این آمار، تنها روایت رسمی از سرانه مطالعه کتاب در استان است، اما واقعیتهای بیرونی حکایت دیگری از وضعیت مطالعه در استان را منعکس میکند. این واقعیتها را میتوان در کاهش تاسفبرانگیز تعداد کتابفروشیها -و نه البته فروشگاههای لوازمالتحریر و واحدهای عرضهکننده کتابهای درسی و کمک آموزشی-، در شهر قزوین مشاهده کرد.
در شهری که چهار دهه قبل، بیش از ۴۰ کتاب فروشی فعال وجود داشته است، با وجود ۳ برابرشدن تعداد ساکنانش و نیز افزایش چهار برابری پهنای جغرافیایی شهر، درحالحاضر تعداد کتابفروشیهایش به کمتر از انگشتان یک دست رسیده و دیر نیست که همین تعداد اندک نیز، همانگونه که بقیه کتابفروشها، یا مغازههایشان را اجاره دادند و گوشه عزلت گرفتند و یا به مشاغل دیگری روی آوردند؛ تعطیل شوند.
این درحالی است که استاندار قزوین تعطیلشدن کتابفروشیها را زنگ خطری برای همه مسوولین میداند و معتقد است: «هر کتابفروشی که در شهر تعطیل میشود زنگ خطری برای ما به صدا درمیآید بر همین اساس باید پیگیری کنیم کدامیک از کتابفروشیهای قبل از انقلاب شهر قزوین برجای مانده است، حال آن که این کتابفروشیها مرکزی هم برای فعالیت نیروهای انقلابی محسوب میشدند.»
زنگ خطر برای تعطیلی کتابفروشی ها
مرتضی روزبه میافزاید: «کتابفروشی طاها در خیابان خیام، فردوسی، اقمشه و دیگر کتابفروشیهای قدیمی شهر قزوین درحالحاضر در چه وضعیتی هستند، حال آنکه همین تعداد کتابفروشی هم که در قزوین وجود دارد به مدد فروش لوازمالتحریر فعال هستند در غیر این صورت مدتها پیش تبدیل به بوتیک و سوپر مارکت شده بودند.»
وی تعطیلی کتابفروشیها را ناشی از عوامل مختلفی دانست، اما فاصلهافتادن بین مردم، کتاب و مطالعه را مهمترین این عوامل بر شمرد و تاکید میکند: «اینکه چرا مردم از کتاب دور شدهاند نیز دلایل متعددی دارد ولی یقینا عامل گرانی کتاب در این امر مؤثر بوده است، هرچند گرانی همه دلایل بروز این پدیده نیست بلکه باید از دلایل و ریشههای دیگری نیز سخن به میان آورد.»
استاندار افرادی که با کتاب مواجه هستند را به ۴دسته کلی تقسیمبندی کرده و اضافه میکند: «این ۴ دسته عبارتند از کتاببازها، کتابدارهایی که اهل مطالعه نیستند، کتابخوانهایی که مطالب کتاب را نمیفهمند و در نهایت کتابخوانهایی که مطالب کتاب را میفهمند، آنها را نقد و تایید میکنند، حاشیه مینویسند و میتوانند مطالب کتاب را تحلیل کنند.»
روزبه خاطرنشان میکند: «ما در برنامهریزیهای خود برای افزایش سرانه مطالعه و کتابخوانکردن مردم باید به دسته چهارم که کتابخوانهای کتابفهم هستند، توجه کنیم و دغدغه این گروه را داشته باشیم و از توجه به آمارهای فریبدهنده که راه غلط را به ما نشان میدهند خودداری کنیم.»
نماینده عالی دولت در استان آمارها درباره سرانه مطالعه و نیز فروش کتاب در نمایشگاهها را چندان منطبق با واقعیت ندانسته و میگوید: «نمیتوان با ارائه آمار واگذاری و فروش کتاب به دیگران خودمان را گول بزنیم و از نتیجه کارها راضی باشیم درحالیکه این آمارهایی که ناظر به فروش کتاب و بن آن است هیچ اصالتی ندارد.»
وی همچنین تصریح میکند: «امروز در استانداری و در هر ادارهای انبوهی از کتابها وجود دارد، حال آنکه این کتابها در گردوخاک و بدون کتابخوانهای کتاب فهم، ادارات را تبدیل به آرامستانهای کتاب کردهاند.»
