هرچند که رشد آموزش عالی، یکی از شاخصهای پیشرفت است، اما این پیشرفت در هماهنگی با دیگر شاخصهای توسعه معنا مییابد.
کمیت، معیار دقیقی برای ارزیابی توسعه نیست، وقتی با کیفیت آموزش همراه نباشد. به نظر میرسد با رشد قارچ گونه مراکز آموزش عالی مواجه هستیم که در نقش یک بنگاه زودبازده با اتلاف وقت و سرمایه جوانان تنها به بیشینه کردن سود خود میاندیشند. اگر در گذشته، دانشگاه محل رشد و بالندگی جوانان در بسیاری از ابعاد بود، امروز با حضور حداقلیاش در فضای آموزشی، دانشجو به یک کالا تبدیل شده است.
بنا به آمارهای رسمی، بیش از ۸۰۰صد هزار نفر از فارغ التحصیلان مراکز آموزش عالی هم اکنون بیکار هستند. افزایش لشکر بیکاران سبب شده که ورود جوانان به دانشگاه یک نوع فرار به جلو محسوب شود. اگر در گذشته در بسیاری از کارخانههای استان قزوین، واحد آموزشی وجود داشت که در تعامل با مراکز فنی حرفه ای به توانمندسازی کارگران مشغول بود، امروز با اجرای سیاستهای تعدیل ساختاری، این نقش را مراکز آموزش عالی غیر دولتی بر عهده گرفتهاند؛ ولی کیفیت پایین و عدم ارتباط با صنعت به ناکارآمدی هرچه بیشتر این مراکز انجامیده است.
دانشجویان این مراکز به جز پرداخت شهریه و شرکت در کلاسها، معمولا از انجام هر گونه فعالیت صنفی، فرهنگی و سیاسیای دور نگاه داشته میشوند. این درحالی است که چرخ این مراکز با سرمایههای آنان میچرخد و در واقع آنها صاحبان اصلی این مراکز هستند، اما هیچ نقشی در اداره و یا سیاست گذاری آن ندارند. اگر توسعه واقعی میخواهیم و اگر قرار است دانشگاه محل پرورش استعدادهای جوانان در بسیاری از ابعاد باشد، میبایست به سمت شورایی شدن مدیریت این مراکز حرکت کنیم؛ امری که در آموزش و پرورش خصوصی شده و صنعت آموزش ناممکن مینماید.
اما از تاثیرات اجتماعی حضور دانشجویان غیر بومی در شهر قزوین هم نباید غافل بود. در بعد فرهنگی، حضور این همه دانشجو سبب رواداری بیشتر مردم و به رسمیت شناخته شدن خرده فرهنگها از سوی آنها شده؛ به گونهای که حضور دانشجویان با فرهنگهای مختلف باعث تغییر فرهنگ و بافت سنتی شده است. با مرور زمان و ناخودآگاه، دانشجویان فرهنگ خود را به مردم انتقال داده و باعث میشوند فرهنگ شهر تغییر پیدا کند؛ البته شاید اهالی شهرهای کوچک نخست در مقابله با تغییرات به وجود آمده مقاومت کنند؛ اما در بعد اقتصادی فراهم کردن امکانات اسکان دانشجویان میتواند برای اهالی شهر منفعت اقتصادی داشته باشد. تا آنجا که دست کم علاوه بر رونق مراکز خرید، واگذار نکردن خوابگاه هم در افزایش قیمت اجاره مسکن در استان قزوین بی تاثیر نبوده است.
به هر حال با مشارکت دادن دانشجویان در مدیریت دانشگاهها و همچنین با افزایش کیفیت آموزشی و ارتباط بیشتر با صنعت در تحلیل نهایی میتوان به آینده مراکز آموزش عالی در قزوین امید داشت.
حسام مناهجی
کمیت، معیار دقیقی برای ارزیابی توسعه نیست، وقتی با کیفیت آموزش همراه نباشد. به نظر میرسد با رشد قارچ گونه مراکز آموزش عالی مواجه هستیم که در نقش یک بنگاه زودبازده با اتلاف وقت و سرمایه جوانان تنها به بیشینه کردن سود خود میاندیشند. اگر در گذشته، دانشگاه محل رشد و بالندگی جوانان در بسیاری از ابعاد بود، امروز با حضور حداقلیاش در فضای آموزشی، دانشجو به یک کالا تبدیل شده است.
بنا به آمارهای رسمی، بیش از ۸۰۰صد هزار نفر از فارغ التحصیلان مراکز آموزش عالی هم اکنون بیکار هستند. افزایش لشکر بیکاران سبب شده که ورود جوانان به دانشگاه یک نوع فرار به جلو محسوب شود. اگر در گذشته در بسیاری از کارخانههای استان قزوین، واحد آموزشی وجود داشت که در تعامل با مراکز فنی حرفه ای به توانمندسازی کارگران مشغول بود، امروز با اجرای سیاستهای تعدیل ساختاری، این نقش را مراکز آموزش عالی غیر دولتی بر عهده گرفتهاند؛ ولی کیفیت پایین و عدم ارتباط با صنعت به ناکارآمدی هرچه بیشتر این مراکز انجامیده است.
دانشجویان این مراکز به جز پرداخت شهریه و شرکت در کلاسها، معمولا از انجام هر گونه فعالیت صنفی، فرهنگی و سیاسیای دور نگاه داشته میشوند. این درحالی است که چرخ این مراکز با سرمایههای آنان میچرخد و در واقع آنها صاحبان اصلی این مراکز هستند، اما هیچ نقشی در اداره و یا سیاست گذاری آن ندارند. اگر توسعه واقعی میخواهیم و اگر قرار است دانشگاه محل پرورش استعدادهای جوانان در بسیاری از ابعاد باشد، میبایست به سمت شورایی شدن مدیریت این مراکز حرکت کنیم؛ امری که در آموزش و پرورش خصوصی شده و صنعت آموزش ناممکن مینماید.
اما از تاثیرات اجتماعی حضور دانشجویان غیر بومی در شهر قزوین هم نباید غافل بود. در بعد فرهنگی، حضور این همه دانشجو سبب رواداری بیشتر مردم و به رسمیت شناخته شدن خرده فرهنگها از سوی آنها شده؛ به گونهای که حضور دانشجویان با فرهنگهای مختلف باعث تغییر فرهنگ و بافت سنتی شده است. با مرور زمان و ناخودآگاه، دانشجویان فرهنگ خود را به مردم انتقال داده و باعث میشوند فرهنگ شهر تغییر پیدا کند؛ البته شاید اهالی شهرهای کوچک نخست در مقابله با تغییرات به وجود آمده مقاومت کنند؛ اما در بعد اقتصادی فراهم کردن امکانات اسکان دانشجویان میتواند برای اهالی شهر منفعت اقتصادی داشته باشد. تا آنجا که دست کم علاوه بر رونق مراکز خرید، واگذار نکردن خوابگاه هم در افزایش قیمت اجاره مسکن در استان قزوین بی تاثیر نبوده است.
به هر حال با مشارکت دادن دانشجویان در مدیریت دانشگاهها و همچنین با افزایش کیفیت آموزشی و ارتباط بیشتر با صنعت در تحلیل نهایی میتوان به آینده مراکز آموزش عالی در قزوین امید داشت.
حسام مناهجی