با این حال در کنار آن، رویدادها و موضوعات دیگری نیز هستند که اهمیت آنها قابل انکار نیست.کارشناسان حوزه های مختلف درباره آنچه که از سال۹۹ در ذهنشان پررنگ مانده است، نوشته اند.
به شکرانه لطف مادر زمین
سال۹۹ در حال محوشدن از تقویم ما ایرانیان و ۱۴۰۰ آغاز سده جدید، در حال رخنماییست. در حالی جهان و زمان را سپری میکنیم که به ناچار ویروس کووید۱۹ یا سادهتر کرونا را مهمان ناخواندهمان کردیم و خودمان را سازگار ساختیم با این بیماری!
عجیبتر این که قرنهاست اکوسیستم طبیعی و ابر و باد و مه و خورشید و فلک، خودشان را با خواستههای بشر سازگار کردهاند و ما آنطور که شایسته شکرگزاری بوده سپاس و شکرانه این همه نعمات مادر زمین را به جای نیاوردیم.
مادر پیر فلک به ناچار ما را به سازش با ذرهای کوچکتر از اتم واداشته تا قدر بدانیم آن چه را که باید میشناختیم.
تمام عرصههای محیط زیست قابل احترام هستند. خانه رود، خانه خاک، قلمرو هوا و… همگی حریم دارند و حرمت و شایسته تاریخ و اندیشه ما ایرانیان صاحب تمدن نیست که آلوده کنیم آن چه را که خالق یکتا به عشق و مهربانی در اختیارمان نهاده و به رسم ناخوشایند زیادهخواهی و جاهطلبی تخریب نماییم.
قزوین را در تاریخ با عنوان شهر و دیار و سرزمین آب انبارها، قناتها با کشت و زرعی پایدار و اقلیم متنوع آن و… ثبت کردهاند. برماست که همانگونه که امانت گرفتیم، شایستهتر و زیباتر به آیندگان هدیه دهیم. (طاهره پرهیزگاری)
جهان را بسازید همچون بهشت مگویید هرگز سخنهای زشت
بگویید این جمله در گوش باد که یک تن به گیتی پریشان مباد
فراز و فرود بورس
یکی از مهمترین رویدادهای یک سال اخیر اقتصاد ایران که بسیاری از مردم در استان قزوین هم از آن متاثر شدند، رشد بسیار زیاد شاخص کل بورس از اواسط زمستان۱۳۹۸ تا اواسط تابستان سال جاری و سپس تنزل شدید آن تا به امروز بود. شاخص کل بورس در طی شش ماه بیش از ۵برابر شد؛ به طوری که در میانه تابستان امسال به قله تاریخی خود رسید. این شاخص در نیمه دوم تابستان روند نزولی تندی گرفته و اکنون با عقبنشینی ۴۵درصدی از سقف تاریخی خود، همچنان در تب کاهش بیشتر به سر می برد. افزایش شدید نرخ ارز و تورم بالا به ویژه در بخش ساختمان و ماشین آلات موجب شده بود که بسیاری از شرکت ها اقدام به افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییهایشان نموده یا این که چنین برنامه ای را در دستور کار خود قرار دهند. این اقدام باعث بهروزرسانی ارزش اسمی داراییهای شرکت ها می شد که پیامد آن هم، افزایش ارزش اسمی سهام هر شرکت و رشد شاخص کل بورس بود.
از طرفی دولتمردان هم در اوایل بهار امسال اقدام به دعوت و تشویق عموم مردم برای ورود به این بازار و سرمایه گذاری در آن کردند. برنامه دولت این بود که بخش عمدهای از سرمایههای خرد و کلان مردم را جذب بازار بورس کند تا از این طریق تقاضای مؤثر در بازار کالا و خدمات را به تعویق انداخته و تورم را به سال آینده پرتاب کند. همچنین بخشی از سهام شرکتهای دولتی را به مردم بفروشد تا بتواند کسری بودجه سال جاری خود را تأمین نماید. عموم مردم به ویژه مردم قزوین این دعوت دولت را به مثابه تضمینی برای سرمایه-گذاری در بورس دیده و امیدوار و دلخوش به کسب سود بدون پذیرش ریسک در بازار بورس بودند. بهطوریکه حتی بعضی از این افراد خودرو و مسکن خود را فروخته و تمام داراییشان را به امید کسب سودهای تضمینشده وارد این بازار کردند و اکنون بیش از نیمی از سرمایههای خود را از دست رفته میبینند. (مهرداد رحمانی)
سال کرونا و میل به ادامه زندگی
چند ماهی بود که ویروسی مرموز زیست بشری را به مخاطره انداخته بود. از پیدایی و علت وجودش اخبار ضد و نقیضی به گوش میرسید. فضای جامعه ملتهب و نگرانیها روز به روز بیشتر میشد. آدمی میل به حیاتش، بسیار قوی است، حتی در اوج تیرهبختی و بحران باشد. ترس از زندگی نکردن یا زندگی را نیمه رها کردن همه را از پا انداخته بود. در اخبار، وزیر بهداشت با قاطعیت از قرنطینه خانگی میگفت که به نظر میرسید ماندن در خانه و عدم تماس با دیگری، راهی برای صیانت از خود است. چارهای نبود. همه تسلیم بودیم. خانوادهها به اجبار تجربه ماندن در کنار هم را پذیرفتند؛ اما زمانی نگذشته بود که اختلافات میان خانوادهها آشکار شد. گویا یادمان رفته بود که چگونه باید همدیگر را بپذیریم، با هم صحبت