رییس خانهی مطبوعات چندی پیش بزرگترین چالش جامعه رسانهی قزوین را تعداد زیاد رسانهها و خبرنگاران و عدم تطابق آن با جمعیت استان ذکر کرد، وی به نکته مهمی در مورد عدم تامین مالی خبرنگاران اشاره کرده بود که بسیار جای تامل دارد، خبرنگاری در قزوین شغلی پارهوقت و دانشجویی است( نقل به مضمون).
تعداد نشریات و رسانههای خبری استان بیشتر از نرم معمول است، اما تاثیرگذاری آنها در هالهای از ابهام قرار گرفته، اکثر نشریاتی که مجوز دارند و در نشستهای خبری نماینده میفرستند عملا در دکههای مطبوعاتی حضور ندارند، تیراژشان بسیار اندک است و فقط در ادارات دولتی و بین صاحبان آگهی توزیع میشوند. مردم به عنوان مخاطبان اصلی نشریات، اکثر این رسانهها را نمیشناسند، چرا؟ چون؛۱- بیشترنشریات برای آنها منتشر نمیشوند و تنها آگهینامههایی هستند که یکی دو مطلب هم دارند و معمولا بی اثر و خنثی هستند نه انتقادی و برنده! (یادمان باشد رسانهها در جامعه توسعه یافته رکن چهارم دموکراسی هستند) ۲- با وجود رسانههای مجازی نیاز به اطلاع و خبررسانی از طریق نشریات کاغذی به صفر نزدیک شده و هر شهروند خود در نقش خبرنگار ظاهر میشود و نبود نیروهای زبده خبری، نویسندگان و روزنامه نگاران توانا که با قدرت قلم تحلیلگر خود توانایی تغییر در جامعه و ارضای نیاز به دانستن را در مخاطبان، پاسخگو باشند، به این فضای ناامن دامن زده است.
بده بستان در رسانهها امری است دو وجهی، مساله این است که مخاطبان نشریات، کم که نشدند هیچ بر تعداد و تنوعشان افزوده شده، اما از دنیای مطبوعات به جای جذابتر و پویاتری کوچ کردهاند.
در حال حاضر تنوع مخاطبان در گروههای مجازی بسیار است؛ از کودک خردسال تا افراد کهنسال، چون جذابیت، سرعت و صداقت آنها بیشتر است. برای تمامی افراد خوراک رسانهی دارند و افراد خود را جزیی از فضای رسانهی می دانند.
در این اوضاع و احوال است که نشریات میخواهند به حیاتشان ادامه دهند، طبیعی است که کار سختی در پیش دارند، هم باید برای تهیه مطالب و تحلیلها، چیرهدست باشند که این مهم، متضمن برخورداری از نیروهای زبده و کاربلد و تخصصی است و هم باید با رقبای قَدَری رقابت کنند.
خبرنگار تخصصی در حوزههای مختلف که از زوایای مختلف توانایی پرداخت سوژه را دارا باشد چون گوهری کمیاب است. نشریات برای اینکه بتوانند در این نبرد سخت با رسانههای مجازی پیروز شوند راهی ندارند جز افزایش کیفیت مطالب و استفاده از تحلیلها و نقدهای کارگشا که جز از قلم افراد متخصص برون نیاید.
دیگر آنکه در بلندمدت استفاده از نیروهای پارهوقت جز اتلاف انرژی و سرمایه، اتفاق دیگری را برای رسانهها رقم نخواهد زد، بنابراین، برای تداوم حیات، ضرورت دارد نشریات رویکرد خود، درخصوص استفاده از نیروهای غیرمتخصص را تغییر دهند تا هم بر کیفیت کارشان بیافزایند و هم بتوانند مخاطبانشان را حفظ و حتی بر تعداد آنها اضافه کنند. از سوی دیگر این بازی دو سر سود است. با افزایش کیفیت، مخاطبان افزوده میشوند و به طبع صاحبان آگهی اعتمادشان برای انتشار تبلیغات بیشتر خواهد شد و از قبل آن درآمد نشریات زیاد شده و میتوانند حقوق بهتری به خبرنگاران خود بپردازند.
