علی بذرافشان کارشناس ارشد روانشناسی بالینی این اختلال را اینطور توضیح میدهد: اختلال افسردگی اساسی (Major Depressive Disorder) شایعترین اختلال روانپزشکی در طول همه عمر است و عدهای نیز در تایید این موضوع، افسردگی را به نوعی سرماخوردگیِ علم روانپزشکی میدانند. همه ما گاهی در طول روز یا هفته احساس غم و اندوه میکنیم و این امری طبیعی است اما برای تشخیص افسردگی نیز مثل همه بیماریهای طبی عمومی یا بیماریهای روانپزشکی، تعریفها و ملاکهای مشخصی وجود دارد.
این روانشناس درباره علت ابتلا به افسردگی میگوید: اصلی که درباره اتیولوژی و سببشناسی اختلالات روانشناسی و روانپزشکی باید در نظر داشت این است که معمولا یک عامل بهتنهایی باعث بروز آنها نمیشود؛ عوامل اجتماعی، اقتصادی، ژنتیکی و شناختی مختلفی دراینباره مطرح هستند و بهطورکلی افسردگی دارای الگوهای متفاوتی ازجمله «افسردگی فصلی» و «افسردگی ملانکولیک» یا همان مالیخولیایی است.
کاهش طول روز، دلیلی برای افسردگی
وی تاکید میکند: در اصطلاح علمی به افسردگی فصلی، اختلال عاطفی فصلی گفته میشود، این اختلال امکان وقوع در هر فصلی را دارد اما دورههای افسردگی در پاییز و زمستان بیشتر از سایر فصلهاست؛ مانند تمامی اختلالات، برای این اتفاق هم دلیل روشنی وجود ندارد، اما بیشترین پژوهشهای انجامشده، نشانگر اثرِ کاهش طول روز و نور آفتاب بوده است؛ بدینترتیبکه با تاریکی بیشتر در طول شبانهروز، تعادل مواد شیمیایی مثل سروتونین و دوپامین در مغز کمتر شده و همین امر به وقوع افسردگی دامن میزند.
بذرافشان ادامه میدهد: طبق همین نتایج و بررسیها، هرچه از خط استوا دور میشویم، افسردگی فصلی شیوع بیشتری دارد؛ بهطوریکه کمترین شیوع در کشورهای استوایی و بیشترین شیوع در کشورهای اسکاندیناوی و قطب قابلمشاهده است، جایی که طول شب بیشتر از روز است. به تبع این موضوع در کشور ما ایران نیز هرچه به عرضهای جغرافیایی بالاتر بریم شیوع افسردگی بیشتر میشود بهطوریکه افسردگی در پاییز و زمستان در شهرهای شمالیتر کشور بیشاز شهرهای جنوبی است.
پیشگیری یا درمان؟
بذرافشان، روشهای درمانی این اختلال و بهطورکلی افسردگیها را به سه بخش تقسیمبندی کرده و آنها را اینگونه تشریح میکند:
۱- دارودرمانی: عمدتا از داروهای SSRI هستند که بازجذب سروتونین در بدن را محدود کرده یا به تعویق میاندازند؛ چراکه بهعلت کاهش سروتونین در افسردگی، مصرف این داروها موجب افزایش میزان آن در بدن میشود.
۲-درمانهای روانشناختی یا رواندرمانی: این روش گستردگی و تنوع زیادی دارد و بسته به مکاتب مختلف علم روانشناسی و زیرشاخههای آن متفاوت و پیچیده است، اما روشی که در کشور ما بیشترین استفاده را داشته، مبتنی بر شواهد است و همچنین مطالعات زیادی اثربخشی آن را اثبات کرده، رفتاردرمانی (Behavior Therapy) و بیشاز آن، درمان شناختی-رفتاری یا Cognitive Behavior Therapy یا بهاختصار CBT است. در این نوع درمان فرض میشود که فردِ افسرده در فرایند شناختی خود دچار تغییراتی شده که این تغییرات منجر به افسردگی شده است. در جلسات درمان CBT افکار بیمار به چالش کشیده شده و بیمار میآموزد که با افکار خود چه کند. تلفیق این روش با دارودرمانی بیشترین اثربخشی را دارد.
۳- درمانهای آلترناتیو: این درمانها میتوانند به درمان اصلی (دارودرمانی یا رواندرمانی) کمک کنند؛ مثلاً نوردرمانی که در درمان افسردگی فصلی نیز کارایی زیادی دارد؛ در این درمان فرد در اتاق بسیار پرنور بهمدت چند ساعت در روز قرار داده میشود. ورزش، هنردرمانی و موسیقیدرمانی از سایر روشهای درمانیِ آلترناتیو هستند.
قزوینِ جوان نیازمند شادی است
گرچه ازنظر علمی تغییر فصل بههمراه عوامل مختلف زمینهساز اختلالاتی چون افسردگی میشود، اما مردم قزوین هیچگاه در آمارهای ارائهشده، مردمی شاد نبودهاند، عدهای بافت قدیمی قسمتی از شهر را عامل ایجاد فضای غم و رکود میدانند، برخی از مسوولین در نقطه مقابل، پیشرفت فزاینده فضای شهری را که با فرهنگ مردم تناسب ندارد مقصر میدانند و بعضی دیگر نیز کمبود فضاهای تفریحی و عدم برگزاری برنامههای مفرح مناسب را مشکلساز دانسته و معتقدند در این شبهای طولانی باید زمینه تفریح و نشاط مردم در چارچوبی مشخص فراهم باشد که قزوین ازاینمنظر هنوز به استانداردهای لازم دست نیافته و ازجهت فضاها و مکانهای تفریحی هنوز در نقطه نزدیک به فقر به سر میبرد.
بااینحال از بحث و جدل مسوولین استانی بر سر افسردگی مردم قزوین که بگذریم شاخصه تغییر فصل و ازدیاد حالت غم و اندوه در این فصل میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که امید میرود با توجه به جمعیت جوان استان، شاهد پویایی و سرزندگی بیشتری در فضای شهرمان باشیم.
حدیث حیدری