کنیم، از احساسات و عواطف خود بگوییم. در قرنطینه خانگی، تازه متوجه کمبودها، تفاوتها و ضعفها شدیم. گاه فهم و آگاهی توأم با تقابل است. کرونا را در حاشیه فرستادیم و متوجه چالش خشونت در متن خانوادهها شدیم که میرفت به یک بحران اساسی تبدیل شود. گزارشهای بهزیستی دلالتی بر این ادعا بود. گویا روزانه بالای صدها تماس به اورژانس اجتماعی از طرف خانوادهها پیرامون اعمال خشونت، وجود داشت. کارمند بهزیستی میگفت: روایت زنی که تحت فشار از طرف همسرش بود و زنگ زده گریان که قصد اقدام به خودکشی دارم. گویا رضا همسر خانم، به دلیل بیکاری ناشی از تعطیلات کرونایی و فشارهای اقتصادی در خانه با پرخاشگری و خشونت زندگی را به همه سخت کرده و با اهانت و آزار فیزیکی نسبت به همسرش مایه وحشت شده بود. از طرفی مریم، نگران شب ادراریها و اضطراب شقایق، دختر هشت سالهشان بود که شاهد خشونت خانگی است و از حس انتقام کمین کرده در ذهن دختر نسبت به مردان سخن میگفت. مشاور بهزیستی به مریم توصیه کرده بود که به هنگام مشاجره، بجای سرزنش کردن به شناسایی مساله و یافتن راه حل آن بپردازد و از مشاوره افراد متخصص استفاده کند. او تأکیدکرده بود که باید موقعیتها را بشناسد و سپس با بهرهگیری از فنونی مانند تنفس عمیق و آرامسازی، صحبتهای مثبت با خود یا توقف فکر، چرخه خشم را از کار بیاندازد. سپس در کمال آرامش، به برآورد منطقی از مشکل برسند. (لیلا حاج آقایی)
غم ها و شادی های هنر
سال۱۳۹۹ خورشیدی با همه سختیهایی که در دل خود داشت به پایان نزدیک میشود. کرونا از جنگ نیز بیشتر از ما تلفات گرفت. خیلی از افراد به خاطر قرنطینه اجباری دچار افسردگی شدند و مشاغل فراوانی تعطیل شدند. هنر نمایش از آن دسته مشاغلیست که با کرونا سنخیت خاصی ندارد و با توجه به اینکه کووید۱۹ یک بیماری تنفسیست، سالنهای تئاتر و مکان اجرای بازیگران مهمترین عامل در تولید این بیماری محسوب میشوند. پس نتیجه، تعطیلی قطعی تئاتر و خانهنشین شدن مجموعه عواملی است که در تولید یک اثر نمایشی در ارتباط هستند.
تئاتر قزوین در یک سال گذشته شوک بزرگی را بر چهره خود دید، اما از همان روزهای آغازین که کرونا ما را خانهنشین کرده بود بساط جشنوارههای مجازی این فرصت را فراهم کرد که جای خالی تئاتر را اینگونه رونق ببخشند. کمی که در ذهن خود جستوجو میکنم میتوانم به چند جریان دیگر نگاهی دوباره بیندازم.
جشنواره تئاتر استانی در بدترین شرایط و آن هم به شکل مجازی به همت خانواده تئاتر برگزار شد. قبل از آن دست تقدیر یک تراژدی غمناک را بر ما تحمیل کرد. «ناصر ایزدفر» از خوبان تئاتر استان و کشور به دلیل بیماری کرونا این کره خاکی را ترک کرد و آرام به آسمان هفتم شتافت. غم عظیمی بر دل بچههای تئاتر نشست و فراق استاد ایزدفر بهت و حیرت را مهمان ناخوانده دلهای ما کرد. خیلی زود در یک اقدام پسندیده کوچه تماشاخانه «علامه رفیعی» به نام استاد ایزدفر مزین شد. حالمان کمی بهتر شد اما نبود استاد ایزدفر به راحتی فراموش نمیشود. امسال با وجود شرایط بد کرونایی ۳اثر از استان قزوین در بخش صحنهای و خیابانی به سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر راه پیدا کرد و در بخش صحنهای «کمین ژاله» به نویسندگی و کارگردانی حامد مکملی جایزه ویژه هیات داوران را از آن خود کرد و افتخاری برای تئاتر استان آورد. مجتمع فرهنگی و هنری ارشاد قزوین که برای هنرمندان شهرمان خاطره جمعی فراوان دارد نیز در آینده نزدیک صاحب یک پلاتو کوچک خواهد شد. سعی کردم در این چند خط مروری کوچک بر غمها و شادیهایی که در دوران کرونا بر تئاتر گذشت داشته باشم و امیدوارم ناامیدی از بستر ذهنمان بساط تودرتوی خود را جمع کرده و عشق مهمان اندیشههای کوچکمان باشد. (کیوان حبیبی)
حرفهای بیدفاع
سال نود و نه را مرور میکنم. سالی عجیب که همهگیری کرونا مهمترین ویژگیاش بود. اما به راستی چه اتفاقی مهمتر از بقیه بود؟ شاید در ذهن هر فرد یک رویداد از بقیه مهمتر و خاصتر باشد و در ذهنش ماندگارتر، اما برای من…
چهاردهم بهمن مقارن با روز زن، طبق عادت همیشگی صفحه اینستاگرامم را چک میکنم. ناگهان عکس پریوش نظری را میبینم. کلمات را نمیتوانم بخوانم. مگر میشود؟ خدایا چه میبینم؟ پیگیر میشوم. میگویند توسط همسر موکلش به قتل رسیده. پریوش نیست، وکالت مرد، امنیت کجاست؟! چه بر سر حرفه وکالت آمده است؟!
