دکتر محمدصادق فاطمیان، عضو هیات علمی دانشگاه معتقد است: «فرهنگ از آن دسته مفاهیم کلان است که تلاش برای تعریف آن امری است سهل و ممتنع؛ یعنی در عین حال که مانند بسیاری مفاهیم دیگر میتوان برای آن تعریف ارائه داد، اما گستردگی این مفهوم و ماهیت منشورگونهاش تعاریف متعددی را میطلبد و از این روی شاید هر تعریف نیاز به تعاریف دیگر نیز داشته باشد تا مکمل یکدیگر بوده و حقیقت واژه فرهنگ را برسازند.»
این استاد دانشگاه می گوید: «واژه فرهنگ به عنوان ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم تعریف شده است. نکته بسیار مهم در این تعریف آن است که علم و دانشی کسوت فرهنگ میپوشد که با ادب و تربیت شایسته همراه باشد و به این ترتیب در نخستین گام، «اخلاق و توجه به ارزشهای معنوی» به عنوان یکی از ارکان اساسی فرهنگ اسلامی ایرانی تعیین میشود.»
او می افزاید: «بر این اساس، فرهنگ را میتوان مجموعهای از ارزشهای مادی و معنوی در قالب سبک زندگی دانست که به دست انسان در طول تاریخ آفریده شده و از نسلی به نسل دیگر به طرق مختلف و با ماهیتی پویا انتقال پیدا کرده است. به همین دلیل است که این گنجینه تاریخی، که برای کشوری مانند ایران قرنها قدمت دارد، تعیینکننده بسیاری از رفتارهای انسانها در موقعیتهای مختلف است.»
فاطمیان تاکید می کند: «در بحث فرهنگ محلی، چیزی که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که اخلاق و توجه به ارزشهای معنوی در جان اینگونه فرهنگ ها ریشه دوانده و بر همین اساس است که در آداب، ادب، رفتار و سنت های پیشینیان شاهد کرامت اخلاقی و متانت رفتاری بودیم و طبعا احیای فرهنگ محلی در مناطق اصیل و دیرینه ای چون قزوین می تواند روح تازه ای در کالبد مسخ شده جامعه که این سال ها با غلبه نوعی بی فرهنگی و یا به عبارت دیگر بد فرهنگی، دچار بی هویتی نیز شده است، دمیده و زمینه ارتقای فرهنگ عمومی گردد.»
با آنچه توسط این استاد دانشگاه بدان اشاره شد، می توان به این رهیافت کلی دست یافت که حفظ و پاسداشت فرهنگ ایرانی اسلامی که در خُرده فرهنگ های محلی و بومی در اقصی نقاط کشور تبلور یافته است، نه فقط امری ضروری، بلکه به منظور ترسیم افقی روشن از فردای کشوری متکی بر فرهنگی کهن، حتمی و حیاتی است.
قزوین، تلاقی گاه فرهنگ ها
شاید این گفته رییس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، که مهمترین عامل پدید آمدن قزوین را از آن روی می داند که این شهر محل تعامل فرهنگهای مختلف بوده است، بتواند موقعیت تاریخی فرهنگ بسیار غنی کهن شهر قزوین را بیشتر بنمایاند.
سید محمد بهشتی معتقد است: «این تعامل تنها در مقیاس ملی اتفاق نیفتاده، بلکه در مقیاس جهانی صورت گرفته است. این شهر در موقعیت خاصی قرار دارد؛ چون کریدور اصلی ارتباطی شرق و غرب جهان از قزوین عبور میکند، از طرف دیگر اینجا یکی از مهمترین نقاطی است که از شمال به البرز و از غرب به زاگرس، همدان و کرمانشاه وصل میشود. شاهد مثال این مهم این است که اولین مهمانخانههای مدرن و بزرگترین کاروانسرای شهری کشور در قزوین ساخته شده است. با توجه به کمترین اثر بخشی فرهنگی قزوین در رویارویی با خرده فرهنگها و ظرفیت بالقوهای که در آن وجود دارد، اگر بخواهیم دانشگاه معتبر بینالمللی ایجاد کنیم باید در قزوین ایجاد کرد؛ چون قزوینیها این تعامل خوبی با دیگر فرهنگها دارند و این امتحان را پس دادهاند. البته به شرط اینکه قزوینیها واقعاً به این منطقه تعلق خاطر داشته باشند. الان قزوینیها باید بترسند از اینکه فرهنگهای دیگر به قزوین بیایند و باعث شود که ارزشهای فرهنگی ما از بین برود.»
