‌اش را بیشتر نشان می‌داد. عمه‌ و شوهر عمه‌اش که می‌دانستند سرشار از استعداد است او را به تهران بردند و اسماعیل، نیروی خدماتی آتلیه دانشگاه هنرهای زیبا شد. آتلیه‌ای که در آن، بزهای معروفش خلق شد و در دنیای هنر هم آوازه و شهرت پیدا کرد و در نهایت از او چهره معروف و جهانی «مش اسماعیل» را به یادگار گذاشت.

اکنون پس از گذشتن یک قرن از تولدش، بخشی از پازل تاریخ معاصر هنر مجسمه‌سازی ایران با نام حاج توکل اسماعیلی معروف به مش‌اسماعیل تکمیل شده است؛ هر چند این هنرمند قزوینی دیگر در قید حیات نیست و در سال ۱۳۷۳رخ در نقاب خاک کشیده است.

حمید اسماعیلی فرزند مش‌اسماعیل که می‌کوشد راه پدرش را ادامه داده و نام و یاد او را زنده نگه دارد، آذرماه امسال نمایشگاهی از آثار خود با عنوان «ترانه‌های آهنین من» به‌همراه آثار پدرش در گالری سرزمین هنر برپا کرد. او درباره کارهای پدرش در دانشکده هنرهای زیبای تهران به «ایران» گفته است: دانشجویان و استادان بسیاری به آتلیه دانشکده هنرهای زیبا می‌آمدند و با آهن کار می‌کردند. حاج توکل که از کودکی شیفته خلق اثر بود و سواد چندانی هم نداشت، از خرده‌های آهن استفاده می‌کرد و مجسمه می‌ساخت. آن زمان هوشنگ سیحون رییس دانشکده بود و استادانی همچون پرویز تناولی و… در آن دانشکده تدریس می‌کردند.

او می‌افزاید: پدرم هر چه ساخته بود به زیرزمین آتلیه می‌برد. یک روز آقای سیحون که به آنجا رفته بود؛ آثار او را دید. به حاجی گفت: اینها را از کجا آورده‌ای؟ حاجی گفت: خودم ساخته‌ام. آقای سیحون خیلی از آثار مش اسماعیل خوشش آمد و نمایشگاهی از آثار پدرم را در گالری سیحون برپا کرد.

* آثار مش‌اسماعیل در گالری‌های جهانی

فرزند مش اسماعیل ادامه می‌دهد: خیلی از مقامات آن زمان به نمایشگاه آمدند و آثار پدرم را تحسین کردند. ۱۴ سالم بود و گوشه‌ای کنار مجسمه شیرین و فرهاد ایستاده بودم. آن مجسمه را «ویلیام هولدن» بازیگر امریکایی خرید و با خود به امریکا برد. آن زمان نه تنها تمام مجسمه‌های پدرم فروش رفت، بلکه یک ونیم برابر تعداد مجسمه‌ها سفارش هم دادند. آنجا بود که من هم به پدرم کمک کردم تا کار تمام شود.

مش اسماعیل که در دانشکده هنرهای زیبای تهران فرصت خوبی داشت تا در کنار استادان تراز اول مجسمه‌سازی ایران ذوق و قریحه خود را پرورش دهد، روز‌به‌روز در خلق آثارش پیشرفت می‌کرد. او که خیلی پرکار هم بود آثار بسیاری خلق کرد و از نظر استادان در بهتر شدن کارش استفاده می‌کرد، تا به جایی رسید که شهره عالم شد. او نمایشگاه‌های بسیاری در اروپا و امریکا برگزار کرد. اکنون مش‌اسماعیل را بیشتر با مجسمه‌های بزش می‌شناسند. مجسمه‌هایی که برخی پارک‌های بزرگ تهران مثل جمشیدیه را مزین کرده است.

حمید اسماعیلی تاکید می‌کند: آثار بسیاری از ایشان در موزه لوور پاریس و موزه بلژیک و انگلیس نگهداری می‌شود. در امریکا که نمایشگاهش برگزار شد، بزهای معروفش و مجسمه‌های ترکمن را به نمایش گذاشته بود. همزمان هم پیکاسو نمایشگاه گذاشته بود. پدرم به نمایشگاه پیکاسو رفته بود. آقای پیکاسو هم چند تابلوی بز داشت. پدرم به بزهای پیکاسو نگاه می‌کند و بعد به شانه پیکاسو می‌زند و می‌گوید: «فقط همین دو تا را ساختی؟ بزهای تو در مقابل بزهای من گم می‌شوند.» همه اینها را هم به همان زبان فارسی گفت. بعد مترجم آمد و آنها هم با هم درباره بزها حرف زدند. بعد از آن هم درایتالیا نمایشگاه گذاشت.

او با بیان اینکه، پدرم خیلی به بز علاقه داشت، اضافه می‌کند: روزی از او پرسیدم چرا اینقدر بز می‌سازی؟ گفت چون بز تنها حیوانی است که تمام حجمش مشخص است. برخلاف گوسفند که کلی پشم دارد و بدنش مشخص نیست. اما بز پوست دارد همه بدنش مشخص است.

حمید که حالا خود هنرمندی است، همچنین می‌گوید: پدرم معتقد بود بز نماد آدم‌های حریص است؛ مثل آدم‌های گردن کلفت. حتی بز از نظر غرایز دیگر هم به آدم رفته است. پدرم فرهنگ ترکمن‌ها را هم دوست داشت و مجسمه‌های آنها را می‌ساخت. او تجسم بسیار قوی ای داشت. هرچه می‌دید می‌ساخت. او در زمان خودش هم به نابغه هنرهای تجسمی معروف شد.

لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=8800

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.