نمایشگاه های کتاب جایگزین تازه
با این همه، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان معتقد است با ترویج فرهنگ کتابخوانی در جامعه با شیوهها و روشهای مختلف از جمله برگزاری نمایشگاههای کتاب میتوان خلاء ناشی از کمبود کتابفروشی را جبران کرد و همچنین میزان سرانه مطالعه کتاب را به نحو چشمگیری ارتقا داد.
مهدی احمدی، هدف از کتابخوانی را جدا از کتابهای درسی مدرسه و دانشگاه میداند و میگوید: «مقصود از ترویج فرهنگ کتابخوانی، کتابهای غیر درسی است که حاصل آن شعور و آگاهی میباشد چرا که هیچ انسانی بدون خواندن کتاب به جایی نمیرسد.»
وی خاطرنشان میکند: «بسیاری از مردم کتابخوانی را تنها یک وظیفه دانشآموزی و دانشجویی تلقی میکنند و پایان هر سال با پایکوبی آن را به فراموشی میسپارند و روانه سال بعد و یا محیط کاری میشوند؛ متاسفانه کتاب برای بسیاری از مردم یادآور شب امتحان و محرومشدن از بعضی دورههای کودکی است.»
وقتی تبلت جای کتاب را می گیرد
یک کارشناس و کتابدار با سابقه، اما نظر دیگری دارد. احمد دولتی با بیان اینکه، «وضعیت کتابخوانی در کشور مطلوب نیست.» معتقد است: «زمانی ملاکهای ارزیابی افراد، در میزان مطالعه بود؛ اما اکنون داشتن تبلت و موبایلهای هوشمند برنددار، ارزش افراد را مشخص میکند.» او به دلیل این تغییر ارزشها اشاره میکند و میگوید: «معتقدم ریشههای این تغییر را باید در جامعه، خانواده و صدا و سیما جستوجو کرد. درحالحاضر خانوادهها چه نقشی در ترویج فرهنگ کتابخوانی دارند؟ کدام برنامه صدا و سیما دغدغه ترویج فرهنگ کتابخوانی را دارد؟ سریالهایی که پخش میشود، تنها به تجملات توجه میشود. حتی مسابقاتی که در این رسانه برای مخاطبان اجرا میشود، به جای ترویج تفکر، تنها دغدغه مطرحکردن اسپانسر برنامه است. البته اگر هم برنامهای وجود داشته باشد، بسیار کم و کمرنگ است.»
دولتی راهکار را حل این مشکل در جامعه را نهادینهشدن فرهنگ کتابخوانی میداند و میافزاید: «گرچه نهاد کتابخانهها نهایت تلاشش این است که کتابخانهها را تقویت کند؛ اما تنها کتابخانهها متولی ترویج فرهنگ کتابخوانی در جامعه نیستند. کتابخانهها، حتی اگر ظرفیت خود را گسترش دهند. تمام مخازن را هم از بهترین و پرفروشترین کتابها پر کنند؛ اما زمانی که رسانهها، صدا و سیما، آموزشوپرورش در این زمینه فعالیتی نمیکنند، هیچ تاثیری نخواهد داشت.»
مردم بی نیاز شده اند!
مقایسه سرانه مطالعه ایران و کشورهای دیگر، البته اگر چنانچه به صورت واقعی آنها را با هم قیاس کنیم نشان میدهد؛ مهمترین انگیزهای که باعث میشود نه فقط قزوینیها که ایرانیها سراغ کتاب نروند بینیازی از مطالعه و حس دانایکلبودن است. اگر کلاهمان را قاضی کنیم خواهیم دید که اساسا ما آدمهای با اعتمادبهنفس بالایی هستیم و این روزها به دلیل حضور در شبکههای اجتماعی و فضای اینترنت و مواجهشدن با اطلاعات حداقلی و پیامکی بیشتر از هر زمانی خودمان را بینیاز از مطالعه میبینیم.
حالا هرقدر هم در آمارها، خودمان را خوب جلوه دهیم و آمارهای خوب و پر و پیمانی از سرانه مطالعه ارائه کنیم، نه فقط صنعت نشر و وضعیت تیراژ کتابها، که تعطیلی کتابفروشیها و خلوتی کتابخانهها خبر میدهد از سر درون؛ درون جامعهای که قرار است توسعه پیدا کند و بیشک آگاهی مردم و افزایش سواد فرهنگی جامعه، کلید گشودن قفل درب توسعه خواهد بود، توسعهای که بیکتاب، بیمطالعه و بدون دانش و خردورزی، امری ناشدنی است.
سعید الهی