سهم هر قزوینی تنها ششدهم درصد!
استان قزوین که علیرغم اجرای طرحهای مدرن معماری و تجاری در چند سال گذشته، کماکان بافت شهری و فرهنگ غالبِ سنتی_مذهبی دارد این روزها در گیرودارِ زرقوبرق و چشم و همچشمیهایی که بهنوعی در فرهنگ عمومی نهادینه شدهاند، کتاب و مطالعه را به حاشیه رانده و حواشی کماهمیتی را در متن و اصل فعالیتهای روزمره مردم خود میبیند.
درحالیکه کارشناسان و صاحبنظران، تقویت کتابخانههای عمومی و سوق دادن علاقه مردم به استفاده از این کتابخانهها را یکی از مهمترین محرکههای افزایش سرانه مطالعه معرفی میکنند؛ قزوین از جهت دارا بودن کتابخانه عمومی با حدود ۶۳کتابخانه در نیمه پایین جدول استانهای کشور به سر برده و ازنظر افراد عضوشده در همین کتابخانهها نیز رتبه پانزدهم را دارد. بر اساس آمار ارایهشده توسط نهاد کتابخانههای عمومی استان، حدود ۹۰۰هزار جلد کتاب در کتابخانههای استان وجود دارد و این یعنی تنها رقمی حدود ششدهم درصد یک کتاب به ازای هر نفر!
یک کارشناس امور فرهنگی درباره کتابخوانی مردم قزوین معتقد است: «بیمیلی به مطالعه بهراحتی در بین اغلب هماستانیها قابلمشاهده است؛ شاید موضوع مهم در درجه اول عدم احساس نیاز به مطالعه کردن باشد که مشکلی ریشهای و ساختاری است. زمانی که ما حتی از فضاهای نمایشی و تبلیغاتیِ موجود مثل فیلمهای سینمایی و سریالها، تبلیغات محیطی سطح شهر و بهطورکلی رسانههای ارتباطجمعی، برای ایجاد این احساس نیاز و جایگذاری آن در فرهنگ عمومی استفاده نمیکنیم نباید انتظار خرقعادت از عامه مردم داشته باشیم.»
سرگرمی تازه مخاطبان
محمد مهاجر میافزاید: «مخاطبی که با رسانه وقت میگذراند و شاید یکی از کانالهای اصلی برای تاثیرگذاری روی وی همین ابزار باشد، امروز بهراحتی با مسائلی سطحی سرگرم شده و دغدغههای او رو به هجو و مسائل کمعمق میرود. زمانی که در باور و تجربه عمومی شاهدیم شخصیتهایی که میانه چندانی با کتاب ندارند بهراحتی در جمع اظهارنظر کرده و حتی در مراحل بالاتر سخنرانی میکنند این شکستی بزرگ و نشان از عدم اعتماد و باور به دانش حاصل از مطالعه است.»
وی تاکید میکند: «درحالیکه میتوان بهعنوان مثالی ساده، شخصیت فیلمنامهها را افرادی بامطالعه و اهل کتاب تعریف کرد که در خانه و محل کارشان کتابخانه دارند و اهلمطالعه هستند و ازقضا شخصیتهای محبوب و دوستداشتنی جلوه میکنند؛ بهجای پرداختن به این امور، فقط در بازههای زمانی خاص تبلیغات محدود و اغراقشدهای را میبینیم که تاثیری کوتاهمدت دارد و بهآسانی از خاطرات محو میشود.»
مرگ تدریجی فرهنگ مطالعه
سیما رزمدیده، جامعهشناس بابیان اینکه قشر جوان و تحصیلکرده قزوین که باید در امر کتاب و کتابخوانی سرآمد باشد متاسفانه در فقر نسبی به سر میبرد، میگوید: «اکثریت جوانان ما بر این باورند که اگر کتابهای درسیشان را بخوانند هنر کردهاند؛ این باور غلط از طرفی و همهگیر شدنِ شبکههای مجازی و بهنوعی اینترنتیشدن ارزشهای ملموسِ گذشته از سوی دیگر باعث شده تا خیلی از جوانها کمبود وقت و سنگین بودن مطالب درسی خود را بهانهای برای کتاب نخواندن بدانند و بدتر و تاسفبارتر آنکه کتاب گاها به کالایی صرفا نمایشی برای خودنمایی تبدیل شده که در بین عدهای متظاهر دستبهدست میشود و این خود مرگ تدریجی فرهنگ و هنر و ادبیات است.»
وی ادامه میدهد: «بر اساس تحقیقی میدانی، رده سنی ۴۵ تا ۵۵سال قزوین در کتابخوانی موفقتر عمل کرده و بسیار بیشتر از سایرین در این حوزه از خود علاقه نشان دادهاند که واکاوی و ریشهیابی این موضوع نیاز به تحقیقات عملیاتی دارد.»
به اعتقاد نگارنده برای تقویت کتابخوانی و مراتب مرتبط به آن، در کنار تقویت کتابخانههای عمومی که عنوان شد، باید از ریشهایترین و لازمترین عوامل شروع کرد و بیشک توسعه صنعت چاپ و نشر بومی، با کتب و آثار پر تقاضا و ارزشمندی که برآمده از نیاز هر شهر و همچنین سنجیده و کانالیزهشده متناسب با آن است از بدیهیات خواهد بود.
اما بااینهمه جالب است بدانیم در استان ما تعداد کتابهایی که در خود قزوین نشر یافته و توزیعشدهاند به هزار جلد هم نمیرسد و صدالبته که این موضوع هشداری جدی برای مسوولین مستقیم و غیرمستقیم فرهنگ استان به شمار میرود، بنابراین آنجا که فرصت پیشگیری از دست رفت باید به فکر درمان بود و بیماری و بلایی برای یک جامعه دردناکتر از افول فرهنگ آن نخواهد بود… دریغا ما که یار مهربانمان را تنها در میانه راه رها کردیم!
حدیث حیدری