میگوید اشتباهی بین مردم اسمشان بد در رفته وگرنه کبوترهای سفید، همیشه نماد صلح و مهربانی و آزادی بودهاند. او از کبوتربازهای مزاحم گلایه دارد که نام «کفتربازهای عاشق» را هم خراب کردهاند!
سوز سرمای بهمن، در جانم دویده است. روی پشت بام یک خانه ویلایی در خیابان دانشگاه، که با حصارهای فلزی محدود شده تا به حریم همسایه ها تعرضی نشود، پا به پاتوق همیشگی «اصغر» گذاشتهام. جایی که او از صبح علی الطلوع تا بیخ ِ غروب، لحظه لحظه هایش را با کبوترهایش سپری میکند. در کبوترخانه اصغر، او با یک لا پیراهن، یک ریز از کفترهایش میگوید و من، در حالی که زیب کاپشن را تا چانه بالا کشیده ام، همچنان میلرزم!
کبوتربازی در ایران، از صدها سال پیش آغاز شد و آنقدر متداول شد که حتی در کتابهایی مثل تمائم الحمائم، نوشته محیالدین بن عبدالطاهر هم به آن اشاره شده است. در زمان عضدالدوله آل بویه، دستور شاه در فاصله ۶ساعت به وسیله کبوتران نامه بر به حکمران کوفه ابلاغ می شد و جواب آن میرسید.
با این حال، مزاحمت کبوترها برای مردم، باعث شده بود که از همان قرون چهارم و پنجم گاهی از طرف فرمانروایان با کفتربازها مقابله شود. به طوری که مقتدی عباسی همزمان با نیمه دوم قرن پنجم، کبوتربازان را از کبوتربازی منع کرد و آن طور که یکی از مورخان به نام سیوطی در تاریخ خود آورده، مقتدی عباسی دستور داد برجهای کبوتر را هم خراب کنند چون این برجها، مُشرف به خانههای مردم بود.
«اصغر» را خیلی از کبوتربازهای قدیمی قزوین می شناسند. مرد میانسالی که روی بام خانهاش نزدیک به ۱۰۰کبوتر دارد و صبح و شبش را با پرندهها میگذراند. میگوید: «زندگی، بدون کفتر معنا ندارد. از وقتی پسر کم سن و سالی بودم، با عشق به همین پرندهها زندگی کردهام».
او روایت کبوترباز شدنش را این طور تعریف میکند: «15 سال داشتم که یک روز یک کبوتر روی پشت بام خانه ما نشست، من چند روز او را نگه داشتم و بعد برای او جفتی آوردم و این طور شد که علاقه من به دنیای کبوترها و زندگی با آنها شروع شد و به چند سال نکشید که تمام دنیای من این کبوترها شدند و چنان به آنها انس گرفتم که الان نمیتوانم لحظه ای از آنان دور شوم.»
دنیایی که خودش معتقد است از اول تا آخرش عشق است: «وقتی با آنها انس میگیری چنان شیفتهشان میشوی که دیگر نمیتوانی از این عشق سالم و پاک دور شوی و همیشه این عشق با تو همراه است. مگر میشود آدم به پرندهای که وقتی پرواز میکند و از پشت بام خانه دور میشود دوباره خودش بر میگردد بدون آنکه بگذارد و برود انس نگیرد؟ همین وفاداری این پرنده هست که ما کبوتر بازها را شیفته خود میکند.»
اصغر میگوید کبوترهایی را دیده و می شناسد که مسیرهای بین شهری را هم طی میکنند مثلا از قزوین به تهران پرواز کرده و برمیگردند. یعنی کاملا «جلد» هستند، جلد به معنای شناساندن بام و محل کبوتر به او، و آماده کردنش برای پرواز است.
کبوتربازها علاقهشان را چیزی بیشتر از یک سرگرمی میبینند. آنها ادبیات خاص خودشان را دارند که اگر در بینشان نباشید، نمیتوانید از آن سر در بیاورید. اگر کبوتری از دسته خود به دسته دیگری بپیوندد، اصطلاحاً میگویند که «باخت» کردهاست. اما وقتی کبوتری که «باخت» کرده، پس از چندی به لانه اولیه خود بازگردد، میگویند «پس آمد» کردهاست. یا «بالا ماندن» یعنی اینکه اغلب کبوترهای «در رو»، حتی با وجود تاریک شدن هوا به پریدن ادامه می دهند و به اصطلاح، شب بالا میمانند. «پا کردن» هم اصطلاحی برای پرواز دادن یا پراندن کفتر، توسط کفترباز است که به آن «سر دادن» هم گفته میشود.
با این همه، گرچه کبوتربازها، خود را عاشق میدانند، اما از نگاه بسیاری از مردم، این عمل، چیزی فراتر از مزاحمت برای همسایهها نیست. عملی که به گفته یک وکیل دادگستری، «گرچه قانونگذار آن را به طور صریح جرم نشناخته است، اما این اقدام چنانچه موجبات مزاحمت برای دیگران را فراهم سازد، به استناد قانون مجازات اسلامی، قابل تعقیب و مجازات است».
