در نیمه دوم این سال، واکنش تشکلها و باغداران به مکانگزینی اشتباه ایستگاه میانی زباله در جنوب باغستان سبب توجه و نگاه ویژهای به باغستان سنتی شد. این فعالیت مدنی، بسترهمکاری و هم افزایی سازمانهای مردمنهاد را بیش از پیش فراهم کرد.
پیرامون واکنش به این معضل و در ادامه آن، معضلات دیگر زیست محیطی شهر از جمله معضلات ایستگاه زباله کنونی و ورود فاضلاب شهری به باغستان و طرحهای نامناسب دیگر ازجمله تداوم تغییرکاربری باغها و زمینهای کشاورزی و مواردی ازاین دست بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
این روزها شاهد هستیم که دیگر هر روز درمورد باغستان سنتی صحبت میشود. این اتفاق باعث شد، توجه ویژهای به باغستان شود. در ماههای پایانی سال در کنگرهها و همایشها، مجامع علمی، جلسات متعدد مدیریت شهری، اخبار و رسانههای متعددبه معرفی باغستان و ویژگیهای آن، مشکلات و مسائل باغستان و باغدارها پرداخته میشود. گویی باغستان و باغشهر کهن و زنده قزوین در حال کشف شدن است.
سالهاست که شهرداری قزوین برای باغستان از مشاورین با تجربهای بهرهمند بوده و سازمانی با نام باغستان شکل دادهاست.سازمان میراث فرهنگی هم باغستان سنتی قزوین را با هدف بیان ارزشمندی آن در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسانیدهاست. باغداران این شهر، سالها و و پدران آنها، قرنهاست که در میان این باغها زندگی، کار و امرار معاش میکنند.
سالهاست که جامعه علمی ایران و جهان و کارشناسان و مشاوران در مورد باغستان و اهمیت آن و ارزشهای آن صحبت کردهاند؛اما گویا در این چندماه پایانی سال، صحبت از باغستان ملموستر شده و رفته رفته گوش و چشم مردم شهر با ماهیت باغستان، ارزشهای آن و البته مشکلات آن آشناتر شدهاست.
بی تردید پس از عیان شدن ارزشهای واقعی باغستان، شاهد به میدان آمدن همگان برای حفظ و حمایت از آن خواهیم بود؛ همانگونه که تبریزیها برای حفظ و مرمت بازار تبریز به میدان آمدند و مشارکت کردند؛ همانگونه که اصفهانیها برای بازگشت زاینده رود به شهرشان تلاش میکنند و نیز همانگونه که همه ایران برای احیا دریاچه ارومیه در تکاپوست.
باغستان سنتی قزوین، دارای ارزشهای زیست محیطی، فرهنگی و اقتصادی ویژهای برای شهر قزوین است. کیفیت زندگی در شهر قزوین به لطف وجود باغهایش بودهاست و حیات شهر در آینده نیز به ادامه حیات باغستان وابسته است. اگر باغستان به درستی حفظ و احیا شود، مایه مباهات و یک جاذبه منحصر به فرد برای قزوین خواهد بود.
این اتفاق دردرجه اول در گرو یک خواست استانی و سپس ملی است؛ اما تا زمانی که تفکر مسئولان در حد مسائل کوچک و پیش افتاده و مجادله با یکدیگر باقی بماند، راه به جایی نخواهیم برد.
اولین گام درجهت حیات بخشی به باغستان، همدلی و همراهی مسئولان با یکدیگر و تلاش در جهت جلب مشارکت مردم است.
اینکه بگوییم قزوین، کهنترین باغشهر زنده ایران است، حرف گزافی نگفتهایم. این عبارت به دو نکته عمده قدمت و زنده بودن باغشهر قزوین اشاره دارد؛ درحالی که قدمت و پیشینه تاریخی به تنهایی دارای اعتبار و ارزش است، امروز شاهد هستیم که دیگر کشورها در پی نمایش تاریخ و فرهنگ خود هستند و دولتهای نوپای دنیا، به دنبال ساخت پیشینه و جعل تاریخ و از آن خود کردن مشاهیر تمدنهای دیگر هستند.
براین اساس چرا ما به پیشینه و اصالت شهر و باغستان خود نمیبالیم و آن را مایه عقبماندگی و یا سد راه توسعه و بهرهمندی خود میدانیم. باید بدانیم که هیچ آیندهای بدون گذشته شکل نمیگیرد و ماندن در گذشته نیز درمان مشکلات باغستان نخواهد بود.
