کاندیداهایی که هر چند برخی شان تا همین چند ماه و چند سال پیش طرفدار و حامی پر و پا قرص سیاستهای دولت بودند، اما در این بزنگاه، چاره را جز همراهی با دیگران و مردم در تاکید بر عقلگرایی و اصلاح امور ندیدند. البته تاکید برخی کاندیداهای اصولگرا بر تصمیمات کارشناسی شده و خودداری از ماجراجویی و افراط و تندروی، از جنسی نبود که بتوان امید به تغییراتی محسوس داشت؛ چه آنکه برخی از آنها حامیان همین روند بودهاند و نمیتوانند خود را از جریان محمود احمدینژاد جدا کنند.
به هر روی، سرانجام دوره هشت سال مدیریت پرانتقاد، در انتخابات ۲۴ خرداد پایان یافت، اما باید پذیرفت که پیروزی حسن روحانی در این انتخابات و پذیرش شکست اصولگرایان حتی اصولگرایان میانهروتری همچون قالیباف و رضایی، تنها پیروزی یک شخص نبود، که پیروزی عقلگرایی و اصلاحات بود؛ عقلگرایی و اصلاحاتی که در این چند سال، آوردن نامشان هم با پاسخی هجومی از طرف مقابل همراه بود. اما این هشت سال به ویژه چهار سال گذشته نشان داد که مردم و کشور بیش از هر چیزی به عقلگرایی در مدیریت و اصلاح امور برای نجات از بحران به وجود آمده نیاز دارند؛ بحرانی که گروههای مختلف از اصولگرایان میانهرو تا اصلاحطلب باید با هم در عبور از آن تلاش کنند.
انتخابات ۲۴ خرداد نشان داد که مردم از بسیاری از تحلیلگران سیاسی یک قدم جلوتر هستند و همه تلاشها و صبرها و گاه ایستادن و نگاه کردنهایشان در انتظار روزی بوده که با کلید تدبیر، امید به اصلاحاتی ساختاری اما آرام و پله پله را دوباره در کشور زنده کنند. با حاکمیت دوباره عقلانیت میتوان به طرح مطالبات در بستری قانونی امید داشت که بال و پر گرفتن دوباره تشکلها و سازمانهای مردمنهاد، آزادی فضای مطبوعات و رسانه و ایجاد زمینه برای نقد روندهای موجود، نهتنها تهدیدی برای دولت محسوب نمیشود، بلکه دست دولت را برای اصلاح امور میفشارد تا در این مسیر همراهانی هرچند جلوتر از خودش داشته باشد. گرچه شاید تغییر روند موجود و پیگیری مطالبات، به صبر و اعتدال و کیاستی بیش از آنچه نیاز داشته باشد که تصورش را میکنیم.
به هر روی، سرانجام دوره هشت سال مدیریت پرانتقاد، در انتخابات ۲۴ خرداد پایان یافت، اما باید پذیرفت که پیروزی حسن روحانی در این انتخابات و پذیرش شکست اصولگرایان حتی اصولگرایان میانهروتری همچون قالیباف و رضایی، تنها پیروزی یک شخص نبود، که پیروزی عقلگرایی و اصلاحات بود؛ عقلگرایی و اصلاحاتی که در این چند سال، آوردن نامشان هم با پاسخی هجومی از طرف مقابل همراه بود. اما این هشت سال به ویژه چهار سال گذشته نشان داد که مردم و کشور بیش از هر چیزی به عقلگرایی در مدیریت و اصلاح امور برای نجات از بحران به وجود آمده نیاز دارند؛ بحرانی که گروههای مختلف از اصولگرایان میانهرو تا اصلاحطلب باید با هم در عبور از آن تلاش کنند.
انتخابات ۲۴ خرداد نشان داد که مردم از بسیاری از تحلیلگران سیاسی یک قدم جلوتر هستند و همه تلاشها و صبرها و گاه ایستادن و نگاه کردنهایشان در انتظار روزی بوده که با کلید تدبیر، امید به اصلاحاتی ساختاری اما آرام و پله پله را دوباره در کشور زنده کنند. با حاکمیت دوباره عقلانیت میتوان به طرح مطالبات در بستری قانونی امید داشت که بال و پر گرفتن دوباره تشکلها و سازمانهای مردمنهاد، آزادی فضای مطبوعات و رسانه و ایجاد زمینه برای نقد روندهای موجود، نهتنها تهدیدی برای دولت محسوب نمیشود، بلکه دست دولت را برای اصلاح امور میفشارد تا در این مسیر همراهانی هرچند جلوتر از خودش داشته باشد. گرچه شاید تغییر روند موجود و پیگیری مطالبات، به صبر و اعتدال و کیاستی بیش از آنچه نیاز داشته باشد که تصورش را میکنیم.
مهران فرجی