عدم پاسخگویی منتخبگان پس از ورود به شورا یا مجلس، عدم تعهد به وعدهها، تفرق بیش از اندازه در شورا، عدم داشتن تجربه در کارگروهی، فردگرایی، ترجیح دادن منافع فردی و یا گروهی به منافع شهری، عدم یا بررسی سطحی مصوبات و لوایح، رأیدهی فلهای و تقلیدی، عدم آشنایی با مشکلات و مفاهیم شهری، عدم آشنایی با سیاست به معنای علم مدیریت شهر به بهترین نحو و عدم آشنایی با فضای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور و شهر از جمله انتقادات وارده به افراد حاضر در شورای شهرها و سایر نهادی انتخابی تصمیمساز در سطح ملی و محلی است.
از سوی دیگر، معیارهای حاکم در جامعه برای انتخاب نمایندگان اصولی و نشانگر رفتار بالغ اجتماعی نیست. نگاههای قومی و قبیلهای، جنسیت، شهرت در ورزش و هنر، گرایشهای صنفی و در برخی کلان شهرها رای دهی به لیستهای سیاسی از جمله روشهای رأیریزی بوده که منجربه ورود افراد به نهادهای انتخاباتی میگردد. نگاهی به عملکرد اعضای شورای شهر در دورهها و شهرهای مختلف نشان میدهد که تخصصگرایی صرف، سیاسی و یا صنفی بودن شاخص مناسب و جامعی نیست که تضمینکننده موفقیت اعضا و شورا باشد.
وظایف شورای شهر را میتوان در چند بند خلاصه کرد: برنامهریزیهای راهبردی و کلان شهری؛ همکاری با شهرداری جهت تصویب طرح حدود شهر با رعایت طرحهای هادی و جامع شهرساز؛ بررسی و شناخت کمبودها، نیازها و نارساییهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، اقتصادی و رفاهی حوزه انتخابیه و تهیه طرحها و پیشنهادهای اصلاحی و راهحلهای کاربردی؛ کنترل، ارزیابی و نظارت بر اجرای برنامههای مصوب و هدایت شهرداری در راستای برنامه های مصوب و همچنین تصویب بودجه و نظارت مالی بر کلیه فرایندهای مالی، معاملات شهرداری و سازمانهای زیر مجموعه شهرداری؛ برنامهریزی در خصوص افزایش مشارکت مردم در انجام خدمات اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، فرهنگی، ورزشی، آموزشی و سایر امور رفاهی وانتخاب شهردار.
با توجه به بند بالا در کل میتوان گفت ماهیت فعالیت شورا را تقنینی، سیاستگذاری و نظارت است و اعضای شورا میبایست در همه ابعاد مختلف شهر که هر بخش یک حوزه تخصصی مجزاست اظهارنظر کنند. اقتصاد، مدیریت، فرهنگ و جامعهشناسی، ورزش، معماری،شهرسازی، سیاست روز، بهداشت، حقوق و قانوگذاری، سیاستگذاری عمومی، مدیریت بحران، حسابداری و مالیه و… من جمله این حوزههای تخصصی است.
شورای شهر، یک نهادی اجتماعی و فعالیت در آن یک کار تیمی و گروهی است. به نظر نگارنده تاکید صرف بر روی تخصص نمیتواند معیار مناسبی برای انتخاب افراد در فعالیت تیمی باشد. متاسفانه آنچه که نه در عرصه شورای شهر و حتی در سایر جایگاههای مشابه مغفول مانده، تاکید بر موضوع توانمندی افراد است؛ موضوعی که در اکثر کشورهای توسعهنیافته و همچنین در کشور ما کمتر به آن توجه میشود. توانمندی فردی در چهار بخش دانش، توانایی، مهارت و نگرش تعریف میشود که در صورت وجود برآیند مثبتی از این ویژگیهاست که فردی میتواند در حل مساله موفق باشد و یا به عبارت سادهتر با پرورش این ویژگیهاست که یک عضو شورای شهر یا مجلس میتواند نقش موثرتری ایفا کرده تا به تبع آن شورا یا مجلسی کارآمد ایجاد گردد.
