این افراد ناچار هستند که کار و فعالیت معمول قدیم را کنار بگذارند؛ از این رو بعضی از افراد بازنشسته با مشکلات روانپزشکی مانند افسردگی روبه رو خواهند شد. اگر فرد قبل از این که بازنشسته شود، انسانی فعال و پرتحرک بوده است و سبک زندگی سالمی هم داشته، ممکن است پس از بازنشستگی و در پایان دوران کاری هم به همان روال زندگی کند و برنامهاش را ادامه دهد. در نتیجه چنین فردی کمتر با مشکلات روانپزشکی و افسردگی روبه رو خواهد شد. با این حال، گروهی هم هستند که بازنشستگی را با از کار افتادگی مترادف و هم معنا می دانند و چنین تصور میکنند اگر بازنشسته شوند، دیگر کاری از آنها برنمیآید و تبدیل به موجودی کم فایده یا حتی بی فایده میشوند و شرایطی که پس از بازنشستگی برای افراد ایجاد میشود به شخصیت و نحوه زندگی آنها قبل از این دوران و نگرش شان نسبت به بازنشستگی ارتباط پیدا میکند. فعالیت ها و برنامههایی که این افراد در زندگی روزمره دارند و وضع سلامت جسمانی آنها نیز موضوعات مهمی است که میتواند شرایط روحی فرد را پس از بازنشستگی تعیین کند. انجام دادن هر کاری در دوران بازنشستگی، بهتر از بیکاری است. اگر فرد بازنشسته مشغول انجام دادن کاری شود که به آن علاقه دارد، در چنین شرایطی انجام کار و فعالیت نه تنها میتواند درآمدزا باشد که روحیه بهتری هم برای فرد بازنشسته ایجاد میکند؛ اما زمانی که فقط از روی اجبار و برای کسب درآمد، افراد ناچار شوند کاری را انتخاب کنند که متناسب با روحیه و شرایط جسمی شان نیست، مسلما شرایط روحی خوبی هم برایشان ایجاد نخواهد شد. هر چند خوب است در هر سنی انسان کار و دلمشغولی داشته باشد؛ اما تناسب کار با سن و توان و شخصیت افراد هم بسیار مهم است. با رعایت این موارد افراد کهنسال هم می توانند رضایت بیشتری از زندگی در دوران کهولت داشته باشند و این دوران را راحت تر و دلنشین تر سپری کنند.
آبتین ایزدی