جوانی و نوجوانی از دوران طلایی زندگی انسان محسوب میشود و عبور از آن مسائل و مشکلات خاص خودش را دارد. آنان از یکسو در حال گسیختن پیوندهای خود با دوران کودکی و از سوی دیگر شیفته دستیابی به استقلال دوران بزرگسالی هستند و در این کشمکش تفاوت فاحشی بین نسل خود و نسل والدینشان میبینند. دنیایشان، خواستها، انتظارات و توقعاتشان متفاوت است. از این رو احساس میکنند که به چشم نمیآیند و درکشان نمیکنند و در نهایت هم روز به روز بیشتر از والدین فاصله میگیرند. متاسفانه در سالهای اخیر نبود سرگرمیهای نشاطآور، شاد و هیجان انگیز در جامعه و برخوردهای نامناسب برخی از والدین، جوانان و نوجوانان را دچار مشکلات زیادی کرده، به طوری که با فاصله گرفتنشان از خانواده در معرض انواع آسیبهای اجتماعی قرار گرفتهاند.
در همین راستا، یک کارشناس علوم اجتماعی در مورد شکاف نسلی به فروردین امروز میگوید: «شخصیت افراد در نتیجهی خواستهها، تمایلات و رفتار آنها در جریان جامعهپذیری شکل میگیرد، وقتی فرهنگ و فضاهایی که در آن قرار دارند متفاوت باشد، جامعهپذیری آنها با هم متفاوت بوده و رفتارهای آنها متفاوت میشود از آنجا که فضاها و تجربیات نسل جوان با نسل بزرگسال تفاوت دارد، این پدیده در همهی عصرها، در همه جا وجود دارد و خواهد داشت و اگر غیر از این امر باشد غیر طبیعی است. وقتی زمان تغییرات فرهنگ و فضای اجتماعی شدت یابد، تفاوت جامعه پذیری افراد چشمگیرتر خواهد شد».
مهوش اسدی میافزاید: «در دوران جدید (سه دهه گذشته)، فضاهای الکترونیکی و سایبری سرعت تغییرات اجتماعی را افزایش داده و نسل جوان و نوجوان به اقتضای شرایط سنی و بیولوژیکی خود بیشتر پذیرای این تغییرات بودهاند، در حالی که نسل بزرگتر کمتر پذیرای این تغییرات پر شتاب میباشند و طبیعی است نتیجه آن، افزایش فاصله نسلی میشود و امروزه فاصله نسلی به زیر ۱۰سال رسیده است و عدهای این فاصله را شکاف نسلی دانسته و ابراز نگرانی میکنند. اما تفاوت نسلی همیشه بوده و هست و اگر به صورت یک معضل و چالش درآید تبدیل به بیگانگی نسلی میشود».
زمینه ای برای کاهش شکاف نسلی
او میگوید: «جای نگرانی نسبت به این پدیده مثل هر پدیده جدیدی ممکن است چالش برانگیز باشد، اما با فهم آن و قرار گرفتن نسلها در این فضا، امکان تعامل پویا و سازنده بین نسلها فراهم میشود و مقاومت منفی از طرف بزرگسالان در نقشهای مختلف درون و بیرون خانواده (والدین، مربیان و سیاستمداران)، موجب افزایش این فاصله میشود و اگر روند ظهور و بروز افراد در این فضاهای الکترونیکی را در ۱۰سال گذشته بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که زمینه برای نزدیک شدن نسلها در این فضاها فراهم شده به عنوان مثال، کاربرانی که در شبکههای اجتماعی حضور دارند به واسطه ارتباطی که اعضای این شبکه با هم میگیرند، میتوانند تجربیات خود را به اشتراک بگذارند و همهی نسلها صدای خود را به گوش دیگران برسانند که این خود باعث تعامل نسلها و کاهش شکاف نسلی میشود».