در حوزه فعالیت شورای شهر آنچه که یک عضو برای توانمند شدن نیاز دارد را می توان به شرح ذیل بیان کرد:
در حوزه دانش فردی افراد باید این ویژگیها را داشته تا بتوانند در خصوص مسایل مختلف شهری مشارکت آگاهانه داشته باشند
-آشنایی با مدیریت و دانش برنامهریزی راهبردی و برنامهریزی شهری
-آشنایی با موضوعات شهری و فرآیندهای موجود در شهرداریها
-آشنایی با مفهوم توسعه پایدار
از حداقل مهارت و توانایی که یک فرد باید برای فعالیت اجتماعی و کاری شورایی و جمعی نیاز دارد، میتوان به این موارد اشاره کرد:
-مهارت مذاکره
-مهارت گوش دادن فعالانه
-مهارت ارتباطدوستانه و دقیق با محیط (در سطح شورا، شهرداری و شهر)
-مهارت تجزیه و تحلیل موضوعات و فرآیندها
-توانایی نگارش متون و اسناد
-توانایی تشریح وضعیت و حالات
-مهارت فعالیت تیمی
برخی از انتقادات وارد شده به منتخبین به نگرش افراد مرتبط بوده که شامل موارد زیر میشود:
– صداقت
– قابل اعتماد
– مسئولیت پذیری
– رویکرد سیستمی داشتن
– مصونیت از نگاه های قومی و قبیله ای
– معتقد به خرد جمعی و بهره گیری از توانمندی های جمعی
-آشنایی با فرایندهای سیاسی و فهم قدرت سیاسی
برخی از این شاخصها به خصوص در مسایل تخصصی از طریق آموزشهای آکادمیک و یا آموزشهای عمومی و یا اخذ مشاوره از گروه مشاوران قابل دستیابی است؛ اما متاسفانه آنچه که در جامعه فعالان سیاسی و اجتماعی ایران ضعیف بوده و اکتساب آن زمانبر بوده و از طریق آموزشهای کلاسیک دست یافتنی نیست، آموزشهای مهارتی، رفتاری ونگرشی است. بخشی از این ویژگیها باید در طول زمان از طریق سیستم آموزش مشارکتی که بر آموزش مهارتها تاکید داشته، ایجاد گردد که متاسفانه در نظام آموزشی کمتر بدان توجه شده است و بخشی دیگر نیز به جز از طریق کسب تجربه به واسطه حضور در فعالیتهای گروهی اجتماعی و سیاسی مانند فعالیتهای حزبی و یا فعالیت در ساختار سازمانهای غیر دولتی و اصناف امکانپذیر نیست.
نقش نهادهای مدنی و احزاب سیاسی در این میان چیست؟ در جوامع توسعهیافته، فرآیند رشد و ارتقای سیاسی و اجتماعی افراد در قالب احزاب و نهادهای مدنی سامان داده میشود. بسیاری از افراد در داخل احزاب و سازمانهای غیردولتی آموزش دیده و فعالیت جمعی را تجربه میکنند.
احزاب و سایر نهادهای مدنی ضمن انتقال مطالبات و نیازها و خواستهای جامعه از طریق تنظیم برنامه و دستور کار حزبی و مطرح کردن و اجرایی کردن آن در درون دستگاههای تقنینی و اجرایی مدیریت مطالبات عمومی را بر عهده دارند. احزاب سیاسی همچنین ضامن عملکرد و وفاداری منتخبین به شعارها و وعده های داده شده هستند.
