در این میان اما، شماری از اصولگرایان معتقدند این سکوت، بیش از آنکه ناشی از انفعال باشد براساس تدبیری مشخص صورت گرفته است، آنگونه که آنان منتظرند دولت رییسی نتواند به وعدههای انتخاباتیاش عمل نماید و آنگاه با موج سواری بر ناکامی دولت و افزایش اعتراضهای مردمی، فرصتی تازه برای آغاز فعالیت دوباره بیابند!
* تاکتیک تأمل و صبر در اردوگاه چپ!
صرفنظر از این نوع تعبیر و تفسیرها، در گفت وگو با دو فعال سیاسی اصلاحطلب در استان، چرایی واپسنشینی و سکوت و انفعال اصلاحطلبان را پس از انتخابات ریاست جمهوری جویا شدیم. دبیر حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در قزوین در این باره به «فروردین امروز» میگوید: در این رابطه، باید به دو ساحت مستقل و در عین حال کاملا مرتبط به هم توجه جدی کرد؛ اول، ساحتی که به نوعی درون گروهی و ناظر به وضعیت داخلی اصلاحات محسوب میشود تا اوضاع فعلی اصلاحات را ارزیابی نماید و دوم، ساحتی که به دامنه نقد و نظر اصلاحطلبان نسبت به عملکرد دولت و سیاستهای جاری در کشور مربوط میشود.
یوسف کرمی میافزاید: در خصوص موضوع اول آنچه ضروری است اینکه باید نگاهمان را نسبت به جبهه اصلاحطلبی تا جایی که ممکن است دقیق و واقعیتر کنیم. از آنجایی که جبهه اصلاحطلبی یک رنگین کمان بسیار ملوّن از نگاهها و سلایق و صوابدید مختلف است، این گستردگی ایجاب میکند تا تحلیلها به تناسب حجم پیچیدگیها، محدودیتها، معذوریتها و تابآوری و امکانات اندک لایههای متفاوت آن واقعیتر شوند که قطعا عدم توجه به هر یک یا تعدادی از این موارد میتواند به همان نسبت تحلیل را از واقعیت دور و نتیجه حاصل را غیرواقعی کند.
او با اشاره به موضوع دوم که به رویکرد جبهه اصلاحات نسبت به دولت رییسی معطوف میگردد، تصریح میکند: دامنه این بحث مفصل است و به موارد مختلف ربط پیدا میکند: یکی اینکه، فرآیند شکلگیری این دولت مشمول استثنائاتی بود که تا قبل از آن، در این حد سابقه نداشت.
این فعال سیاسی اصلاحطلب اضافه میکند: حتما تحلیل شرایطی که تمامیت خواهان در این زمینه بر کشور تحمیل کردند و شناخت عوامل موثر بر آن، زمان مورد نیاز خودش را میطلبد که پرداختن به آن قبل از تامین مقدمات و اتخاذ راهبردها و شیوههای مناسب، خیلی مطلوب و معقول نخواهد بود.
کرمی ادامه میدهد: کشور در وضعیت کنونی در سایه بستهاندیشیها و سنگاندازیهای جریان اقتدارگرا در زمینههای مختلف با بحرانهای درهم تنیده مختلفی مواجه است که جز با تکیه بر اصل منافع ملی، که برخلاف جریان مقابل، اساس باور جبهه اصلاحات را تشکیل میدهد، حل و فصل نخواهد شد. از این رو، این شرایط اقتضا دارد که مجال بیشتری به دولت، صرفنظر از چگونگی شکلگیری آن داده شود، تا شاید در مواجهه با واقعیتهای پیشرو با تدابیر لازم و عقلانیت بیشتری برخورد کند.
او همچنین خاطرنشان میکند: بر همین اساس، این تامل را باید تاکتیک تامل صبر و سکوت اصلاحطلبان نسبت به عملکرد دولت تفسیر و تحلیل کرد و نه واپسنشینی یا انفعال این جریان سیاسی!
* سکوت نسبتی با فعالیت سیاسی ندارد
اما یکی دیگر از فعالان سیاسی اصلاحطلب، درباره انفعال یا واپسنشینی اصلاحطلبان به ما میگوید: طبیعت کار سیاسی در کشور ما، روندی به خود گرفته است که همه پذیرفتهاند که حضور یک جریان سیاسی در ریاست جمهوری در دورهای هشت ساله قطعی است. این مساله چنان در ذهن مردم و سیاسیون پذیرفته شده که پس از انتخابات خردادماه و پیروزی اصولگرایان، اداره کشور در هشت سال آینده به طور مطلق در اختیار اصولگرایان خواهد بود.
حمید حمدالهزاده میافزاید: این ذهنیت مهمترین عاملی است که سبب شده تا بخشی از فعالان سیاسی اصلاحطلب که در مناصب سیاسی و دولتی هستند، دچار انجماد رفتاری یا سکوت شوند، گرچه محافظهکارانی هم وجود دارند که برای آنکه در این شرایط، موقعیت شغلیشان آسیب نبیند فعالیت سیاسی خود را کاهش یا متوقف کردهاند.