سوز سرمای بهمن، در جانم دویده است. روی پشت بام یک خانه ویلایی در خیابان دانشگاه، که با حصارهای فلزی محدود شده تا به حریم همسایه ها تعرضی نشود، پا به پاتوق همیشگی «اصغر» گذاشتهام. جایی که او از صبح علی الطلوع تا بیخ ِ غروب، لحظه لحظه هایش را با کبوترهایش سپری میکند. در کبوترخانه اصغر، او با یک لا پیراهن، یک ریز از کفترهایش میگوید و من، در حالی که زیب کاپشن را تا چانه بالا کشیده ام، همچنان میلرزم!
کبوتربازی در ایران، از صدها سال پیش آغاز شد و آنقدر متداول شد که حتی در کتابهایی مثل تمائم الحمائم، نوشته محیالدین بن عبدالطاهر هم به آن اشاره شده است. در زمان عضدالدوله آل بویه، دستور شاه در فاصله ۶ساعت به وسیله کبوتران نامه بر به حکمران کوفه ابلاغ می شد و جواب آن میرسید.
با این حال، مزاحمت کبوترها برای مردم، باعث شده بود که از همان قرون چهارم و پنجم گاهی از طرف فرمانروایان با کفتربازها مقابله شود. به طوری که مقتدی عباسی همزمان با نیمه دوم قرن پنجم، کبوتربازان را از کبوتربازی منع کرد و آن طور که یکی از مورخان به نام سیوطی در تاریخ خود آورده، مقتدی عباسی دستور داد برجهای کبوتر را هم خراب کنند چون این برجها، مُشرف به خانههای مردم بود.
«اصغر» را خیلی از کبوتربازهای قدیمی قزوین می شناسند. مرد میانسالی که روی بام خانهاش نزدیک به ۱۰۰کبوتر دارد و صبح و شبش را با پرندهها میگذراند. میگوید: «زندگی، بدون کفتر معنا ندارد. از وقتی پسر کم سن و سالی بودم، با عشق به همین پرندهها زندگی کردهام».
او روایت کبوترباز شدنش را این طور تعریف میکند: «15 سال داشتم که یک روز یک کبوتر روی پشت بام خانه ما نشست، من چند روز او را نگه داشتم و بعد برای او جفتی آوردم و این طور شد که علاقه من به دنیای کبوترها و زندگی با آنها شروع شد و به چند سال نکشید که تمام دنیای من این کبوترها شدند و چنان به آنها انس گرفتم که الان نمیتوانم لحظه ای از آنان دور شوم.»
دنیایی که خودش معتقد است از اول تا آخرش عشق است: «وقتی با آنها انس میگیری چنان شیفتهشان میشوی که دیگر نمیتوانی از این عشق سالم و پاک دور شوی و همیشه این عشق با تو همراه است. مگر میشود آدم به پرندهای که وقتی پرواز میکند و از پشت بام خانه دور میشود دوباره خودش بر میگردد بدون آنکه بگذارد و برود انس نگیرد؟ همین وفاداری این پرنده هست که ما کبوتر بازها را شیفته خود میکند.»
اصغر میگوید کبوترهایی را دیده و می شناسد که مسیرهای بین شهری را هم طی میکنند مثلا از قزوین به تهران پرواز کرده و برمیگردند. یعنی کاملا «جلد» هستند، جلد به معنای شناساندن بام و محل کبوتر به او، و آماده کردنش برای پرواز است.
کبوتربازها علاقهشان را چیزی بیشتر از یک سرگرمی میبینند. آنها ادبیات خاص خودشان را دارند که اگر در بینشان نباشید، نمیتوانید از آن سر در بیاورید. اگر کبوتری از دسته خود به دسته دیگری بپیوندد، اصطلاحاً میگویند که «باخت» کردهاست. اما وقتی کبوتری که «باخت» کرده، پس از چندی به لانه اولیه خود بازگردد، میگویند «پس آمد» کردهاست. یا «بالا ماندن» یعنی اینکه اغلب کبوترهای «در رو»، حتی با وجود تاریک شدن هوا به پریدن ادامه می دهند و به اصطلاح، شب بالا میمانند. «پا کردن» هم اصطلاحی برای پرواز دادن یا پراندن کفتر، توسط کفترباز است که به آن «سر دادن» هم گفته میشود.
با این همه، گرچه کبوتربازها، خود را عاشق میدانند، اما از نگاه بسیاری از مردم، این عمل، چیزی فراتر از مزاحمت برای همسایهها نیست. عملی که به گفته یک وکیل دادگستری، «گرچه قانونگذار آن را به طور صریح جرم نشناخته است، اما این اقدام چنانچه موجبات مزاحمت برای دیگران را فراهم سازد، به استناد قانون مجازات اسلامی، قابل تعقیب و مجازات است».
مهدی رضایی