اگرچه متاسفانه در جامعه ایران هنوز احزاب و نهادهای مدنی در ابتدای راه بوده و هنوز آسیبهای فراوانی در این حوزه داشته و داریم؛ ولی برای خروج از این وضعیت و بهبود کارآمدی نهادهای انتخابی ملی و محلی و دور شدن از دعواهای سیاسی که نشات گرفته از عدم بلوغ افراد سیاسی و غیرسیاسی است، راهی به جز تقویت نهادهای مدنی و احزاب سیاسی و همچنین تقویت فعالیتهای گروهی و توانمندسازی افراد نیست.
از سوی دیگر، معیارهای حاکم در جامعه برای انتخاب نمایندگان اصولی و نشانگر رفتار بالغ اجتماعی نیست. نگاههای قومی و قبیلهای، جنسیت، شهرت در ورزش و هنر، گرایشهای صنفی و در برخی کلان شهرها رای دهی به لیستهای سیاسی از جمله روشهای رأیریزی بوده که منجربه ورود افراد به نهادهای انتخاباتی میگردد. نگاهی به عملکرد اعضای شورای شهر در دورهها و شهرهای مختلف نشان میدهد که تخصصگرایی صرف، سیاسی و یا صنفی بودن شاخص مناسب و جامعی نیست که تضمینکننده موفقیت اعضا و شورا باشد.
وظایف شورای شهر را میتوان در چند بند خلاصه کرد: برنامهریزیهای راهبردی و کلان شهری؛ همکاری با شهرداری جهت تصویب طرح حدود شهر با رعایت طرحهای هادی و جامع شهرساز؛ بررسی و شناخت کمبودها، نیازها و نارساییهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، اقتصادی و رفاهی حوزه انتخابیه و تهیه طرحها و پیشنهادهای اصلاحی و راهحلهای کاربردی؛ کنترل، ارزیابی و نظارت بر اجرای برنامههای مصوب و هدایت شهرداری در راستای برنامه های مصوب و همچنین تصویب بودجه و نظارت مالی بر کلیه فرایندهای مالی، معاملات شهرداری و سازمانهای زیر مجموعه شهرداری؛ برنامهریزی در خصوص افزایش مشارکت مردم در انجام خدمات اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، فرهنگی، ورزشی، آموزشی و سایر امور رفاهی وانتخاب شهردار.
با توجه به بند بالا در کل میتوان گفت ماهیت فعالیت شورا را تقنینی، سیاستگذاری و نظارت است و اعضای شورا میبایست در همه ابعاد مختلف شهر که هر بخش یک حوزه تخصصی مجزاست اظهارنظر کنند. اقتصاد، مدیریت، فرهنگ و جامعهشناسی، ورزش، معماری،شهرسازی، سیاست روز، بهداشت، حقوق و قانوگذاری، سیاستگذاری عمومی، مدیریت بحران، حسابداری و مالیه و… من جمله این حوزههای تخصصی است.
شورای شهر، یک نهادی اجتماعی و فعالیت در آن یک کار تیمی و گروهی است. به نظر نگارنده تاکید صرف بر روی تخصص نمیتواند معیار مناسبی برای انتخاب افراد در فعالیت تیمی باشد. متاسفانه آنچه که نه در عرصه شورای شهر و حتی در سایر جایگاههای مشابه مغفول مانده، تاکید بر موضوع توانمندی افراد است؛ موضوعی که در اکثر کشورهای توسعهنیافته و همچنین در کشور ما کمتر به آن توجه میشود. توانمندی فردی در چهار بخش دانش، توانایی، مهارت و نگرش تعریف میشود که در صورت وجود برآیند مثبتی از این ویژگیهاست که فردی میتواند در حل مساله موفق باشد و یا به عبارت سادهتر با پرورش این ویژگیهاست که یک عضو شورای شهر یا مجلس میتواند نقش موثرتری ایفا کرده تا به تبع آن شورا یا مجلسی کارآمد ایجاد گردد.