روشهای تربیتی اقتدارگرایانه
دبیر سابق انجمن علوم اجتماعی آموزش و پرورش استان قزوین، در مورد عوامل موثر در فاصله گرفتن فرزندان با والدین میگوید: «در فضای خانواده روشهای تربیتی والدین میتواند عامل مهمی در کاهش یا افزایش شکاف نسلی باشد. روشهای تربیتی اقتدارگرایانه، به خصوص زمانی که والدین برای باورهای خویش تقدس قائل باشند، امکان گفت و گو بین نسلها را از بین میبرد. حتی والدینی که به ظاهر روشهای دموکراتیک به کار میبرند و حاضر به گفتو گو و تفاهم با فرزندان خود هستند، از آنجا که هم فرزندان و هم والدین مهارت گفتو گو را نیاموختهاند، در گفتوگو به دنبال نتیجهی از قبل مشخص شدهی مورد تایید خود میباشند که این مساله باعث میشود اعتماد و و رغبت لازم برای گفتوگو را نداشته باشند بنابراین عمدهترین عامل در رابطه والدین و فرزندان عدم تناسب روشهای تربیتی با شرایط دنیای جدید است».
فرار جوانان از تیررس بزرگسالان
اسدی میگوید: «آموزش و پرورش و نهادهای فرهنگی به لحاظ ماهیت رسمی بودن، هدفها و رسالتهای دیگری دارند و افراد در نقشهای دانشآموز، هنرجو و… و یا مسوولین، رفتارهای متفاوت از فضای غیررسمی در این نهاد دارند و بزرگسالان با یک نگاه انسانگرایانه و برابرجویانه، میتوانند امکان ارتباط سالم و زندگی کم تنش را فراهم کرده و اعتماد نسل جوان و نوجوان را جلب نمایند. نسل بزرگسال امروز باید تصویری که از نسل جوان و نوجوان دارند اصلاح کنند و درصدد شناخت آنها برآیند نه اینکه نسل جدید را ارزیابی و قضاوت کنند، چون وقتی نسل جدید مورد قضاوت و حتی تحقیر قرار گیرند برای دفاع از خود به صورت واکنشی عمل میکنند و تلاش میکنند از تیررس نگاه بزرگسالان خود را دور سازند».
طبیعی است تغییرات ارزشها و انتظارات افراد از زندگی، حرکت جامعه و تغییرات سبک زندگی را فراهم میکند؛ زیرا افراد به دنبال مدلی از زندگی هستند که انتظارات آنها را برآورده کند و اگر بزرگسالان اعتماد جوانان را جلب کنند به گونهای که جوانان به تجربه آنها اعتماد کنند در این حرکت، جامعه خطرات کمتری را متحمل میشود.
در همین راستا، یک کارشناس علوم اجتماعی در مورد شکاف نسلی به فروردین امروز میگوید: «شخصیت افراد در نتیجهی خواستهها، تمایلات و رفتار آنها در جریان جامعهپذیری شکل میگیرد، وقتی فرهنگ و فضاهایی که در آن قرار دارند متفاوت باشد، جامعهپذیری آنها با هم متفاوت بوده و رفتارهای آنها متفاوت میشود از آنجا که فضاها و تجربیات نسل جوان با نسل بزرگسال تفاوت دارد، این پدیده در همهی عصرها، در همه جا وجود دارد و خواهد داشت و اگر غیر از این امر باشد غیر طبیعی است. وقتی زمان تغییرات فرهنگ و فضای اجتماعی شدت یابد، تفاوت جامعه پذیری افراد چشمگیرتر خواهد شد».
مهوش اسدی میافزاید: «در دوران جدید (سه دهه گذشته)، فضاهای الکترونیکی و سایبری سرعت تغییرات اجتماعی را افزایش داده و نسل جوان و نوجوان به اقتضای شرایط سنی و بیولوژیکی خود بیشتر پذیرای این تغییرات بودهاند، در حالی که نسل بزرگتر کمتر پذیرای این تغییرات پر شتاب میباشند و طبیعی است نتیجه آن، افزایش فاصله نسلی میشود و امروزه فاصله نسلی به زیر ۱۰سال رسیده است و عدهای این فاصله را شکاف نسلی دانسته و ابراز نگرانی میکنند. اما تفاوت نسلی همیشه بوده و هست و اگر به صورت یک معضل و چالش درآید تبدیل به بیگانگی نسلی میشود».
