در حوزه ورزش، موضوع مدیریت ورزشی یکی از مباحث کلیدی و موثر در موفقیتها محسوب میشود. امروز مشاهده میکنیم که توانمندی یک مدیر تا چه حد میتواند در موفقیت یک ورزش یا رشته موثر باشد. با توجه به محدودیتهای مالی و اعتباری و امکاناتی توانمندی و هنر یک مدیر میتواند تاثیری عمیق در ورزش داشته باشد.
به طور نمونه، در حوزه مدیریت ورزشی دولتی شاهد هستیم که مدیران دارای چند رویکرد مدیریتی متفاوت هستند؛ برخی مدیران حفظ وضع موجود را برعهده دارند و به اصطلاح محافظه کار هستند. اینان فقط به لابی با نمایندگان مجلس و صاحبان قدرت میپردازند و چنان به فکر حفظ صندلی خویش هستند. بسیاری از ارزشهای مدیریتی و اخلاقی برای ایشان مهم نیست و تنها در پی رضایت صاحبان قدرت و نفوذ هستند.
از سوی دیگر، برخی مدیران هم بسیار جسور بوده و چندان به فکر رضایت این وآن نیستند و فقط چارچوب حرفهای مدیریتی مهمترین اصل کاری شان است. در گذشته، نمونه این مدیران را در ورزش قزوین شاهد بودیم؛ قربانعلی پاشا، اکبر اصل محمودی و محسن حقشناس از جمله مدیران کلی بودند که براساس مصلحت و رضایت برخی… مدیریت نمیکردند و اعتقادات و اصول مدیریتی و ارزش های اخلاقی و معرفتی را قابل مذاکره نمی دانستند.
از سویی دیگر، دوران مدیریت محمد منجم هم در ورزش قزوین به «مدیریت پدرانه» مشهور شد. منجم به دلیل عمق نفوذ و جایگاهش در ورزش از مدیریت کلاسیک فاصله گرفته بود و به مدیریت سنتی روی آورد و سالها ورزش قزوین را با کدخدامنشی اداره کرد و با این روش مدیریتی، همچنان رکورد مدیریت ورزش استان را برعهده دارد.
خلاصه کلام اینکه، هنر مدیریت میتواند ورزش قزوین را علیرغم همه محدودیتها و فشارها در مسیر موفقیت قرار دهد و یا میتوان طوری مدیریت کرد که نظر نماینده فلان یا مدیر فلان دستگاه و… را تامین کرد و به روزمرگی ورزش ادامه داد. قطعا اگر جسورانه مدیریت کنیم، هر چند شاید عمر مدیریت ما کوتاه باشد، ولی میتوان میراثی ماندگار و نام نیک از خود برجا گذاشت که یقینا هیچ کس با عکس و خبرهای تکراری و کمارزش مدیر نمیشود!
به طور نمونه، در حوزه مدیریت ورزشی دولتی شاهد هستیم که مدیران دارای چند رویکرد مدیریتی متفاوت هستند؛ برخی مدیران حفظ وضع موجود را برعهده دارند و به اصطلاح محافظه کار هستند. اینان فقط به لابی با نمایندگان مجلس و صاحبان قدرت میپردازند و چنان به فکر حفظ صندلی خویش هستند. بسیاری از ارزشهای مدیریتی و اخلاقی برای ایشان مهم نیست و تنها در پی رضایت صاحبان قدرت و نفوذ هستند.
از سوی دیگر، برخی مدیران هم بسیار جسور بوده و چندان به فکر رضایت این وآن نیستند و فقط چارچوب حرفهای مدیریتی مهمترین اصل کاری شان است. در گذشته، نمونه این مدیران را در ورزش قزوین شاهد بودیم؛ قربانعلی پاشا، اکبر اصل محمودی و محسن حقشناس از جمله مدیران کلی بودند که براساس مصلحت و رضایت برخی… مدیریت نمیکردند و اعتقادات و اصول مدیریتی و ارزش های اخلاقی و معرفتی را قابل مذاکره نمی دانستند.
از سویی دیگر، دوران مدیریت محمد منجم هم در ورزش قزوین به «مدیریت پدرانه» مشهور شد. منجم به دلیل عمق نفوذ و جایگاهش در ورزش از مدیریت کلاسیک فاصله گرفته بود و به مدیریت سنتی روی آورد و سالها ورزش قزوین را با کدخدامنشی اداره کرد و با این روش مدیریتی، همچنان رکورد مدیریت ورزش استان را برعهده دارد.
خلاصه کلام اینکه، هنر مدیریت میتواند ورزش قزوین را علیرغم همه محدودیتها و فشارها در مسیر موفقیت قرار دهد و یا میتوان طوری مدیریت کرد که نظر نماینده فلان یا مدیر فلان دستگاه و… را تامین کرد و به روزمرگی ورزش ادامه داد. قطعا اگر جسورانه مدیریت کنیم، هر چند شاید عمر مدیریت ما کوتاه باشد، ولی میتوان میراثی ماندگار و نام نیک از خود برجا گذاشت که یقینا هیچ کس با عکس و خبرهای تکراری و کمارزش مدیر نمیشود!
امیر رجبی