نکته ظریف و البته دقیقی که این چهره فرهیخته قزوینی بر ضرورت حفظ فرهنگ محلی بدان اشاره می کند نیازمند تحقق شرایط و فراهم آمدن بسترهای فراوانی است. یک کارشناس فرهنگی، طراحی و اتخاذ راهبردهای کلان فرهنگی، وحدت عمل مسوولان حوزه های مختلف فرهنگی و اهتمام مدیریت کلان استان به این مهم را زمینه احیای فرهنگ محلی و فرصتی دوباره به منظور بازیابی هویت دیرینه قزوین می داند.
لزوم اقدام جدی مسوولان
سید علیرضا صادقی می گوید: «اقدامات اخیر میراث فرهنگی استان به خصوص در برگزاری نشست های ماهانه جستارهای علمی، فرهنگی قزوین پژوهی، گام نخست بدین منظور است. گرچه آقای حضرتی ها نشان داده که در هر ساحت و موقعیتی که حضور داشته است اقدامات عملی ارزشمندی به منظور احیای فرهنگ محلی از جمله با برگزاری جشن فندق، جشن انگور و… انجام داده است، اما تحقق آرزوی دیرینه بازیابی هویت فرهنگی قزوین نیازمند اهتمام جدی مسوولان اجرایی در همه سطوح تاثیرگذار فرهنگی است.»
وی تاکید می کند: «نمی توان تنها از یک مسیر به این مهم دست یافت در حالی که آموزش و پرورش، دانشگاه ها و مراکز علمی و فرهنگی، صدا و سیما، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، شهرداری ها، سازمان تبلیغات و حتی حوزه های علمیه در این راهبرد دیده نشده باشند و یا آنکه، شاهد آن باشیم که از یک سو اقداماتی برای احیای فرهنگ محلی در جریان است و در دیگر سو، در یک سمفونی ناهمگون، آهنگ تخریب میراث کهن معماری و هویت تاریخی این شهر که آیینه تمام نمای پیشینه ماست، نواخته می شود.»
توسعه پایدار با احیای فرهنگ محلی
این کارشناس فرهنگی با اشاره به این نکته که دستیابی به توسعه پایدار در قزوین، جز با احیای هویت و فرهنگ کهن این شهر ممکن نخواهد بود، می افزاید: «اگر تاریخ، فرهنگ و هویت گذشته قزوین را نادیده بگیریم، پس چه فرقی است بین ما و شهرهای نو پدید. شهرهایی که نه اصالت دارند و نه فرهنگ و هویت. توسعه پایدار زمانی محقق خواهد شد که پیوست فرهنگی جامعی نیز برای آن تعریف شده باشد. بدون این پیوست که لزوما می باید مبتنی بر فرهنگ محلی و حفظ میراث دیرینه باشد، با ایجاد چهار خیابان و چند برج و پل، توسعه ای محقق نخواهد شد که اگر اینگونه بود، دیگرانی که آثار مدرن بیشتری در حوزه معماری نسبت به ما داشته و دارند، توسعه یافته تر تلقی می شدند.»
شتاب نفوذ فرهنگ های بیگانه که رهبر فرزانه انقلاب در دو دهه قبل، از آن به عنوان تهاجم فرهنگی یاد کرده و بر مقابله هوشمندانه و برنامه ریزی شده با آن تاکید ورزیدند، نه تنها فرهنگ ایرانی اسلامی را به چالش کشیده است، که بنیان خرده فرهنگ ها که در آیین، رسوم و سنت های محلی جلوه یافته اند را نیز متزلزل ساخته است. تاکید بر احیای دوباره فرهنگ محلی، نه فقط پاسداشت رسوم و آیین گذشتگان است که رمز ماندگاری اصالت ها و ریشه های کهن ماست. بدون این ریشه ها، افق فرا روی فرزندان ما، رنگی از آفتاب نخواهد داشت. همانگونه که امروز، با غفلت از همین بنیان هاست که شاهد به صدا درآمدن زنگ های خطر، با گسترش دامنه آسیب های اجتماعی و افزایش روز افزون فروپاشی خانواده ها هستیم.
سعید الهی