در مورد طلاق و ازدواج هم همین مکانیسمها بهصورت خرد و کلان به کار گرفته میشود؛ اما مسئله اصلی این است که در طول این چند سال که از طرحهای تشویقی برای افزایش ازدواج و کاهش آسیبهای اجتماعی مربوط به آن استفاده شده، تا چه اندازه توانسته موثر واقع شود؟
با نگاهی نه چندان تخصصی، به همان میزان که با گوشت و استخوان خود تورم را در این چند سال حس کردهایم و با مشاهده اطرافیان و با رجوع به آمارهایی که همین سازمانها و ارگانهای مرتبط با ازدواج ارائه کردهاند، میبینیم که نه تنها به هدف نزدیکتر نشده ایم، بلکه به آسیبهای آن هم دامن زدهایم! چراکه اگر هدف، هدف خوبی باشد؛ راه رسیدن به آن هدف و راهکارهای کارشناسی نشده آن باعث حادتر شدن معضل و در نهایت تبدیل به بیماری میشود.
طرحهای تشویقی ازدواج که بیشترشکل اقتصادی داشته است، علی رغم درست بودن طرح، بهخاطر عدم تناسب میان هزینه ازدواج به طور میانگین و به شکل «حداقلی» آن در جامعه امروز ما و میزان کمک هزینه ای که قرار بود ازدواج موفق را افزایش دهد، تأثیر معناداری وجود نداشته است. با یک حساب سرانگشتی میتوان به این نتیجه رسید که این مقدار کمک هزینه و این تشویق! نه به اندازه ۲-۳ تکه از جهاز مهم دختر، نه به اندازه حداقل نصف هزینه پول پیش مسکن، نه هزینهای که طرف داماد باید به خانواده عروس پیشکش کند، نه حتی هزینه خود مراسم عروسی و … است.
از دیگر نواقص این طرحها، تفاوت قائل نشدن میان فرهنگها و نواحی مختلف و عدم تفاوت زندگی شهری و روستایی و…است که هیچ کارشناسی دقیقی بر آن صورت نگرفته که البته این کمک هزینه برای شکل حداقلی آن هم بسیار کم است! پس این حرف گزاف نیست اگر بگوییم: «طرحهای تشویقی» اگر واقعا کارشناسی شده نباشد، در نهایت تبدیل به « تنبیه»میشود.
با نگاهی نه چندان تخصصی، به همان میزان که با گوشت و استخوان خود تورم را در این چند سال حس کردهایم و با مشاهده اطرافیان و با رجوع به آمارهایی که همین سازمانها و ارگانهای مرتبط با ازدواج ارائه کردهاند، میبینیم که نه تنها به هدف نزدیکتر نشده ایم، بلکه به آسیبهای آن هم دامن زدهایم! چراکه اگر هدف، هدف خوبی باشد؛ راه رسیدن به آن هدف و راهکارهای کارشناسی نشده آن باعث حادتر شدن معضل و در نهایت تبدیل به بیماری میشود.
طرحهای تشویقی ازدواج که بیشترشکل اقتصادی داشته است، علی رغم درست بودن طرح، بهخاطر عدم تناسب میان هزینه ازدواج به طور میانگین و به شکل «حداقلی» آن در جامعه امروز ما و میزان کمک هزینه ای که قرار بود ازدواج موفق را افزایش دهد، تأثیر معناداری وجود نداشته است. با یک حساب سرانگشتی میتوان به این نتیجه رسید که این مقدار کمک هزینه و این تشویق! نه به اندازه ۲-۳ تکه از جهاز مهم دختر، نه به اندازه حداقل نصف هزینه پول پیش مسکن، نه هزینهای که طرف داماد باید به خانواده عروس پیشکش کند، نه حتی هزینه خود مراسم عروسی و … است.
از دیگر نواقص این طرحها، تفاوت قائل نشدن میان فرهنگها و نواحی مختلف و عدم تفاوت زندگی شهری و روستایی و…است که هیچ کارشناسی دقیقی بر آن صورت نگرفته که البته این کمک هزینه برای شکل حداقلی آن هم بسیار کم است! پس این حرف گزاف نیست اگر بگوییم: «طرحهای تشویقی» اگر واقعا کارشناسی شده نباشد، در نهایت تبدیل به « تنبیه»میشود.
مرتضی نوروزیان
کارشناس ارشد علوم اجتماعی