او ادامه میدهد: بخش دیگری از آنچه که به «سکوت» تعبیر شده، ناشی از میزان تأثیرگذاری احزاب مخالف در اداره کشور و نگاه حاکمیت به آنان برمیگردد که طبیعی است هر چقدر از میزان این تاثیر کاسته شود و دیدگاه احزابی که در قدرت نیستند، در لایههای بالای مدیریتی شنیده نشود، بر فعالیت اینگونه احزاب تاثیر خواهد گذاشت و احزاب خارج از قدرت را به سکوت و انفعال نسبی میکشاند.
این فعال سیاسی اضافه میکند: دلیل سوم و البته مهم، ریزش نیروهای حزبی این است که با روی کارآمدن دولتها با هدف دسترسی به موقعیتها و مناصب مدیریتی، جذب احزاب سیاسی حامی آن دولتها میشوند؛ اما پس از تغییر دولت، این افراد دیگر انگیزهای برای فعالیت یا کنشورزی ندارند و از این رو، از احزاب سیاسی جدا میشوند.
حمداله زاده، بخشی از فعالان سیاسی را فرصتطلب میداند و تصریح میکند: همانگونه که اشاره کردم، یک طیف از فعالان سیاسی متأسفانه برای بهرهمندی از شرایط روی کارآمدن یک دولت، جذب جریانها و احزاب سیاسی شدهاند که همینها با لایهسازی و شبکهسازی، گاهی اداره احزاب را در دست میگیرند و فضای سیاسی کشور را با تغییر آن دولت قفل میکنند.
او همچنین با تاکید بر اینکه، احزاب نقش مُحرک در ایجاد نشاط و پویایی در یک جامعه سیاسی دارند، خاطرنشان میکند: سکوت و انجماد نسبتی با فعالیتهای سیاسی ندارد؛ چه دولت موافق جریانها و احزاب سیاسی بر مصدر کار باشد و چه دولت مخالف!
* سکوت نه، فرصت به دولت اما چرا
با این همه اما، حجتالاسلام سید ناصر قوامی از چهرههای کلیدی جریان اصلاحات در قزوین قائل به سکوت یا انفعال این جریان سیاسی پس از روی کار آمدن دولت سید ابراهیم رییسی نیست، گرچه معتقد است باید به دولت اصولگرایان فرصت داد و در زمان مناسب نسبت به عملکرد آن داوری کرد.
او با بیان اینکه، «به شخصه به دولت آقای رییسی امیدوار نیستم»، به ایلنا میگوید: «اما باید وقت و مهلت داد، حالا قضاوت درباره عملکرد دولت زود است اینکه بگوییم آقای رییسی چه کاری کرده و یا نکرده است یک مقداری برای این حرفها باید دست نگهداشت، از سوی دیگر آنها هم باید بیایند صاف و ساده بگویند که اینها شعار بوده و توان برآورده کردن برخی از وعدهها را نداریم.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب میافزاید: «متاسفانه وعدههای کاندیداها در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی، شعاری بیش نیست و تحقق این وعدهها کار بسیار دشواری شده است.»
قوامی با تاکید بر اینکه، «البته انتخابات هم محلی برای بیان وعدههاست، اما نباید قولهایی بدهیم که نتوانیم آنها را محقق کنیم»، اضافه میکند: «من قبل از انقلاب، مسائل سیاسی را تعقیب میکردم؛ زمانی که انتخابات مجلس در قزوین برگزار میشد، یک نمایندهای حرفش این بود که آب را از شاهرود به این شهر میآورد، در صورتی که برای این کار باید تونلی به طول ۲۶کیلومتر میزدند که با توجه به امکانات آن موقع آسان نبود، زمانی که این آقا نماینده شد، به واسطه مشکل آب شاهرود، باغش با خشکسالی روبهرو شد. آقای نماینده به شهردار نامه زد که چند تانکر آب به ما بدهید تا باغ از خشکسالی دربیاید؛ شهردار هم پایین همان نامه نوشت هر موقع آب به شاهرود آمد، ما این تانکرها را به شما میدهیم، حرفم این است که برخی از وعدهها پایگاه اساسی ندارد.»
او با نفی ضرورت ارایه گزارش صد روزه فعالیت دولت از سوی رییسجمهور تصریح میکند: «متاسفانه در همه دولتها برخی وعدههایی میدهند و میخواهند کاری انجام دهند که نمیشود. همچنان که ظرف صد روز نمیشود کارهایی انجام داد که موجب رضایت مردم و قانع شدن آنان شود.»
این فعال سیاسی انتصابهای فامیلی را پاشنه آشیل دولت رییسی میداند و تاکید میکند: «آن چیزی که من را بسیار نگران کرده، انتصابات فامیلی در دولت است. آقای رییسی باید توجه کند که این اقدامات به ضرر شخص اوست. ایشان شاید در فشار قرار میگیرد، اما باید مقاومت کند و زیر بار انتصابهای فامیلی نرود.»
قوامی همچنین با بیان اینکه، من آقای رییسی را میشناسم ایشان آدمی کاملاً منضبط هستند و در دستگاه قضا با وی همکار بودم و میدانم که چه خصوصیاتی دارند؛ خاطرنشان میکند: «بنابراین از ایشان میخواهم به این انتصابها توجه کنند؛ چراکه این دست اقدامات به نفع آقای رییسی و مردم نیست.»