و این سالها فکر مرا مشغول کرده بود. امنیت واژه غریبی است. کم نبودند وکلایی که مورد ضرب و شتم و قتل و آزار قرار گرفته باشند. مرگ پریوشهای نظری یادآور دردهای عمیق اجتماعی است. دردی که بیانگر بیدفاع بودن مدافعان حق و عدالت است. سالها رسانههای دیداری و شنیداری سعی بر خدشهدار کردن حرمت حرفهی وکالت کردند. بیاعتمادی را تزریق و وکلا را شیادان و منفعتطلبان معرفی کردهاند. تهیه و پخش اینگونه فیلمها عامل تحریک برای چنین برخوردهای ناشایست با وکلاست. اگر قرار بر این باشد که بالهای فرشته عدالت هم کف باشند باید به امنیت وکلا هم توجه کرد، نه اینکه به یک بال اهمیت دهیم و برایش امنیت ایجاد و قوانینی تصویب کنیم و وکیل را بدون امنیتی در جامعهای با افکار مسموم نسبت به وکلا رها کنیم. وکلا نیاز به قانون حمایتی دارند. بدون شک حفظ احترام متقابل وکیل و قاضی دادگستری ضرورتی مستمر است. صرفاً حمایت تکبعدی واکنشی جز قتلهای همچون پریوش نظری را به دنبال نخواهد داشت.
در همین افکار و دغدغه بودم که با صدای همکارم که میگفت شنیدی پریوش را در کرمانشاه به قتل رساندهاند به خودم میآیم. میترسم از روزی که این اتفاق برای تک تک ما بیفتد. امیدوارم تا آن زمان قانون حمایتی برای وکلا به تصویب برسد، امیدوارم.(مهرنوش ارکیان)
شهر و ثبت خاطرهها
شهر واژه غریبیست. شهر که تا پیش از این، فضایی مملو از شور و نشاط و سرزندگی اجتماعی و ارائهدهنده رفاه و خدمات بیشماری به شهروندان بود، با ورود ویروس کرونا، دستخوش تغییرات اساسی شد.
شهر که میزان اصالت و هویت آن بستگی به حضور افراد و سطح آمد و شد در پاتوقها، مراکز محله، فضاهای جمعی و عمومی بود، به یکباره با ورود ویروس کرونا، دگرگون شد و تمامی فضاها و اماکن جمعی، خالی از جمعیت گشت.
«شهر موجودی زنده است و زنده بودن آن با حضور و تکاپوی شهروندان بهعنوان روح شهر، معنی پیدا میکند» این عبارت از ابتدای تولد شهرها مطرح گشت؛ اما با ورود ویروس کرونا، پایداری و ماندگاری شهر در گرو عدم حضور افراد در میادین شهری بروز پیدا کرد.
فضای شهری امنیت خود را وامدار حضور شهروندان است. به هر میزان که حضورپذیری افراد در مناطق مختلف شهر افزایش یابد، امنیت شهر و شهروندان به حداکثر میرسد؛ اما با ورود ویروس کرونا، امنیت شهروندان با در خانه ماندنها و پرهیز از حضور در فضاهای شهری، تأمین شد.
شهر و فضاهای جمعی آن، مراکز ثبت خاطرهها از طریق برگزاری مراسمهای آئینی و مذهبی، برپایی جشنهای سنتی و آداب و رسومی است؛ اما با ورود ویروس کرونا، تمامی این برنامهها و مراسم مختل شد و کوچکترین اثری از خاطره نقشبسته بر ذهن شهروندان در این یک سال نیست.
به هرحال آخرین سال قرن هم گذشت و باید شاهد شهرهای پساکرونایی باشیم. پساکرونا دورانی است که تمامی مردم، عادتهای جدیدی را کسب کردهاند و بهنوعی خود را با شرایط کرونایی وفق دادهاند. (بیتا بستانی)