هدف از فعالیت اوقات فراغت کسب آرامش و لذت است. فرد کاری را نه از روی اجبار و نه به خاطر منافع مادی انجام میدهد. این لحظات به او اختصاص دارد و تنها با هدف مرتبط با شخص و آرزوها و خواسته هایش انجام میشود.
چارلز برایت پیل، جامعهشناس معتقد است که اوقات فراغت باقیمانده زمانی است که برای برآوردن نیازهای کاری و معیشتی خود از آن استفاده میکنیم. یعنی همانگونه که هرماشینی بعد از انجام کاری باید خاموش شود و نمیتوان بیوقفه از آن کار کشید. بدن انسان نیز برای بازسازی و کسب توان لازم نیازمند تجدید قوا و استراحت است.
پی یر بوردیو متفکر فرانسوی معتقد است فرد با نوع ورزش، نوع پوشش، نوع موسیقی و نوع فیلمی که میپسندد خود را از بقیه افراد متمایز و طبقه خود را تعیین میکند. در چنین وضعیتی از سویی داشتن اوقات فراغت به نوعی «اجبار» تبدیل شده است و از دیگر سو، فرد در صورت نداشتن اوقات فراغت شایسته و سرگرمیهای دهان پرکن طبقه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نازلی پیدا میکند.
در واقع آنچه به طور مشترک در همه انسانها وجود دارد، این است که هر فرد با توجه به شرایط خود ناچار است کار کند. پس با توجه به اینکه همه ما ناگزیریم بهگونهای کار کنیم، بنابراین اوقات فراغتی هم نیاز داریم؛ فراغت از کار. به عبارت دیگر وقتی انسان در طول روز ساعاتی را به کار کردن میپردازد (در منزل یا بیرون از منزل) نیاز به اوقاتی هم برای تفریح و استراحت دارد. اوقات فراغت عبارت است از بازیها، ورزشها، کار فرهنگی، کنشهای اجتماعی و فعالیتهایی که ظاهرا میتواند شبیه کار باشد ولی در واقع کار نیست. در واقع یکی از ویژگیهای اوقات فراغت، آزادی انتخاب و نوع فعالیت است. اما امروزه برای ایرانیان تلویزیون تنها گزینه از میان گزینههای دیگری چون تماشای فیلم، کتاب خواندن، آموزش هنر و… برای گذران اوقات فراغت است.
به عبارتی دیگر زمان های آزاد در میان طبقه متوسط شهرنشین در ایران بیش از هر جای دیگری، خالی از سرمایه های هنری و فرهنگی و محدود به تماشای تلویزیون است. در گذشته زمانهای فراغت به گونه ای سنتی سپری می شد؛ از دید و بازدید از اقوام گرفته تا شب نشینی ها و… امروزه به سبب جهانی شدن و رشد فرهنگ صنعتی، اوقات فراغت از سرمایههای سنتی خالی شده و نیز با نبود سرمایههای فرهنگی مدرن همچون موسیقی، فیلم، تئاتر و… اوقات فراغت ایرانی تهی از هرگونه ارزش معنوی شده است.
چارلز برایت پیل، جامعهشناس معتقد است که اوقات فراغت باقیمانده زمانی است که برای برآوردن نیازهای کاری و معیشتی خود از آن استفاده میکنیم. یعنی همانگونه که هرماشینی بعد از انجام کاری باید خاموش شود و نمیتوان بیوقفه از آن کار کشید. بدن انسان نیز برای بازسازی و کسب توان لازم نیازمند تجدید قوا و استراحت است.
پی یر بوردیو متفکر فرانسوی معتقد است فرد با نوع ورزش، نوع پوشش، نوع موسیقی و نوع فیلمی که میپسندد خود را از بقیه افراد متمایز و طبقه خود را تعیین میکند. در چنین وضعیتی از سویی داشتن اوقات فراغت به نوعی «اجبار» تبدیل شده است و از دیگر سو، فرد در صورت نداشتن اوقات فراغت شایسته و سرگرمیهای دهان پرکن طبقه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نازلی پیدا میکند.
در واقع آنچه به طور مشترک در همه انسانها وجود دارد، این است که هر فرد با توجه به شرایط خود ناچار است کار کند. پس با توجه به اینکه همه ما ناگزیریم بهگونهای کار کنیم، بنابراین اوقات فراغتی هم نیاز داریم؛ فراغت از کار. به عبارت دیگر وقتی انسان در طول روز ساعاتی را به کار کردن میپردازد (در منزل یا بیرون از منزل) نیاز به اوقاتی هم برای تفریح و استراحت دارد. اوقات فراغت عبارت است از بازیها، ورزشها، کار فرهنگی، کنشهای اجتماعی و فعالیتهایی که ظاهرا میتواند شبیه کار باشد ولی در واقع کار نیست. در واقع یکی از ویژگیهای اوقات فراغت، آزادی انتخاب و نوع فعالیت است. اما امروزه برای ایرانیان تلویزیون تنها گزینه از میان گزینههای دیگری چون تماشای فیلم، کتاب خواندن، آموزش هنر و… برای گذران اوقات فراغت است.
به عبارتی دیگر زمان های آزاد در میان طبقه متوسط شهرنشین در ایران بیش از هر جای دیگری، خالی از سرمایه های هنری و فرهنگی و محدود به تماشای تلویزیون است. در گذشته زمانهای فراغت به گونه ای سنتی سپری می شد؛ از دید و بازدید از اقوام گرفته تا شب نشینی ها و… امروزه به سبب جهانی شدن و رشد فرهنگ صنعتی، اوقات فراغت از سرمایههای سنتی خالی شده و نیز با نبود سرمایههای فرهنگی مدرن همچون موسیقی، فیلم، تئاتر و… اوقات فراغت ایرانی تهی از هرگونه ارزش معنوی شده است.
محمد آزاد