اطلاعیه

  • امروز : سه شنبه - ۱ خرداد - ۱۴۰۳
  • برابر با : 14 - ذو القعدة - 1445
  • برابر با : Tuesday - 21 May - 2024
3

آهستگی و پیوستگی امیدوارانه

  • کد خبر : 228
  • 24 ژوئن 2013 - 21:45
آهستگی و پیوستگی امیدوارانه
نمی‌توانم بگویم سال‌ها پیش که گویی قرن‌ها از آن  روزها گذشته است، سال‌هایی که همه ما آتشفشان بودیم و آتشفشان را چه کاری جز جوشیدن و غریدن می‌تواند باشد؟ روی شانه‌هایمان انگاری بال بود و اندیشه‌مان پرواز تا خورشید.

کاسه صبرمان تنگ شکستنی کوچکی بود که با تلنگری می‌شکست و به قطره‌ای لبالب می‌شد. گوشمان جز فریاد نمی‌شنید و پاهایمان جز بلندبلند دویدن طریق دیگری نمی‌دانست. شاید جوان‌تر بودیم و شاید جوانی کردن، شیوه آن روزها بود. جوانی کردن هیچگاه اشتباه نیست؛ اما شاید پند پیران را شنیدن برای جوان مغتنم است و گوش‌های ما البته بیشتر از هرچیزی تنها حرف‌های خود را می‌شنید!
همان روزها، یکی که حالا نیز روزی از این سو و روزی از آن سو تکفیر می‌شود، نوشت که مراقب نهال کوچک آزادی باشیم. روایتی کرد از قهرمان سال‌های دور شنای تهران که حاکم بلامنازع استخرها بود؛ اما چون گذارش به دریا افتاد به خیال حوضچه‌های پیش از این دل به موج زد و دیگر برنگشت. ما این ها را فقط می‌خواندیم و معنای در پسش را نمی‌فهمیدیم. سال‌ها گذشت تا بدانیم که موج‌ها ما را هم با خود برده‌اند و اگر امید جزیره‌های سرگردان نبود؛ شاید دیگر راهی برای بازگشت هم هموار نمی‌شد. اعتدال، راهی بود که مطمئنا حاضر نبودیم تن به جاده‌ آن بسپاریم. چه آن که می‌پنداشتیم قافله رفته است و آهسته آهسته رفتن در پی کاروانی که از آن جا مانده‌ایم، شرط عقل نیست. شاید باید این سال‌ها می‌گذشت و به چشم خود بیابان را می‌دیدیم و به گوش خود سرزنش های خار مغیلان را می‌‌شنیدیم تا پند پیران را آویزه و زینت گوشمان کنیم.
حالا آن آتشفشان‌ها سینه‌شان گرم است؛ اما از غیظ و دود خبری نیست. حالا در دامنه هر آتشفشانی، شهری آرمیده است که امانت است و باید مراقبش بود که نلرزد و غبار نگیرد. راه تازه‌ای در پیش است که جست و خیز کردن و پوییدن در آن جایز است. راهی که از میانه می‌رود و با چراغ‌های تابنده تدبیر روشن است؛ راهی که البته با امید ساخته شد. نیرویی شگرف که هنوز هم مثل جوانی های همه ما جوان است و شوخ و شنگ و شاداب راه را پیدا کرده و اعجازش، «دیگران را هم مسیحا می‌کند.»امیدی که شب را باور نکرد و به دریچه‌های مویینی از نور، دل بسته بود. همدستی این امید جوانانه و آن تدبیر خردمندانه شاید این بار دندانه‌های کلیدی باشند که به قفلی کارگر شود.
حسین طاهری قزوینی

لینک کوتاه : https://farvardinemruz.ir/?p=228

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.