زمینه ای برای کاهش شکاف نسلی
او میگوید: «جای نگرانی نسبت به این پدیده مثل هر پدیده جدیدی ممکن است چالش برانگیز باشد، اما با فهم آن و قرار گرفتن نسلها در این فضا، امکان تعامل پویا و سازنده بین نسلها فراهم میشود و مقاومت منفی از طرف بزرگسالان در نقشهای مختلف درون و بیرون خانواده (والدین، مربیان و سیاستمداران)، موجب افزایش این فاصله میشود و اگر روند ظهور و بروز افراد در این فضاهای الکترونیکی را در ۱۰سال گذشته بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که زمینه برای نزدیک شدن نسلها در این فضاها فراهم شده به عنوان مثال، کاربرانی که در شبکههای اجتماعی حضور دارند به واسطه ارتباطی که اعضای این شبکه با هم میگیرند، میتوانند تجربیات خود را به اشتراک بگذارند و همهی نسلها صدای خود را به گوش دیگران برسانند که این خود باعث تعامل نسلها و کاهش شکاف نسلی میشود».
روشهای تربیتی اقتدارگرایانه
دبیر سابق انجمن علوم اجتماعی آموزش و پرورش استان قزوین، در مورد عوامل موثر در فاصله گرفتن فرزندان با والدین میگوید: «در فضای خانواده روشهای تربیتی والدین میتواند عامل مهمی در کاهش یا افزایش شکاف نسلی باشد. روشهای تربیتی اقتدارگرایانه، به خصوص زمانی که والدین برای باورهای خویش تقدس قائل باشند، امکان گفت و گو بین نسلها را از بین میبرد. حتی والدینی که به ظاهر روشهای دموکراتیک به کار میبرند و حاضر به گفتو گو و تفاهم با فرزندان خود هستند، از آنجا که هم فرزندان و هم والدین مهارت گفتو گو را نیاموختهاند، در گفتوگو به دنبال نتیجهی از قبل مشخص شدهی مورد تایید خود میباشند که این مساله باعث میشود اعتماد و و رغبت لازم برای گفتوگو را نداشته باشند بنابراین عمدهترین عامل در رابطه والدین و فرزندان عدم تناسب روشهای تربیتی با شرایط دنیای جدید است».
فرار جوانان از تیررس بزرگسالان
اسدی میگوید: «آموزش و پرورش و نهادهای فرهنگی به لحاظ ماهیت رسمی بودن، هدفها و رسالتهای دیگری دارند و افراد در نقشهای دانشآموز، هنرجو و… و یا مسوولین، رفتارهای متفاوت از فضای غیررسمی در این نهاد دارند و بزرگسالان با یک نگاه انسانگرایانه و برابرجویانه، میتوانند امکان ارتباط سالم و زندگی کم تنش را فراهم کرده و اعتماد نسل جوان و نوجوان را جلب نمایند. نسل بزرگسال امروز باید تصویری که از نسل جوان و نوجوان دارند اصلاح کنند و درصدد شناخت آنها برآیند نه اینکه نسل جدید را ارزیابی و قضاوت کنند، چون وقتی نسل جدید مورد قضاوت و حتی تحقیر قرار گیرند برای دفاع از خود به صورت واکنشی عمل میکنند و تلاش میکنند از تیررس نگاه بزرگسالان خود را دور سازند».
طبیعی است تغییرات ارزشها و انتظارات افراد از زندگی، حرکت جامعه و تغییرات سبک زندگی را فراهم میکند؛ زیرا افراد به دنبال مدلی از زندگی هستند که انتظارات آنها را برآورده کند و اگر بزرگسالان اعتماد جوانان را جلب کنند به گونهای که جوانان به تجربه آنها اعتماد کنند در این حرکت، جامعه خطرات کمتری را متحمل میشود.
امیر کاکایی