تعداد نشریات و رسانههای خبری استان بیشتر از نرم معمول است، اما تاثیرگذاری آنها در هالهای از ابهام قرار گرفته، اکثر نشریاتی که مجوز دارند و در نشستهای خبری نماینده میفرستند عملا در دکههای مطبوعاتی حضور ندارند، تیراژشان بسیار اندک است و فقط در ادارات دولتی و بین صاحبان آگهی توزیع میشوند. مردم به عنوان مخاطبان اصلی نشریات، اکثر این رسانهها را نمیشناسند، چرا؟ چون؛۱- بیشترنشریات برای آنها منتشر نمیشوند و تنها آگهینامههایی هستند که یکی دو مطلب هم دارند و معمولا بی اثر و خنثی هستند نه انتقادی و برنده! (یادمان باشد رسانهها در جامعه توسعه یافته رکن چهارم دموکراسی هستند) ۲- با وجود رسانههای مجازی نیاز به اطلاع و خبررسانی از طریق نشریات کاغذی به صفر نزدیک شده و هر شهروند خود در نقش خبرنگار ظاهر میشود و نبود نیروهای زبده خبری، نویسندگان و روزنامه نگاران توانا که با قدرت قلم تحلیلگر خود توانایی تغییر در جامعه و ارضای نیاز به دانستن را در مخاطبان، پاسخگو باشند، به این فضای ناامن دامن زده است.
بده بستان در رسانهها امری است دو وجهی، مساله این است که مخاطبان نشریات، کم که نشدند هیچ بر تعداد و تنوعشان افزوده شده، اما از دنیای مطبوعات به جای جذابتر و پویاتری کوچ کردهاند.
در حال حاضر تنوع مخاطبان در گروههای مجازی بسیار است؛ از کودک خردسال تا افراد کهنسال، چون جذابیت، سرعت و صداقت آنها بیشتر است. برای تمامی افراد خوراک رسانهی دارند و افراد خود را جزیی از فضای رسانهی می دانند.
در این اوضاع و احوال است که نشریات میخواهند به حیاتشان ادامه دهند، طبیعی است که کار سختی در پیش دارند، هم باید برای تهیه مطالب و تحلیلها، چیرهدست باشند که این مهم، متضمن برخورداری از نیروهای زبده و کاربلد و تخصصی است و هم باید با رقبای قَدَری رقابت کنند.
خبرنگار تخصصی در حوزههای مختلف که از زوایای مختلف توانایی پرداخت سوژه را دارا باشد چون گوهری کمیاب است. نشریات برای اینکه بتوانند در این نبرد سخت با رسانههای مجازی پیروز شوند راهی ندارند جز افزایش کیفیت مطالب و استفاده از تحلیلها و نقدهای کارگشا که جز از قلم افراد متخصص برون نیاید.
دیگر آنکه در بلندمدت استفاده از نیروهای پارهوقت جز اتلاف انرژی و سرمایه، اتفاق دیگری را برای رسانهها رقم نخواهد زد، بنابراین، برای تداوم حیات، ضرورت دارد نشریات رویکرد خود، درخصوص استفاده از نیروهای غیرمتخصص را تغییر دهند تا هم بر کیفیت کارشان بیافزایند و هم بتوانند مخاطبانشان را حفظ و حتی بر تعداد آنها اضافه کنند. از سوی دیگر این بازی دو سر سود است. با افزایش کیفیت، مخاطبان افزوده میشوند و به طبع صاحبان آگهی اعتمادشان برای انتشار تبلیغات بیشتر خواهد شد و از قبل آن درآمد نشریات زیاد شده و میتوانند حقوق بهتری به خبرنگاران خود بپردازند.