حالا اما در گیرودار نقاشی، نگاهش گره خورده به عروسکهای پارچهای زیبایی که در بحبوحهی گذر زمانه به باد فراموشی سپرده شده بودند و با همت او، بازآفرینی میشوند، تا یادمان نرود عروسکهای دستساز محلی را که بخشی از فرهنگ عامه ما در گذشتههای نهچندان دور را بازگو میکنند. در گپوگفتی صمیمانه با عذرا قمری، نقاش و هنرمند صنایعدستی همشهری با او در باره کارها و فعالیتهایش حرف زدیم.
– عذرا قمری از کجا و چگونه به هنر علاقهمند شد؟
به نظرم هنر ذاتی ست. من در خانوادهای به دنیا آمدم که اهل آذربایجانغربی هستند و در آن خطه، اکثر خانوادههایش کار فرشبافی و خیاطی می کنند. من از کودکی آنچه میدیدم طرح و رنگ بود، چه در طرح فرش و چه در تار و پود گلیم، با رنگها و هنر خلق فرش و گلیم در نتیجه در هم تنیده شدن الیاف رنگی آشنا شدم. به همین دلیل، از کودکی ترغیب شدم به کارهای هنرهای سنتی و صنایع دستی. سعی کردم گلیم بافی و قالی بافی را کنار مادر و مادربزرگم یاد بگیرم و دوست داشتم ادامه بدهم، اما کم کم گرایشم به سمت هنرهای تجسمی و… رفت.
– و در این وادی چهکردی و میکنی؟
هفده سال است کار آموزش هنرهای تجسمی و دستی انجام میدهم. انواع تکنیکها را کار میکنم و آموزش میدهم و به صورت زنده در ورک شاپها و برنامههای تلویزیونی آموزش میدهم و در حوزه طراحی و نقاشی، کار نقاشی دیواری نیز انجام می دهم.
– این روزها مشغول ساخت و احیای عروسکهای محلی هستی؛ این علاقه از کجا آمد و این را با چه هدفی انجام میدهی؟
بین تمام کارهایی که انجام میدهم، عروسکسازی خیلی برایم مهم است. در حوزه کارآفرینی، عروسکسازی را انتخاب کردم و با اینکه کنارش گلیم و قالی هم میبافتم، اما عروسکسازی برایم مهمتر بود. از مادربزرگم عروسکسازی را یاد گرفتم؛ کنارش مینشستم و او برایم عروسکهای مختلف گلی و سفالی و گچی و عروسک پارچهای درست میکرد. همان موقع هم ساختار عروسکها برایم جالب بود تا اینکه وارد صدا و سیما شدم و حدود دوازده سال است در آموزش همکاری دارم.
بیشترین مخاطب برنامههایم افرادی بودند که عروسکسازی را می پسندیدند و از کل کشور مخاطب داشته و دارم که عروسکها را دوست دارند چون باعث ایجاد کارآفرینی میشود. بعضیها که راهشان نزدیک بود آمدند و حضوری یاد گرفتند و آنها که دور بودند، آنلاين یاد گرفتند و در شهرهایشان کارگاه کوچکی درست کردند.
– ایده و اطلاعات مربوط به عروسکهای بومی را چگونه جمعآوری می کنی؟ آن هم عروسکهای بومی که صاحب نوعی هویت فرهنگی هستند.
همین طور است. در حال حاضر تحقیقات میدانی درباره ساخت عروسکهای بومی و محلی را انجام میدهم، چون خودم ساخت عروسکها را بلدم، برایم راحتتر است و سعی میکنم با سفر به مناطق مختلف استان، به سراغ افرادی بروم که دستی در این کار دارند و با آنها درباره فرهنگ و سنتهایشان صحبت کنم.
– برخورد مردم با این عروسکها چطور است؛ استقبال میکنند؟
خوشبختانه مردم عروسکهای محلی را خیلی دوست دارند. عروسکهای محلی که زاییده فرهنگ بومی است را دست هرکسی بدهی حس کودکانه در او ایجاد میشود و لبخندی بر لبها میآورد. در این سالها، عروسکهایی را پیدا کردهام که ثبت ملی هم نشدهاند، اما مُروج فرهنگ بومی و محلی است. با عروسکسازی در واقع، پوشش، سنت و فرهنگ منتقل میشود و خیلی تاثیرگذار است.
– و حرف آخرت…
دلم میخواهد درباره عروسکها بیشتر بدانم و حتی کمک کنم این عروسکها دوباره ساخته شود. همچنین کسی که درباره عروسک صحبت میکند حس خوشایندی به او دست میدهد و باعث میشود ترغیب شوم باز هم به دنبال جستجو آن هم در روستاهایی بروم که تنها دو سه خانواده در آن ساکن هستند و احیای عروسکسازی آن روستا، باعث مطرح شدن دوباره نام آن روستا میشود و شاید از این طریق، افرادی که از آن روستا رفتهاند، برگردند و روستایشان احیا شود و این کوچکترین کاری باشد که میتوانم انجام دهم.