باغشهر قزوین در عین دارا بودن قدمت و تاریخی که با خود همراه دارد، دارای حیات شهری و سرزندگی است و باغستان آن با وجود همه مشکلات و مسائلی که با آن رو به روست، همچنان به حیات خود ادامه دادهاست. باغهای بومی مشابه باغستان سنتی قزوین در دیگر شهرهای ایران نیز وجود دارد، مانند باغهای شهر سمنان، اصفهان، شیراز، اما باغستان سنتی قزوین به دلیل وسعت قابل توجه، بکر و اصیل بودن آن و تداوم حیات تا به امروز و نقش داشتن در زندگی اهالی، این شهر را از سایر شهرها متمایز میکند.
اگر به کشف و درک جریان زندگی در باغستان نائل شویم و این اکتشاف را با کشف یک شی عتیقه مقایسه کنیم، اهمیت باغستان و مفهوم زنده بودن آن را بهتر درک میکنیم. یک شی عتیقه و یا یک کتیبه را باید به عنوان سندی بر پیشینه فرهنگ و تاریخ خود در موزه نگهداری کرد؛ اما باغستان یک میراث زنده است. باغستان را هنوز میشود زندگی کرد و برای نگهداری از آن نیز باید زندگی جاری در آن را حفظ و تقویت کرد.
درغیر اینصورت باغستان سنتی تنها یک فضای سبزی است که تفاوتی با بوستانهای جدید ساختهشده و فضاهای سبز ناپایدار ندارد؛ بنابراین رفتهرفته تغییرکاربری مییابد و سبزینگی آن که پایینترین سطح نگاه به باغستان است، هم از دست میدهیم.
زندگی در باغستان در شیوههای بهرهوری از منابع آب و آبیاری، نظام باغبانی، کشت و کار، چرخه زیستی باغداران، نوع گذران اوقات فراغت اهالی شهر، محصولات و تولیدات محلی، آداب و رسوم و شکل و ساختار شهرو باغستان بازتاب داشته و عامل تداوم حیات آن تا به امروز و تا آینده، نظام زیستی رایج در آن است.
باغستان توسط مردم و باغدارانشهر ایجاد و تاکنون حفظ و نگهداری شدهاست و باید توسط مردم و تقویت چرخه زندگی آنها حفظ شود. ازین رو باید طرحها و برنامههایی در حمایت از باغداران و ترغیب آنها به حفظ باغها تدوین شود. آگاهی مردم و صاحبان باغها از ارزشمندی آن و فرصت اقتصادی که در گرو حفظ، حیات بخشی و رونق باغستان است به جای تفکیک و تغییرکاربری آن، نقش مهمی در حفظ باغستان و باغشهر قزوین دارد.
پیرامون واکنش به این معضل و در ادامه آن، معضلات دیگر زیست محیطی شهر از جمله معضلات ایستگاه زباله کنونی و ورود فاضلاب شهری به باغستان و طرحهای نامناسب دیگر ازجمله تداوم تغییرکاربری باغها و زمینهای کشاورزی و مواردی ازاین دست بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
این روزها شاهد هستیم که دیگر هر روز درمورد باغستان سنتی صحبت میشود. این اتفاق باعث شد، توجه ویژهای به باغستان شود. در ماههای پایانی سال در کنگرهها و همایشها، مجامع علمی، جلسات متعدد مدیریت شهری، اخبار و رسانههای متعددبه معرفی باغستان و ویژگیهای آن، مشکلات و مسائل باغستان و باغدارها پرداخته میشود. گویی باغستان و باغشهر کهن و زنده قزوین در حال کشف شدن است.
سالهاست که شهرداری قزوین برای باغستان از مشاورین با تجربهای بهرهمند بوده و سازمانی با نام باغستان شکل دادهاست.سازمان میراث فرهنگی هم باغستان سنتی قزوین را با هدف بیان ارزشمندی آن در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسانیدهاست. باغداران این شهر، سالها و و پدران آنها، قرنهاست که در میان این باغها زندگی، کار و امرار معاش میکنند.
سالهاست که جامعه علمی ایران و جهان و کارشناسان و مشاوران در مورد باغستان و اهمیت آن و ارزشهای آن صحبت کردهاند؛اما گویا در این چندماه پایانی سال، صحبت از باغستان ملموستر شده و رفته رفته گوش و چشم مردم شهر با ماهیت باغستان، ارزشهای آن و البته مشکلات آن آشناتر شدهاست.
بی تردید پس از عیان شدن ارزشهای واقعی باغستان، شاهد به میدان آمدن همگان برای حفظ و حمایت از آن خواهیم بود؛ همانگونه که تبریزیها برای حفظ و مرمت بازار تبریز به میدان آمدند و مشارکت کردند؛ همانگونه که اصفهانیها برای بازگشت زاینده رود به شهرشان تلاش میکنند و نیز همانگونه که همه ایران برای احیا دریاچه ارومیه در تکاپوست.