در حوزه فعالیت شورای شهر آنچه که یک عضو برای توانمند شدن نیاز دارد را می توان به شرح ذیل بیان کرد:
در حوزه دانش فردی افراد باید این ویژگیها را داشته تا بتوانند در خصوص مسایل مختلف شهری مشارکت آگاهانه داشته باشند
-آشنایی با مدیریت و دانش برنامهریزی راهبردی و برنامهریزی شهری
-آشنایی با موضوعات شهری و فرآیندهای موجود در شهرداریها
-آشنایی با مفهوم توسعه پایدار
از حداقل مهارت و توانایی که یک فرد باید برای فعالیت اجتماعی و کاری شورایی و جمعی نیاز دارد، میتوان به این موارد اشاره کرد:
-مهارت مذاکره
-مهارت گوش دادن فعالانه
-مهارت ارتباطدوستانه و دقیق با محیط (در سطح شورا، شهرداری و شهر)
-مهارت تجزیه و تحلیل موضوعات و فرآیندها
-توانایی نگارش متون و اسناد
-توانایی تشریح وضعیت و حالات
-مهارت فعالیت تیمی
برخی از انتقادات وارد شده به منتخبین به نگرش افراد مرتبط بوده که شامل موارد زیر میشود:
– صداقت
– قابل اعتماد
– مسئولیت پذیری
– رویکرد سیستمی داشتن
– مصونیت از نگاه های قومی و قبیله ای
– معتقد به خرد جمعی و بهره گیری از توانمندی های جمعی
-آشنایی با فرایندهای سیاسی و فهم قدرت سیاسی
برخی از این شاخصها به خصوص در مسایل تخصصی از طریق آموزشهای آکادمیک و یا آموزشهای عمومی و یا اخذ مشاوره از گروه مشاوران قابل دستیابی است؛ اما متاسفانه آنچه که در جامعه فعالان سیاسی و اجتماعی ایران ضعیف بوده و اکتساب آن زمانبر بوده و از طریق آموزشهای کلاسیک دست یافتنی نیست، آموزشهای مهارتی، رفتاری ونگرشی است. بخشی از این ویژگیها باید در طول زمان از طریق سیستم آموزش مشارکتی که بر آموزش مهارتها تاکید داشته، ایجاد گردد که متاسفانه در نظام آموزشی کمتر بدان توجه شده است و بخشی دیگر نیز به جز از طریق کسب تجربه به واسطه حضور در فعالیتهای گروهی اجتماعی و سیاسی مانند فعالیتهای حزبی و یا فعالیت در ساختار سازمانهای غیر دولتی و اصناف امکانپذیر نیست.
نقش نهادهای مدنی و احزاب سیاسی در این میان چیست؟ در جوامع توسعهیافته، فرآیند رشد و ارتقای سیاسی و اجتماعی افراد در قالب احزاب و نهادهای مدنی سامان داده میشود. بسیاری از افراد در داخل احزاب و سازمانهای غیردولتی آموزش دیده و فعالیت جمعی را تجربه میکنند.
احزاب و سایر نهادهای مدنی ضمن انتقال مطالبات و نیازها و خواستهای جامعه از طریق تنظیم برنامه و دستور کار حزبی و مطرح کردن و اجرایی کردن آن در درون دستگاههای تقنینی و اجرایی مدیریت مطالبات عمومی را بر عهده دارند. احزاب سیاسی همچنین ضامن عملکرد و وفاداری منتخبین به شعارها و وعده های داده شده هستند.
اگرچه متاسفانه در جامعه ایران هنوز احزاب و نهادهای مدنی در ابتدای راه بوده و هنوز آسیبهای فراوانی در این حوزه داشته و داریم؛ ولی برای خروج از این وضعیت و بهبود کارآمدی نهادهای انتخابی ملی و محلی و دور شدن از دعواهای سیاسی که نشات گرفته از عدم بلوغ افراد سیاسی و غیرسیاسی است، راهی به جز تقویت نهادهای مدنی و احزاب سیاسی و همچنین تقویت فعالیتهای گروهی و توانمندسازی افراد نیست.
حمید کیان پور