منیژه غزنویان، آیین و رسوم نوروزی قزوینیان را در یادداشتی مورد توجه قرار داده است. آنچه در ادامه میآید یافتههای این پژوهشگر مردمشناس و کارشناسارشد علوم اجتماعی است که کوشیده از زاویهای دیگر به رسوم خاص قزوینیها در روزهای نوروز بنگرد:
مراسم سال نو در تک تک مناطق ایران علیرغم تشابهات بسیارش، تمایزاتی نیز دارد. میل به نو شدن، احترام به بزرگترها، یاد مردگان و دید و بازدید، مخرج مشترک تمام مراسمهای نوروز در جایجای ایران است، ولی تفاوتهای جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی جلوههای خاصی به این مراسم در هر منطقه داده است. ازجمله مراسم «قاشقزنی» که در قزوین و چند استان کشور دیده میشود و مراسم «پنجاه به در» که خاص این شهر است.
پیشواز نوروز
آنچه در برخی استانهای کشور با نام «نوروز خوانی» معروف است و در تویسرکان با عنوان «کوسه و زن کوسه» نامیده میشود در قزوین قدیم نیز به شکل دیگری وجود داشته است. مردانی قرمزپوش با صورتهایی سیاه شده با ذغال که «حاجی فیروز» نامیده میشدند داریه و تنبک به دست، میخواندند: «نوروز نساء باشد مبارک… امسال بر شما باشد مبارک… عمو نوروز اومده… سالی یک روز اومده… عیدی ما یادت نره» و به یمن دادن خبر عید، از مردم مژدگانی و شادباش میگرفتند.
از نیمه دوم اسفند نیز مقدمات سمنوپزان فراهم میشده و دو سه روز مانده به عید مردم خصوصا کسانی که مشکل و حاجتی داشتند برای برگزاری این مراسم بسیج میشدند که البته هم حاجی فیروز و هم سمنوپزان در برخی استانهای مجاور قزوین نیز دیده میشود.
چهارشنبهسوری
قزوینیها در شب چهارشنبه سوری رسوم ویژهای دارند که ازجمله آنها بیرونکردن جوانان و خصوصا دختران دم بخت از خانه است. اندکی مانده به زمان اذان مغرب، بزرگ خانه با جارو و خاکانداز جوانان را از خانه بیرون میکرده و آنها میبایست تا پایان اذان بیرون مانده و پس از آن به خانه برمیگشتند. این حرکت با آن نیت صورت میگرفته که در سال جدید، بخت این جوانان باز شده و از خانه پدری نقل مکان کنند.
غذای ویژه چهارشنبهسوری، «رشتهپلو» با «شیشانداز» بوده که هدف از آن در دست گرفتن رشته امور زندگی در سال جدید بوده است. شیشانداز هم خورشتی است که از آب و رب و ادویه و پیاز سرخ کرده و تخم مرغ تهیه میشده است.
قزوینیها خرید آینه در شب چهارشنبهسوری را خوش یمن میدانستند. در این شب همچنین پس از پریدن از روی آتش، زن و مرد خصوصا بچهها چادر به سر میکردند طوری که شناخته نشوند و سپس با قاشق و کاسهای فلزی به سمت خانههایی میرفتند که درشان رو به قبله باز میشده است. قاشقزنها پشت در ایستاده و آنقدر قاشق میزدند که صاحبخانه آمده و کمی آجیل و شیرینی عید به آنها بدهد.
سیزده بدر
مردم قزوین روز سیزده به در، هفت قلوه سنگ را که هر کدام نمادی از درد و غم و بیماری و… است به داخل رودخانه انداخته و دعا میکنند که سالی بدون هیچکدام از آنها داشته باشند.
پنجاه بدر
این آیین، رسم خاص قزوینیهاست که هماکنون نیز به صورتی گسترده اجرا میشود. قزوینیها پنجاهمین روز از سال نو را «پنجاه بدر» نامیده و در مصلا جمع میشوند. مصلا آب انباری در خیابان راه آهن واقع در جنوب قزوین است و گفته میشود که امام رضا(ع) و یارانش هنگام گذر از قزوین در آن نماز خواندهاند و از این رو آن را محلی مقدس میدانند. سابق بر این اطراف مصلا را باغهای منطقه محصور کرده بود که مردم مراسم را در آن برگزار میکردند، ولی چند سالی است که اطراف آن را محوطهسازی کردهاند.
قزوینیها در عصر روز پنجاه به در به مصلا رفته و هرکدام با خواندن دو رکعت نماز باران به صورت جداگانه و نیز دعای باران، به پخش نذورات خود میپردازند. آش رشته ازجمله نذریهای این روز است و هندوانه و غذایی موسوم به «دیماج» نیز از خوراکیهای ویژه آن بهشمار میرود. پس از آن و هنگام غروب خورشید، همگی نماز مغرب و عشا را به صورت جماعت خوانده و سپس متفرق میشوند.
در داخل مصلا نیز سنگ بزرگیست که به گفته اهالی، امام رضا(ع) روی آن نماز خوانده و بههمیندلیل نیز از تقدس خاصی در نزد مردم برخوردار است. حاجتمندان با نیت کردن و برداشتن سنگریزهای ضمن خواندن دعا آن را روی این سنگ میکشند و سپس رهایش میکنند. اعتقاد بر این است که اگر سنگریزه مدتی روی سنگ اصلی بچسبد حاجت خود را خواهند گرفت. این رسم با توجه به جغرافیای قزوین و کمآبی آن جایگاه ویژهای در فرهنگ این مردم دارد.
منیژه غزنویان