باغستان سنتی قزوین، دارای ارزشهای زیست محیطی، فرهنگی و اقتصادی ویژهای برای شهر قزوین است. کیفیت زندگی در شهر قزوین به لطف وجود باغهایش بودهاست و حیات شهر در آینده نیز به ادامه حیات باغستان وابسته است. اگر باغستان به درستی حفظ و احیا شود، مایه مباهات و یک جاذبه منحصر به فرد برای قزوین خواهد بود.
این اتفاق دردرجه اول در گرو یک خواست استانی و سپس ملی است؛ اما تا زمانی که تفکر مسئولان در حد مسائل کوچک و پیش افتاده و مجادله با یکدیگر باقی بماند، راه به جایی نخواهیم برد.
اولین گام درجهت حیات بخشی به باغستان، همدلی و همراهی مسئولان با یکدیگر و تلاش در جهت جلب مشارکت مردم است.
اینکه بگوییم قزوین، کهنترین باغشهر زنده ایران است، حرف گزافی نگفتهایم. این عبارت به دو نکته عمده قدمت و زنده بودن باغشهر قزوین اشاره دارد؛ درحالی که قدمت و پیشینه تاریخی به تنهایی دارای اعتبار و ارزش است، امروز شاهد هستیم که دیگر کشورها در پی نمایش تاریخ و فرهنگ خود هستند و دولتهای نوپای دنیا، به دنبال ساخت پیشینه و جعل تاریخ و از آن خود کردن مشاهیر تمدنهای دیگر هستند.
براین اساس چرا ما به پیشینه و اصالت شهر و باغستان خود نمیبالیم و آن را مایه عقبماندگی و یا سد راه توسعه و بهرهمندی خود میدانیم. باید بدانیم که هیچ آیندهای بدون گذشته شکل نمیگیرد و ماندن در گذشته نیز درمان مشکلات باغستان نخواهد بود.
باغشهر قزوین در عین دارا بودن قدمت و تاریخی که با خود همراه دارد، دارای حیات شهری و سرزندگی است و باغستان آن با وجود همه مشکلات و مسائلی که با آن رو به روست، همچنان به حیات خود ادامه دادهاست. باغهای بومی مشابه باغستان سنتی قزوین در دیگر شهرهای ایران نیز وجود دارد، مانند باغهای شهر سمنان، اصفهان، شیراز، اما باغستان سنتی قزوین به دلیل وسعت قابل توجه، بکر و اصیل بودن آن و تداوم حیات تا به امروز و نقش داشتن در زندگی اهالی، این شهر را از سایر شهرها متمایز میکند.
اگر به کشف و درک جریان زندگی در باغستان نائل شویم و این اکتشاف را با کشف یک شی عتیقه مقایسه کنیم، اهمیت باغستان و مفهوم زنده بودن آن را بهتر درک میکنیم. یک شی عتیقه و یا یک کتیبه را باید به عنوان سندی بر پیشینه فرهنگ و تاریخ خود در موزه نگهداری کرد؛ اما باغستان یک میراث زنده است. باغستان را هنوز میشود زندگی کرد و برای نگهداری از آن نیز باید زندگی جاری در آن را حفظ و تقویت کرد.
درغیر اینصورت باغستان سنتی تنها یک فضای سبزی است که تفاوتی با بوستانهای جدید ساختهشده و فضاهای سبز ناپایدار ندارد؛ بنابراین رفتهرفته تغییرکاربری مییابد و سبزینگی آن که پایینترین سطح نگاه به باغستان است، هم از دست میدهیم.
زندگی در باغستان در شیوههای بهرهوری از منابع آب و آبیاری، نظام باغبانی، کشت و کار، چرخه زیستی باغداران، نوع گذران اوقات فراغت اهالی شهر، محصولات و تولیدات محلی، آداب و رسوم و شکل و ساختار شهرو باغستان بازتاب داشته و عامل تداوم حیات آن تا به امروز و تا آینده، نظام زیستی رایج در آن است.
باغستان توسط مردم و باغدارانشهر ایجاد و تاکنون حفظ و نگهداری شدهاست و باید توسط مردم و تقویت چرخه زندگی آنها حفظ شود. ازین رو باید طرحها و برنامههایی در حمایت از باغداران و ترغیب آنها به حفظ باغها تدوین شود. آگاهی مردم و صاحبان باغها از ارزشمندی آن و فرصت اقتصادی که در گرو حفظ، حیات بخشی و رونق باغستان است به جای تفکیک و تغییرکاربری آن، نقش مهمی در حفظ باغستان و باغشهر قزوین دارد.
بتول صحراکاران
کارشناس ارشد مرمت و احیابناها و بافت های تاریخی